ابهام در سرنوشت تقابل اقتصادی چین و آمریکا

۲۸ دی ۱۳۹۵ | ۱۷:۱۷ کد : ۱۹۶۶۲۶۱ سرخط اخبار
روز گذشته دو روزنامه دولتی چین با لحنی کم سابقه به دونالد ترامپ و دولت آینده او هشدار دادند که به فکر محدود کردن این کشور در «قلمرو»های دریای جنوب چین نباشد. این آخرین نمونه از درگیری لفظی پکن با منتخبان انتخابات نوامبر 2016 آمریکا بود؛ اما این جریان نه تازه و نه محدود به مسائل سیاسی است.

به گزارش دنیای اقتصاد، دونالد ترامپ در جریان کارزارهای انتخاباتی خود، چین را متهم به ربودن مشاغل آمریکایی ها کرد و وعده داد که بر کالاهای چینی، تعرفه هایی سنگین اعمال خواهد کرد. این مواضع در نخستین نشست خبری او پس از انتخابات که هفته گذشته برگزار شد هم تکرار شد. همزمان سیاست های نامزد ترامپ برای وزارت خارجه، نزاع تجاری را به سطح هشدارهای نظامی رساند.

آیا جنگی تجاری میان دو اقتصاد نخست جهان، احتمالی قوی است؟ در صورتی که چنین جنگی دربگیرد، اقتصادهای آمریکا و چین چه تجربه هایی را از سر خواهند گذراند؟ آیا رویارویی اقتصادی می تواند به درگیری تمام عیار نظامی منجر شود؟ «دنیای اقتصاد» در گزارشی تفصیلی، سناریوهای پاسخ دهنده به هر یک از این پرسش ها را بررسی کرده است. واکاوی گزینه های دردسترس دو کشور نشان می دهد که نزاع تجاری، جدالی باخت-باخت خواهد بود که اقتصاد جهان را نیز گرفتار خواهد کرد. با این همه، حتی احتمال درگیری نظامی هم «صفر» نیست.

رویارویی دو اقتصاد نخست جهان، جهانی را به هم خواهد ریخت و انگار همه چیز مهیای نبرد تجاری این دو است. بدتر آنکه احتمال نبرد نظامی نیز -هرچند دور از ذهن- «صفر» نیست. هشدارهای شدید رسانه های دولتی چین که دوشنبه در واکنش به موضع گیری های همراهان دونالد ترامپ منتشر شد، آغازگر بخش تازه ای از داستانی وحشتناک است که می تواند اقتصاد و سیاست جهان را درگیر کند. خردورزی الیت حاکم در پکن و واشنگتن احتمالا سیاست گذاری ها را در مسیر آرامش پیش خواهد برد، اما آمیزه ای که سیاست و اقتصاد هر دو ابرقدرت آمریکا و چین شکل داده، گزینه های پرشماری را مطرح کرده که هر کدام پیامدهایی جدی برای ایالات متحده، چین یا دنیای ما خواهد داشت.

در ژانر وحشت
دونالد ترامپ در جریان کارزارهای انتخاباتی سال 2016 بارها با گفته هایش جنجال برانگیخت و یکی از این غوغاها در پیوند با چین بود. او گفت که چین علاوه بر دستکاری نرخ های ارز، مشاغل آمریکایی ها را ربوده است. بسیاری از شرکت های آمریکایی در سال های گذشته خطوط تولید خود را به سرزمین نیروی کار ارزان برده اند و ترامپ علاوه بر حمله به آنها، تصمیم گیران چینی را هم از انتقاد سخت بی نصیب نگذاشت.

او در مناظره های انتخاباتی گفت که علاوه بر اجبار شرکت های آمریکایی به تولید در خاک آمریکا، بر کالاهای چینی تعرفه های هنگفتی اعمال خواهد کرد. آشکار بود که این سیاست ها هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی دردسرساز خواهد بود اما نظام الکترال رای گیری، نامزدی را که ده ها موضع گیری جنجالی دیگر نیز داشت، رئیس جمهور بزرگ ترین اقتصاد و قدرتمندترین ارتش دنیا کرد.

موضع گیری های میلیاردر نیویورکی علیه چین و کالای چینی در حالی بیان می شد که بخشی از کلاه ها و تی شرت های اهدایی او در ستادهای انتخاباتی، ساخت چین بود. آن روزها حتی برخی نوشتند که عینک ترامپ هم چینی است. گزارش هایی هم منتشر شد که می گفت برخی اقلام خانه های لوکس او مانند آینه ها، گلدان های سرامیکی، اجناس دکوراتیو دیواری و لوازم آشپزخانه، ساخت چین یا واردشده از این کشور هستند. کار حتی به هتل های معروف او کشیده شد و گفته شد که تمام خودکارهای مورد استفاده در این هتل ها ساخت این کشورند.

به هر روی انتخابات 8 نوامبر 2016 برنده ای داشت که یک سال پیش از آن کمتر کسی گمانش را می کرد. ترامپ در سخنرانی پیروزی خود در 9 نوامبر لحنی اطمینان بخش را برگزید که باعث شد بازگشت خوش بینی به بازارها، شاخص دلار و شاخص های بورسی را رشد دهد. با این همه، توئیت های «آزاردهنده» او دوباره از سر گرفته شد. بخشی از توئیت ها مربوط به چین و کالای چینی بود. عجیب نبود که یکی از مجری های سی ان ان در یکی از برنامه ها گفت: «تا حالا هیچ رئیس جمهوری این طور با چین صحبت نکرده است.»

اما مقابله با دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از 5 دارنده حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد به رویارویی تجاری پایان نگرفت. ترامپ در نخستین روزهای دسامبر 2016 گفت وگویی تلفنی با رئیس جمهور تایوان انجام داد که خشم چینی ها را برانگیخت. این گفت وگو که به بهانه تبریک به ترامپ انجام شده بود نخستین مکالمه میان روسای جمهور (یا منتخب ریاست جمهوری) آمریکا و تایوان از سال 1979 بود. آمریکا اواخر دهه 1970 میلادی، همسو با سیاست آشتی دوباره با چین که با سفر سال 1972 نیسکون به این کشور آغاز شده بود، مناسبات خود را با تایوان سرد کرده و از آن پس خود را به اصل «چین واحد» کمونیست ها پایبند نشان داده بود.

ترامپ در نخستین نشست خبری خود پس از انتخابات که هفته گذشته انجام شد حملات خود را به چین ادامه داد و گروه کاری گزینش شده او، حتی به لزوم محدود کردن تحرکات چین در دریای جنوب چین اشاره کردند. اینها همه، سناریوهای هراس انگیز گوناگونی را مطرح می سازد. رویارویی آمریکا و چین در حوزه اقتصاد- به ویژه تجارت- می تواند هر دو کشور و سپس اقتصاد رو به احیای جهان را بیمار کند.

شدت رویارویی دولت جدید آمریکا و نحوه واکنش پکن هنوز دانسته نیست. مساله مهم تر اینکه برخی احتمال می دهند مقابله دو غول جهانی به سیاست نیز کشیده شود. علاوه بر اثری که یک جنگ تجاری می تواند بر روابط سیاسی داشته باشد، پازل جنوب شرق آسیا در وضعیتی است که کسی چون ترامپ دست راستی، می تواند آن را به گونه ای حل نشدنی پیچیده تر کند. بنابراین سناریوهای جنگی تمام عیار نیز هر چقدر دور از ذهن، قابل بررسی است.

علیه چین
اقتصاد چین چند سالی است به دلیل تلاش حزب حاکم برای تغییر ساختار اقتصاد کشور دستخوش انقباض شده و در این مسیر ناهموار، هر دست اندازی می تواند عامل کاهش بیشتر رشد باشد. چین در تلاش است اقتصاد صادرات محور خود را به اقتصادی سرمایه محور دگرگون کند و در این فرآیند پرگره، مشکلاتی که بزرگ ترین رقیب ممکن است ایجاد کند، می تواند بر تعداد گره ها بیفزاید.

بعضی می گویند که موضع گیری های ترامپ علیه چین سیاسی و برای امتیازگیری است. در جریان انتخابات، انتقاد از اینکه تجارت با چین چنان که باید برای آمریکایی ها اشتغال زایی نکرده، بحثی رای آور بود و حالا می تواند باعث فشار بر همتایان آسیایی در جریان مذاکرات مختلف باشد. به قول مائورو گیلن، استاد اقتصاد دانشگاه پنسیلوانیا در گفت وگو با «یو اس ای تودی»، ترامپ به دنبال مصالحه های جدید است: «ترامپ نوعی پیروزی می خواهد، دست کم پیروزی ای نمادین!» اما کارشناسانی مانند متیو کان، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، معتقدند که ترامپ اهداف اساسی تری در سر دارد: «او به دنبال موفقیت آمریکا است.» ولی موفقیتی که او پیگیری می کند، ممکن است از مسیر جنگ تجاری دنبال شود.

اقتصاددانان کمی هستند که انتظار دارند ترامپ جنگ تجاری تمام عیاری را علیه چین شروع کند اما چنان که اسوار پراساد، استاد اقتصاد دانشگاه کورنل می گوید، اجرایی کردن وعده های انتخاباتی چون اعمال تعرفه های زیاد بر کالاهای چینی می تواند شلیک آغاز جنگ باشد. ترامپ از کسری تجاری آمریکا با چین دلسرد است و از تعرفه های 45 درصدی سخن به میان آورده است. عمده کسری تجاری آمریکا ناشی از تجارت با چین است. شکاف میان صادرات و واردات چینی در سال 2015 به نزدیک 366 میلیارد دلار رسیده که باعث شده چین 15 درصد بدهی دولتی آمریکا را که در دست نهادهای دولت آمریکا نیست، در اختیار داشته باشد.

اقتصاددانان بانک آمریکایی «مریل لینچ» بر این باورند که ترامپ از مازاد تجاری چین در جهت مذاکره برای مصالحه های تازه بهره خواهد برد. از زمانی که ترامپ سیاست «چین واحد» را به سخره گرفته، شاخص های اقتصاد چین واکنشی سخت نشان داده اند و اگر مقابله تجاری واقعی شود، روندها بیشتر متاثر خواهند شد. در دو ماه اخیر، شاخص کامپوزیت شانگهای ضربه ای جدی خورده، نرخ برابری یوآن مقابل دلار به کف 8 ساله نزدیک شده و اوراق قرضه دولتی چین تحت فشار قرار گرفته اند. اینها در حالی است که بازارهای مالی چین در ابتدای سال 2016 دچار چنان آشوبی شدند که مقام های تنظیم کننده بازار سهام این کشور ناچار شدند بیش از یک بار با استفاده از «مدارشکن» معاملات را متوقف کنند.

تازه ترین نشانه فشار بر اقتصاد چین کاهش شدید صادرات است که کارشناسان بخشی از این افت را ناشی از تهدیدهای ایالات متحده می دانند. بر اساس گزارش هایی که هفته گذشته منتشر شد، موتور صادرات چین در نیمه دوم سال گذشته میلادی مغشوش شده است. رویترز در گزارشی کاهش صادرات را به افت تقاضای جهانی و هراس مقام های دولتی از جنگ تجاری به ایالات متحده نسبت داده است. رویترز یک هفته مانده به سوگند خوردن دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا نوشته است: «چینی ها باید ببینند آیا ترامپ چین را به عنوان دستکاری کننده ارزی معرفی و شروع به اجرای تهدید اعمال تعرفه های بالا بر اجناس چینی خواهد کرد یا نه.

اما حتی اگر دولت ترامپ فورا اقدامی سنگین انجام ندهد، تحلیلگران می گویند که وخامت روابط سیاسی و تجارت ایالات متحده و چین احتمالا اعتماد صادرکنندگان و سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.» بزرگ ترین صادرکننده جهان جمعه هفته گذشته اعلام کرد که صادرات این کشور در سال 2017 معادل 7/ 7 درصد و واردات این کشور در همین دوره 5/ 5 درصد سقوط کرده است. افت صادرات چین در سال 2016 دومین افت پیاپی سالانه بود و بدترین میزان سقوط از سال 2009 را ثبت کرد. هوانگ سونگ پینگ، سخنگونی گمرگ چین هفته گذشته گفت: «روند ضدجهانی شدن به گونه فزاینده ای در حال آشکار شدن است و چین بزرگ ترین قربانی این روند است. ما از نزدیک به سیاست تجارت خارجی دولت آمریکا پس از ادای سوگند ترامپ در 20 ژانویه توجه خواهیم داشت.»

علیه آمریکا
جنگ تجاری اقتصاد اول، اقتصاد دوم را بی تردید به دردسر خواهد انداخت، ولی خود آمریکاییان هم در این جنگ احتمالی زیان خواهند کرد. بسیاری از اقتصاددانانی که از ترامپ خواسته اند به مواضع ضدچینی خود نگاهی دوباره بیندازد، افرادی هستند که بیش از آنکه نگران اقتصاد چین و جهان باشند، در اضطراب اثرپذیری اقتصاد ایالات متحده اند.

رابرت لایتزینگر، نامزد دونالد ترامپ برای نمایندگی رئیس جمهور در امور تجارت گفته است: «به نظر واضح می آید که بحران تولید ایالات متحده مربوط به تجارت ما با چین است. برای رفع مشکلی به بزرگی کسری تجاری با چین، مقام های آمریکا باید آماده باشند که دست کم در سازمان تجارت جهانی، بسیار قاطعانه موضع بگیرند.» هنگامی که چنین افرادی در آمریکا بر سر کار باشند، بعید است که در 4 سال آینده، مشکلی بر سر راه تجارت دو غول اول جهان پیش نیاید، اما آمریکا هم بی مشکل نخواهد بود.

با فرض اینکه ترامپ در اعمال تعرفه های بالا بر کالاهای چینی هم جدی باشد، اقتصاددانان معتقد نیستند که چنین اقداماتی می تواند کسری تجاری آمریکا را کاهش یا اشتغال زایی در آمریکا را افزایش دهد. مساله این است که در صورت اتخاذ چنین تصمیمی، چین نیز مقابله به مثل می کند و این اقدام، صادرات آمریکایی را گران تر خواهد کرد. در آن صورت، بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی به جای بازگشت به آمریکا به کشورهای ارزان دیگری چون ویتنام خواهند رفت.

اسوار پراساد می گوید: «چین حتی می تواند بازار خود را برای محصولات آمریکایی محدود کند. در واقع کارهای زیادی هست که چینی ها می توانند انجام دهند.» چین می تواند دسترسی شرکت های آمریکایی به بازار چین را به انحای مختلف دشوار سازد. اجباری کردن شرکت ها به تهیه مجوزهای تازه یا طی کردن رویه های بوروکراتیک در کشوری با دولت متمرکز کار ساده ای است. چین همچنین می تواند اعزام دانشجویان چینی به دانشگاه های آمریکا را با مانع روبه رو کند. شمار دانشجویان چینی در دانشگاه های ایالات متحده در سال های گذشته به شدت افزایش یافته تا حدی که چین به یکی از بازارهای هدف عمده دانشگاه های آمریکا بدل شده است. یا انتخاب های ساده ای وجود دارد که می تواند در آمریکا ده ها هزار نفر را متاثر کند.

تصور کنید کشوری با جمعیت میلیاردی تصمیم بگیرد به جای هواپیماهای «بوئینگ»، «ایرباس» بخرد. این را نیز نباید فراموش کرد که اگر کالاهای چینی در آمریکا گران شوند، بخش عمده ای از جمعیت ایالات متحده تورم را درک خواهند کرد. در بسیاری از فروشگاه های زنجیره ای و غیرزنجیره ای آمریکا، قفسه ها مملو از کالاهای ارزان چینی هستند و تغییر شرایط به چشم مصرف کنندگان آمریکایی خواهد آمد. ترامپ، پیتر ناوارو، اقتصاددان و نویسنده کتاب «مرگ توسط چین» را رئیس نهاد تازه تاسیس «شورای ملی تجارت» در کاخ سفید کرده تا «چاینا دیلی»، روزنامه انگلیسی زبان دولت چین اخیرا در سرمقاله ای بنویسد: «دولت جدید آمریکا باید در ذهن داشته باشد که وقتی پیوندهای اقتصادی و تجاری میان دو اقتصاد بزرگ جهان در نزدیک ترین سطح تاریخ است، هر اقدامی برای آسیب رساندن به رابطه برد-برد تنها به ضرر هر دو طرف تمام خواهد شد.»

اما همان طور که آنتونی میرحیدری در «فیسکال تایمز» می نویسد: «افزایش تعرفه ها می تواند با افزایش هزینه اقلام روزمره وارداتی از چین، تورم را رشد دهد. این امر می تواند خرده فروشان و مصرف کنندگان را گرفتار کند. افزایش تورم همچنین می تواند باعث شود سرعت افزایش نرخ های بهره توسط فدرال رزرو بیشتر شود و این نیز می تواند به تقویت بیش از اندازه دلار بینجامد.» کان، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی می گوید: «دولت آمریکا، با تجارت با چین، کشور نیرومندتری است. من فکر نمی کنم اینکه ما با این کشور کسری تجاری داریم، مساله بدی باشد.» ولی اگر دولتمردان آمریکایی چنین تصوری نداشته باشند، مصرف کنندگان آمریکایی زندگی گران تری خواهند داشت. همان گونه که گیلن می گوید: «تجارت آزاد ممکن است به قیمت برخی شغل ها در آمریکا تمام شده باشد، ولی ذائقه آمریکایی ها به اجناس مصرفی ارزان عادت کرده است.»

رابرت منینگ، تحلیلگر امنیت بین المللی و عضو «شورای آتلانتیک» می گوید: «هیچ یک از این دو شریک تجاری، مزیت عیانی بر دیگری ندارد و هر سیاستی که برای ضربه زدن به طرف دیگر طراحی شود، تنها به تخریب قطعی دوطرفه منجر می شود.» او می افزاید: «من فکر می کنم در صورت جنگ تجاری، همه بازنده خواهند بود. اقتصاد جهان هم دچار وضعیت بدتری خواهد شد وقتی دو اقتصاد بزرگ آن با هم درگیر شوند.»

علیه جهان
اگر دو اقتصاد نخست جهان با هم درگیر شوند، بدتر شدن وضعیت اقتصاد جهان نه یک احتمال، یک واقعیت خواهد بود. همین هفته، «مجمع جهانی اقتصاد» در داووس سوئیس شاهد حضور رئیس جمهوری چین و غیبت دونالد ترامپ خواهد بود تا ابهام ها بیشتر شود. حضور پررنگ چین به معنای کوشش برای ایفای نقش بیشتر در جهان است و در چنین شرایطی، امتیاز دادن قابل توجه چینی ها دور از ذهن است. از آن سو، حضور نیافتن رئیس جمهوری 4 سال آینده بزرگ ترین اقتصاد جهان به معنای این است که هنوز هم کمتر کسی می داند ترامپ با سیاست و اقتصاد آمریکا چه خواهد کرد.

ایستادگی چین و ابهام های آمریکایی، عدم قطعیت را در اقتصاد جهان بیشتر خواهد کرد و اگر دو کشور وارد نزاع تجاری شوند، اقتصاد جهان بدون شک متضرر خواهد شد. برخی اقتصاددانان این نگرانی را مطرح کرده اند که سیاست های «حمایت گرایانه» ترامپ ممکن است از مرزهای ایالات متحده فراتر رود و در جای جای جهان، همانندسازی شود. نامزدهای تقلید، کشورهایی هستند که احتمال روی کار آمدن دولت های راست افراطی در آنها وجود دارد.

اقتصاددانان «گلدمن ساکس»، ریاست جمهوری ترامپ را یکی از عوامل ریسک سال 2017 تعریف کرده اند. یان هازیوس، اقتصاددان ارشد این موسسه نامدار جهانی چرخش احتمالی کشورها به سوی سیاست های حمایت گرایانه در پی جدال تجاری آمریکا و چین را یکی از سه عاملی می داند که می تواند در سال جدید میلادی به در هم شکستن اقتصاد جهان منجر شود.

جنگ گرم؟
بسیاری از جنگ های تمام عیار تاریخ که کشته های بسیار داده اند، از منازعات اقتصادی یا جدال بر سر منافع اقتصادی آغاز شده اند. آیا ممکن است دو قدرت بزرگ دوران حاضر درگیر جنگ گرم شوند؟ در شرایط کنونی چنان جنگی دور از ذهن است. مرحله اول، تبدیل مشاجرات فعلی به جنگ تجاری است که اولا مستلزم پافشاری ترامپ است، ثانیا نیازمند همراهی گروه کاری و مشاوران او ثالثا محتاج واکنش هم وزن چین. اگر جنگ تجاری اوج بگیرد و هر دو سو، ضررهای هنگفتی را متحمل شوند، کینه های اقتصادی، سیاسی می شود و شرایط حاضر در جنوب شرق آسیا سوخت آن آتش را فراهم می کند.

تقریبا تمام همسایگان دریایی چین با این کشور مناقشه مرزی دارند. مهم تر آنکه نیرومندترین اقتصاد منطقه یعنی ژاپن که در جهان نفوذ سیاسی و همراهی متحد خود- آمریکا- را دارد، چند سالی است که به سوی ملی گرایی بیشتر حرکت کرده است. شینزو آبه، نخست وزیر کنونی این کشور که از سال 2012 در قدرت است، در مسائل مرزی رودرروی چین قرار گرفته و تلاش او برای بازتفسیر قانون اساسی در جهت مجاز شدن انجام عملیات نظامی خارجی توسط ارتش این کشور، چینی ها را حساس کرده است.

دو طرف در سال های گذشته بارها درگیر جدال لفظی بوده اند و گاه خط و نشان نظامی نیز برای هم کشیده اند. این وضعیت چین با ژاپن و دیگر همسایگان، بخشی از دولتمردان آمریکا را واداشته کاخ سفید را به اعمال بیشتر قدرت در منطقه تشویق کنند. باراک اوباما در دوره ریاست جمهوری، سیاست «محور آسیا» را معرفی کرد که کانون توجه واشنگتن را از خاورمیانه به شرق آسیا منتقل می کرد. با این همه، نیروی روزافزون اقتصادی چین، دست این کشور را برای قدرت نمایی سیاسی و نظامی بازتر و بازتر کرد.

با آنکه پکن هنوز سیاستی مبنی بر عدم مداخله در امور دیگر کشورها، حتی نزدیک ترین همسایگان خود را پیگیری می کند، فعالیت در دریای چین جنوبی به نوعی خط قرمز حزب حاکم تبیین شده است. اینجاست که سخنان اخیر همراهان ترامپ خون آنها را به جوش می آورد.

رکس تیلرسون، نامزد ترامپ برای وزارت خارجه ایالات متحده، هفته گذشته گفت که چین باید در دریای چین جنوبی محدود شود و تنها 24ساعت بعد، رسانه های رسمی چین اعلام کردند که آمریکا باید آماده درگیری نظامی شود. سرمقاله یکی از روزنامه های دولتی حتی نوشت: «تیلرسون اگر می خواهد یک قدرت بزرگ اتمی را به خروج از قلمرواش وادار کند، بهتر است به فکر تقویت استراتژی های قدرت هسته ای خود باشد.»

روز گذشته دو روزنامه دولتی چین هشدار دادند که اگر دونالد ترامپ پس از به قدرت رسیدن به تحریک چین بر سر تایوان ادامه دهد، چین «ملاحظه را کنار خواهد گذاشت.» در حالی که «وال استریت ژورنال» همین جمعه مصاحبه ای از ترامپ را منتشر کرده بود که او در آن به مذاکره درباره سیاست «چین واحد» اشاره داشت، دوشنبه «چاینا دیلی» نوشت: «اگر ترامپ مصمم باشد چنین شروعی در قدرت داشته باشد، دوره ای از فعل و انفعالات خشم آلود و آسیب رسان غیرقابل اجتناب است.»

علاوه بر این روزنامه، «گلوبال تایمز» هم که از روزنامه های متنفذ چین است هشدار داد که پکن در واکنش به تلاش ترامپ برای تضعیف اصل «چین واحد»، «اقدامات متقابل نیرومندی» اتخاذ خواهد کرد. عجیب نیست که سخنگوی وزارت خارجه چین هم بگوید: «افراد باید درک کنند که در این جهان چیزهایی هست که نمی تواند معامله یا خرید و فروش شود!» روشن است که اگر دولت ترامپ تلاش کند دست چین را برای اعمال قدرت در دریای چین جنوبی ببندد، جنگی دست کم محدود در چشم انداز خواهد بود، به ویژه اگر پیش از آن جنگی تجاری درگرفته باشد. با وجود این، نباید تصور کرد که واشنگتن در سال های پیش رو آرام خواهد گرفت. اقداماتی چون حضور نیروی هوایی یا مشایعت نیروهای تجاری کشورهای مقابل چین در این منطقه می تواند از اقدامات تحریک آمیز ولی قابل تحمل باشد.

یک نکته که نباید از یاد برد این است که نزدیکی احتمالی آمریکا به روسیه می تواند دست واشنگتن را برای مقابله با چین بازتر کند، گرچه برخی اعتقاد دارند که ترامپ پس از آغاز ریاست جمهوری خواهد فهمید که دوستی با روسیه ناممکن است. ترامپ ممکن است روسیه را به عنوان متحدی توازن بخش به کار گیرد و ترکیب مقابله با چین و نزدیکی با روسیه می تواند پایه گذار نظم های منطقه ای جدید باشد. با همه اینها، جنگ تمام عیار یک احتمال قوی نیست، گرچه در چنین موضوعاتی، مهم «صفر» نبودن یک احتمال خاص است.

برخی از کارشناسان معتقدند که نزدیکی اقتصادی دو کشور در سال های گذشته و همچنین هزینه گزاف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی درگیری دو غول جهانی، نخبگان دو کشور را برای یافتن راه حلی میانه ترغیب خواهد کرد. برای سال 2017 می توان گزینه جنگ نظامی دو اقتصاد نخست جهان را کنار گذاشت، اما جنگ تجاری که می تواند آغازگر بحران هایی تمام عیار باشد، داستان ترسناک ناتمامی است که باید صفحه به صفحه خواند.

نظر شما :