یکصد و سومین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"

بوش به قولی که داده بود، عمل نکرد

۱۸ دی ۱۳۹۴ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۹۵۵۴۱۴ کتابخانه خاورمیانه
احمد چلبی می گوید: اولین مسئول مشکلات عراق رئیس جمهور بوش بود که در آخر حرف کسانی که گفتند عراقی ها نمی توانند بر خودشان حکومت کنند را شنید.
بوش به قولی که داده بود، عمل نکرد

دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.

کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا یک صد و سومین بخش آن را می خوانید:

قصه آزمایشگاه های سیال سلاح های بیولوژیکی چه بود؟

در سال 2002 شخصی آمد که ادعا می کرد اطلاعاتی درباره سلاح های بیولوژیکی سیال دارد. اراس حبیب مصاحبه ای با او در امان ترتیب داد و بعد او را به دستگاه دروغ سنج بردند، روشن شد که او دروغ می گوید. با این حال اطلاعاتش را گرفتند و بعدا ادعا کردند که به کسی نگفتند که او در امتحان دستگاه دروغ سنج موفق نبوده است.

مورد دیگر جوانی بود که ادعا می کرد از برنامه غنی سازی اورانیوم در عراق خبر دارد. سازمان امنیت امریکا یک بار با او در کردستان در فوریه 2003 ملاقات کرد، بعد گفتند او را نمی خواهند، او هم رفت. این همه چیزی است که ما در اختیار داشتیم. حول و حوش این موضوع مساله واقعا بزرگی به وجود آمد. طوری که یک گزارش رسمی امریکایی منتشر شد که همان گزارش روب سیلورمن بود که می گفت روابط «کنگره ملی عراق» با تصمیم امریکا برای ورود به جنگ «ضعیف است و دلیلی برای آن وجود ندارد.» سپس گزارش کیمته امنیت در مجلس سنای امریکا صادر شد که موظف کرد درباره این موضوع تحقیق شود. در تحقیق اولشان گفتم که هیچ ارتباطی به ما ندارد، بعد پرسیدند: آیا مستقیما اطلاعات امنیتی به دولت امریکا بدون عبور از دستگاه امنیتی داده شده است؟ و نقش کنگره ملی در آن چیست؟

کمیته امنیت در کنگره دو نفر از کارمندهای حزب جمهوریخواه را نزد من فرستاد، در آن موقع جمهوریخواهان اکثریت را در اختیار داشتند، اواخر 2005 بود. یک مرد و زن بودند که با آنها در زوریخ شش ساعت ملاقات کردم، و از من در این زمینه اطلاعات کامل خواستند، بعد گزارشی نوشتند و تقدیم رئس کمیته امنیت، سناتور باب روبرتس کردند. در کمیته دموکرات ها به تکاپو افتادند، با این فرض که دشمن بوش هستند، با سناتور چاک هیگل، جمهوریخواهی که بسیار از کنگره ملی بدش می آمد، و سناتور اولیمپیا سنو، که خانم لیبرالی بود که او هم وابسته به حزب جمهوریخواه بود. هیگل گفت: غیرممکن است کنگره ملی و احمد چلبی را مبرا بدانیم، و در گزارش مسائلی علیه ما نوشتند. بعد از آن رابرتس گزارش ویژه ای نوشت، عبارت های بسیار قوی ای در آن استفاده کرد، و گفت: هیچ تصمیم سیاسی حقیقی که نشان از تغییر حقیقی بدهد مثل اتفاقی که در این قضیه افتاده است، مشاهده نمی کند.

ما هیچ ارتباطی با تصمیم امریکا برای ورود به جنگ نداشتیم. چیز مهم این است که سازمان امنیت امریکا شکست خورد. تنت به بوش گفت که اطلاعات مربوط به سلاح های کشتار جمعی قطعی و قابل اطمینان هستند. چگونه گروهی از اپوزسیون که هدف اصلی اش سرنگونی صدام بود می توانست در خارج کار کند و دولت امریکا را راضی کند که به این شیوه علیه صدام وارد جنگ شود؟ این خیالات است.

قصه آزمایشگاه های سیال چه بود؟

یک نفری ظاهر شد که امریکایی ها به او لقب «کوروبل» (Curveball) می دادند، اسم اصلی اش رافد احمد علوان بود. به آلمان آمد و سازمان امنیت این کشور به سازمان امنیت امریکا ابلاغ کرد که او اطلاعاتی دارد. اطلاعاتی از آزمایشگاه های بیولوژیکی داد. شخصی که آنها با او در امان دیدار کرده بودند و دستگاه دروغ سنج کشف کرده بود که او دروغ می گوید، همین اطلاعات را به آنها داده بود، بنابراین به این باور رسیدند که این نشان می دهد اطلاعاتش درست است. روبرتس گفت که 97 درصد اطلاعات ایالات متحده از سلاح های بیولوژیکی در عراق از همین فرد (علوان) است. سازمان امنیت امریکا به رسانه ها ابلاغ کرد که برادر علوان در کنگره ملی کار می کند، و این خبر در نشریات منتشر شد، علی رغم این که ما آن را نفی کردیم. نامه ای به «نیویورک تایمز» نوشتیم و آن هم نوشت که منابعی که سازمان امنیت تاکید می کرد علوان با کنگره ملی ارتباط دارد الان این موضوع را رد کرده اند. این فرد را ما نمی شناختیم.

آیا ممکن است ایران امریکایی ها را گمراه کرده باشد؟

نه. ارتباطات ما با امریکایی ها و ایرانی ها برای هر دو طرف روشن بود. بر اساس قراری که میان کنگره ملی و وزارت امور خارجه امریکا در سال 2000 وجود داشت، توافق شده بود تا دفتری در تهران و دمشق نیز گشایش یابد. یک وکیلی از وزارت امور خارجه آمد که اسمش تام ووریک بود، و گفت: چگونه می خواهید در تهران دفتر باز کنید؟ یک قراردادی از سوی رئیس جمهوری وجود دارد که دولت را از هر گونه پرداخت مالی در ایران منع می کند. برای این کار باید استثنائی را از اداره تصمیم گیری درباره موارد خارجی در وزارت امور خارجه بخواهید. عملا، موافقت را برای ما گرفت و ما به تهران رفتیم.

آیا معتقدی که امریکایی ها بدرفتاری کردند؟

قطعا.

کدام یک از آنها؟

اولین مسئول درباره این موضوع رئیس جمهور بوش بود که در آخر حرف کسانی که گفتند عراقی ها نمی توانند بر خودشان حکومت کنند را شنید، و حرف برخی از متحدانش را مثل بریتانیا و بعضی کشورهای عربی که از نوع تغییری که در عراق اتفاق افتاده بود، ترسیده بودند، شنید و اشغال را اعلام کرد در حالی که ما توافق کردیم به جای آن در مسیر خطی که ما بر آن توافق کرده بودیم، وارد شویم و اعلام کند که حکومت موقت عراق پایبند به موعد برگزاری انتخابات به موجب تصمیم شورای امنیت است، و مثل یک کشور صاحب استقلال رفتار کند. اگر این اتفاق می افتاد، از بروز خیلی خیلی از اشتباهات جلوگیری می شد.

ادامه دارد...

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: صدام از این جا عبور کرد


( ۱ )

نظر شما :