هفدهمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»

یمن، اردوگاه مخالفان نظام سرمایه داری

۱۹ شهریور ۱۳۹۵ | ۱۵:۵۹ کد : ۱۹۶۲۷۷۰ کتابخانه خاورمیانه
وجه مشترک همه آنها تصمیم به رویارویی با بازار سرمایه داری سرسام آور بود و فشاری که سرمایه داری به چنین مجموعه هایی وارد می کرد. آنها آینده را تاریک می دیدند اگر تحرکی برای مخالفت با ظلم نمی کردند و علیه آن وارد عمل نمی شدند.
یمن، اردوگاه مخالفان نظام سرمایه داری

دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش هفدهم این کتاب را می خوانید:

آیا حکومت های عربی از شما نمی خواستند که مخالفانشان را ترور کنید؟

چنین اتفاقی برای ما نیفتاد، اگر هم می افتاد قبول نمی کردیم. در همان روزها یک مسئول در یکی از کشورهای عربی از ما خواست اگر برایمان امکان دارد اطلاعاتی درباره یکی از شهروندانش در یک کشور دیگر جمع آوری کنیم، به او گفتیم این کار ما نیست.

«بخش خارجی» در بغداد با چه کسی ارتباط داشت؟

روابط ما با سعدون شاکر و نعم الصدیق خوب بود.

بارزترین اشخاصی که در اردوگاه بعلبک آموزش دیدند چه کسانی بودند؟

تعدادی از لبنانی ها و فلسطینی ها در آن جا آموزش دیدند.

و در بغداد؟

جوانان «بخش خارجی». عدن مرکز مهمتری بود. ما اصرار داشتیم کشوری که درهایش را به روی ما باز می کند تحت فشار قرار نگیرد.

آیا آغوب آغوبیان، رهبر «ارتش سری ارمنستان» در عدن آموزش دید؟

در عدن آموزش ندید. در لبنان آموزش دید، او عضوی در «بخش خارجی» بود و اسم سازمانی اش «مجاهد» بود. آغوب از ارمنی های عراق بود و جوانی مودب. بعدا به این فکر افتاد که سازمانی تاسیس کند و «بخش خارجی» را ترک کرد. اما روابط میان ما و او باقی ماند و ما به او تا حد ممکن و تا حد و اندازه نیازهایش کمک می کردیم. «مجاهد» یک فرد مخلص در «بخش خارجی» باقی ماند اما اوضاع تغییر کرد و ارتباطاتی با کشورهای عربی و غیرعربی مثل یونان برقرار کرد.

آیا روابط شخصی با ودیع حداد داشت؟

بله. هر کس که در «بخش خارجی» کار می کرد با ودیع رابطه داشت.

«گردان های انقلابی لبنان» چطور؟

رابطه آنها با «بخش خارجی» با (...) بود.

نظرت درباره جورج ابراهیم عبد الله، رهبر آنها چیست؟

جوانی مودب و نرم خو و بسیار علاقه مند که مجموعه او بسیار خوب و بخشنده بودند. این مجموعه، با وجود جنگ داخلی لبنان، وابسته به طایفه مسیحی بودند. نشنیدیم کسی بتواند در این مجموعه نفوذ کند. این مجموعه تلاش کرد که تجمعات ارتش اسرائیل در شرق بیروت در دوران اشغال در 1982 را هدف بگیرد، اما کار سختی بود.

چه وقت اردوگاه عدن تاسیس شد؟

فکر تاسیس آن در 1971 خطور کرد و به دنبال آن تماس با مسئولان در آن جا آغاز شد. واقعیت این است که در هر کشوری که فعالیت نظامی داشتیم نیاز به اردوگاه هم داشتیم. منظور از اردوگاه، جای مجهز برای استقبال و آموزش عناصر وابسته به ما یا دوستانمان بود. از اردوگاه هایی که به آن اشاره شد و شکل کامل و کامل شده ای بود، اردوگاه عدن بود که از ابتدای دهه هفتاد تا همین اخیر قبل از پایان حکومت یمن دموکراتیک، قبل از این که اتحاد دو یمن به وجود آید، ادامه داشت.

در طول آموزش در آن روزها برادران و رفقای بسیاری به اردوگاه آمدند. برای مثال هیچ محدودیتی برای رفقای ما در اروپا وجود نداشت.

مثلا از آلمان چه کسی آمده بود؟

تشکیلات «ارتش سرخ» که به بادر – ماینهوف یا به اختصار «راف RAF» نیز معروف هستند و تشکیلات «دوم ژوئن» و «سلول های انقلابی». اردوگاه هم برای آموزش بود هم برای آماده سازی، هر دو. منظور فقط آماده سازی نظامی نبود بلکه آماده سازی ایدوئولوژیک و روانی و سیاسی بر اساس هر درگیری ای که هر ملت بر اساس مطالبات آن درگیری داشت نیز بود. روابط از جایی آغاز می شد که به هم پیمانی قانع می شدند، در این نوع روابط همکاری دو طرفه است: می گیری و می دهی برای این که پیمان بر اساس مصالح دو طرف به وجود می آید. امروز بعد از گذشت این همه سال می گویم که روابط ما صادقانه و دوستانه و بر اساس اصول حقیقی انقلاب و به دور از هر گونه دورزدنی و روگردانی بود. این مجموعه ها می بایست وضعیت و اوضاع ما را درک می کردند، در مقابل ما هم می بایست خصوصیات و مطالبات این مجموعه ها را درک می کردیم. در این جا باید به این اشاره شود که این مجموعه ها گوناگون بودند و همه را یک فکر واحد روشنی گردهم نمی آورد، اما وجه مشترک همه آنها تصمیم به رویارویی با بازار سرمایه داری سرسام آور بود و فشاری که سرمایه داری به چنین مجموعه هایی وارد می کرد. آنها آینده را تاریک می دیدند اگر تحرکی برای مخالفت با ظلم نمی کردند و علیه آن وارد عمل نمی شدند. آن چه آنها را دور هم می آورد تمایل به ایجاد وضعیتی بود که انسانی از انسان دیگر سوء استفاده نکند، و اعتقاد داشتند که تحرکاتشان می تواند ملت ها را به قیام وا دارد.

آیا کسی هم از فرانسه آمد؟

هیچ مجموعه ای از فرانسه نیامد. در عوض خیلی ها از اسپانیا آمدند. مجموعه های «آتا» آمدند. افرادی که صادقانه تعامل می کردند و توجه و آمادگی برای بخشش داشتند، اما نقصشان در پایبندی بود که آنها را از آلمانی ها متمایز می کرد. همچنین مجموعه های مشخصی از سازمان های چاپ ایتالیا آمدند. اما نه «بریگادهای سرخ». ما از «بریگادهای سرخ» استقبال نکردیم برای این که اعتقاد داشتیم در آنها نفوذ شده و آمادگی نداشتیم وقتمان را تلف کنیم برای این که ببینیم آیا واقعا نفوذ شده و حجم آن چقدر است. هلندی ها آمدند و آموزش دیدند. و در سایه برخوردها، حجم مشکل خلائی که جوانان هلندی در آن به سر می بردند را لمث کردیم. قضیه آنها ریشه ای نبود.

همچنین مجموعه های کوچکی از نیکاراگوئه آمدند. ساندینیست ها آمدند و پاتریک ارگویللو آمد، جوانی که در عملیات هواپیماربایی که لیلی خالد در آن شرکت کرده بود، شهید شد. افرادی از شیلی آمدند و مجموعه هایی از السالوادور، اما هیچ بنیه سازمانی در میان آنها لمس نکردیم. جوانی عرب تبار آمد که اجدادش در این کشورها آواره شده بود. اشخاصی از «مجاهدین خلق» ]منافقین[ آمدند که بعد از پیروزی انقلاب رابطه با آنها قطع شد. «جبهه ملی برای آزادی ترکیه» و گروه های چپ دیگر آمدند. ما همچنین از مجروحان آنها نیز استقبال می کردیم و بر این اعتقاد بودیم که این مجموعه ها جزئی از انقلاب جهانی هستند. ترک ها هیچ تردیدی در بخشش نداشتند.

ژاپنی ها هم با آن خصوصیات ویژه سایکولوژیشان آمدند. آنها تا مرگ صادق بودند. وقتی تصمیمی را می گرفتند دیگر هیچ وقت از تصمیمشان بر نمی گشتند. افراد به حد اعلا صادقی بودند. دلیل روشن آن هم حمله «ارتش سرخ ژاپن» در فرودگاه اللد بود. بحث و بده و بستان را دوست دارند اما وقتی که تصمیمی را گرفتند تا اجرای آن پایبند می مانند.

آیا مریم و اوکوموتو هم به عدن رفتند؟

بله و ژاپنی ها در جاهای دیگر آموزش دیدند.

«ارتش سرخ» هم در اردوگاه عدن و همچنین در اردوگاه بعلبک در لبنان آموزش دید؟

بله.

و آموزش عملیات اللد به طور به خصوص؟

در لبنان بود.

ادامه دارد...

ترجمه: علی موسوی خلخالی

 

کلید واژه ها: اسرار جعبه سیاه


نظر شما :