توافق هسته‌ای بخشی از برنامه مهار ایران نیست

۱۵ مهر ۱۳۹۴ | ۰۰:۵۵ کد : ۱۹۵۲۶۹۴ سرخط اخبار

استفن والت بر این باور است که باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، پراگماتیستی است که به لزوم دشمنی همیشگی ایران و آمریکا معتقد نیست. صاحب کرسی پروفسوری روابط بین الملل رنه بلفر در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، در گفت و گو با ماهنامه ایرانی «دیپلمات» همچنین اوباما را آمیزه ای از «ایده آلیسم» و «رئالیسم» می داند که شیوه تعاملش با قدرت های منطقه ای مانند ایران با نحوه برخوردش با قدرت های جهانی تفاوت دارد.

 
به گزارش «تابناک»، در ادامه بخش هایی از این مصاحبه مفصل استفن والت با ماهنامه دیپلمات می آید:
 
جایگاه ایران در سیاست خارجی آقای اوباما چیست؟ آیا او پیگیر عادی سازی کامل روابط با ایران است یا در واقع در تلاش برای مهار ایران است؟ پروژه او برای ایران چیست؟
 

من فکر می کنم، رئیس جمهور اوباما معتقد نیست که ایالات متحده و ایران مقدر است دشمن بمانند و دشمنی تنها رابطه ممکن بین این دو کشور است. او از اوایل ریاست جمهوری خود می خواسته که امکان برقراری روابطی متفاوت بین ایالات متحده و ایران را بررسی کند. این امر عمدتاً بر برنامه هسته ای ایران متمرکز بود و ما اکنون توافقی داریم که می تواند این مشکل را به کناری بگذارد. من فکر می کنم که اوباما دوست دارد ببیند آیا پایه ریزی روابطی سازنده تر بین دو کشور ممکن است یا نه. اینکه این اقدام ممکن باشد یا نه به آنچه ایران و همچنین آمریکا خواهند کرد بستگی دارد؛ اما به نظر من، او پذیرای امکان روابط بهتر با ایران است و باور دارد، چنین موضوعی برای ایالات متحده و همچنین ایران و همین طور برای دیگر کشورهای منطقه بهتر است.

یعنی توافق هسته ای چنان که برخی کارشناسان می گویند، برای مهار ایران در درازمدت نیست؟

من فکر نمی کنم که توافق هسته ای بخشی از یک برنامه مهار باشد، بلکه فکر می کنم این توافق برای محدود کردن یکی از جنبه های قدرت بالقوه ایران طراحی شده است. توافق هسته ای با حذف احتمال دستیابی سریع ایران به سلاح هسته ای در صورتی که ایران در مقطعی در آینده چنین تصمیمی بگیرد، این احتمال را کنار می گذارد؛ بنابراین، من معتقد نیستم که مهار ایران در وجوه دیگر ، هدف درازمدت آمریکا یا دستکم خواسته دولت آمریکا باشد. آنها می خواهند مطمئن شوند که ایران بر کل منطقه خاورمیانه غلبه پیدا نمی کند. دیدگاه من این است- و این لزوماً نظر اوباما نیست- که ایران قادر نخواهد بود بر کل منطقه غلبه پیدا کند و بنابراین، ما باید قادر باشیم روابطی سازنده تر با ایران برقرار کنیم.

ممکن است تهران و واشنگتن در موضوعاتی مانند مقابله با داعش نگاه مشترک داشته باشند، اما در موضوعاتی مانند سوریه تفاوت دیدگاه های مهمی وجود دارد. به نظر شما اوباما چگونه می تواند توازنی میان این موضوعات برقرار کند؟

بازسازی نظمی پایدار در خاورمیانه اقدامی نیست که یک کشور بتواند انجام دهد. نه ایالات متحده و نه عراق، ایران، عربستان سعودی و ... هیچ یک به تنهایی نمی توانند چنین کنند. چنین امری با خارج کردن هر یک از بازیگران مهم منطقه از دور و بی توجهی به منافع آنها هم ممکن نیست. اگر ما یا دیگران چنین کنیم، کسانی که محروم شده اند، هر کاری می کنند تا مانع این اقدام شوند و جلوی آنچه را در حال روی دادن است، بگیرند. به نظرم اکنون فرصتی برای تمام کشورهای منطقه فراهم آمده که کار کردن با هم را شروع کنند، تا بعضی از کشمکش های موجود را پایان دهند و نظمی پایدارتر را بازسازی کنند. اگر چنین نکنیم، باید با چالش هایی در تمام منطقه سروکله بزنیم. باید اضافه کنم که در این شرایط، ایران کشور بسیار باثبات تری از برخی همسایگان خود به نظر می رسد؛ بنابراین، امیدوارم ـ این امید من است و نمی توانم چنین چیزی را تضمین کنم ـ توافق هسته ای در را به روی همکاری بر سر دیگر موضوعات نیز باز کند.

به نظر شما آیا هم اکون لابی اسرائیل قدرت به چالش کشیدن توافق هسته ای را دارد؟

آشکار است که رئیس جمهور اوباما در سنا از حمایت کافی برای به سرانجام رساندن توافق برخوردار است. شاید تلاشی برای منحرف کردن توافق با اشکال دیگری از قانونگذاری در کار باشد، ولی اگر ایران و ایالات متحده آرام بمانند و تنها پیگیر اجرای توافق باشند، توافق به سرانجام خواهد رسید و هر دو طرف نفع خواهند برد.

شما ایشان را یک «ایده آلیست» می دانید یا یک «رئالیست» یا چنانکه برخی می گویند آمیزه ای از هر دو؟

من هم مانند بسیاری افراد فکر می کنم، او آمیزه ای از هر دوی این هاست. او به وضوح اهداف رئالیستی دارد: به رسمیت شناختن اینکه قدرت نظامی، ابزاری غیرقابل پیش بینی است، دریافت او مبنی بر اینکه شما نمی توانید سیاست خارجی را بر این اساس جلو ببرید که همه چیز همان طور که شما می خواهید پیش می رود، به رسمیت شناختن این واقعیت که قدرت واقعاً اهمیت دارد و داشتن نیات خوب کافی نیست. همه این ها عناصر رئالیستی هستند، همچنین درک اینکه اگر شما بیش از اندازه تهاجمی عمل کنید، دیگران عموماً به نیروهایی می پیوندند که در تلاش اند جلوی شما را بگیرند. اما او تحت تأثیر اهداف ایده آلیستی نیز هست: او به عدالت و حقوق بشر اهمیت می دهد. این ها باعث شده که او بعضاً کار درست را انجام دهد و گام هایی بردارد که به خوبی جواب نداده است؛ بنابراین، چنان که گفتم، او مخلوطی از ایده آیسم و رئالیسم است.


نظر شما :