روزهای مقابله با دکترین شوک

ضرورت پیروزی اخلاق

۲۴ مهر ۱۳۹۶ | ۱۲:۴۴ کد : ۱۹۷۲۱۴۶ اروپا آمریکا ترجمه برگزیده
اما این پیروزی‌های تحول آفرین هرگز به آسانی یا با مقاومت‌های اندک و خشمگین شدن نسبت به گذشه به دست نیامده‌اند. برای برنده شدن در لحظات بحران‌های واقعی ما باید جسور بوده و نگاهی مثبت رو به جلو داشته باشیم
ضرورت پیروزی اخلاق

نویسنده: نائومی کلین

دیپلماسی ایرانی: در زمانه ای دهشتناک زندگی می کنیم. از روسای جمهوری که تهدیدات جنگ هسته ای را توییت می کنند تا همه مناطقی که گرفتار هرج و مرج آب و هوایی شده اند. از هزاران مهاجری که سواحل اروپا غرق می شوند تا احزاب نژادپرستی که عرصه ای برای ایفای نقش پیدا کرده اند: به نظر دلایل بسیاری وجود دارد که درباره آینده جمعی خود بدبین باشیم.

برای مثال کارائیب و آمریکای جنوبی را نگاه کنید که در طوفان های بی سابقه فصلی گرفتار آمده اند. ایرما پورتوریکو را در نوردید و با قدرت بی نظیر تاسیسات و سیستم های ارتباطی این کشور را چنان نابود کرد که برای ماه ها از مدار خارج شده اند. اما همانطور که قبل از ایرما در طول طوفان کاترینا مشاهده کردیم هیچ کس کاری انجام نمی دهد. دونالد ترامپ به نظر بیش از حد با ورزشکاران سیاه پوست درگیر است تا نقطه نظرات خشونت طلبانه و نژادپرستانه اش را به رخ بکشد. بسته کمک های انسان دوستانه دولت فدرال برای پورتوریکو هنوز مشخص نشده است و به نظر چراغ های این کشور باید حالا حالاها خاموش بماند.

این پدیده ای است که من آن را دکترین شوک نامیده ام: بهره برداری از بحران های دامنه دار برای دزدی سیاسی که حریصانه عرصه عمومی را می ‍بلعد و نخبگان کوچک را غنی می کند. ما این چرخه معیوب را بارها و بارها دیده ایم: بعد از بحران مالی در سال 2008 و حالا در بریتانیا با برنامه ریزی توری ها برای بهره برداری از برگزیت.

ما در عصری هستیم که نمی توان بحرانی را از بحران دیگر جدا دانست. آنها همه در هم ادغام شده، تقویب وتعمیق می شوند و به غولی وحشتناک بدل می شوند. این طور است که رئیس جمهوری آمریکا ظهور می کند. دونالد ترامپ درواقع نمود و بروز سیاسی این غول است. ادغام این بحران ها همه چیر را از فرهنگ، اقتصاد و سیاست در معرض خطر قرار می دهد و همه چیز را به توده ای در هم تنیده و در حال نابودی بدل می کند که پیدا کردن راه فراری از آن بسیار سخت است.

اما زمانه بحران به این معنی نیست که باید مغلوب این دکترین شوک شویم. نباید بگذاریم این شرایط فرصتی برای ثروتمندان باشد تا همه چیز را بیشتر و بیشتر به چنگ بیاورند. این زمانه در واقع فرصتی است تا بهترین چیزی که هستیم را به نمایش بگذاریم. همه ما فاجعه آتش سوزی برج گرانفل را شاهد بودیم. جایی که افراد مسئول در عمل گم بودند و این جامعه بود که گرد هم آمد، از خود مراقبت کرد، کمک ها سازماندهی شد و از کشته شدگان و بازماندگان حمایت به عمل آمد. درحالی که بیشتر از 100روز از این آتش سوزی می گذرد و رسوایی برای مسئولین باقی مانده است.

این مساله فقط محدود به سطح اجتماعات محلی نمی شود بلکه تاریخ طولانی و افتخارآمیز مبارزه با بحران ها تغییر و تحولات در مقیاس جوامع را نشان می دهد.  از پیروزی های مقاومت های مردمی در تاریخ جنگ جهانی اول و دوم یاد کنید. این مسائل، به ما یادآوری می کند که در لحظات بحران و خطرا بزرگ نیازی به عقب نشینی نیست بلکه این عوامل می توانند حرکتی رو به جلو را موجب شوند.

اما این پیروزی های تحول آفرین هرگز به آسانی یا با مقاومت های اندک و خشمگین شدن نسبت به گذشه به دست نیامده اند. برای برنده شدن در لحظات بحران های واقعی ما باید جسور بوده و نگاهی مثبت رو به جلو داشته باشیم: با یک برنامه برای بازسازی و پاسخ به عوامل اساسی. این برنامه باید متقاعد کننده، معتبر و بیش از همه قانع کننده باشد. ما باید افراد خسته و سرخورده این جهان را آن چنان تهییج کنیم که بتوانند جهانی بهتر را تصور کنند.

در ماه های اخیر حزب کارگر به ما نشان داده است که راه دیگری وجود دارد. آنهایی که زبان راستی و عدالت شده اند تا با نیروهای واقعی که مسئول این فاجعه هستند هرچقدر هم که قدرتمند باشند مبارزه کنند. ایده هایی که خوب به نظر می رسد و به ما از بازتوزیع ثروت  می گویند و از ملی کردن ضروری خدمات عمومی. به لطف جسارت حزب کارگر حالا اینها فقط استراتژی هایی اخلاقی نیستند بلکه اسراتژی هایی برنده هستند. این ایده ها بنیان ها را تغییر می دهند و حوزه های انتخاباتی را که مدت هاست خاموش مانده اند فعال خواهند کرد.

انتخابات گذشته به ما نشان داد که احزاب سیاسی نباید از خلاقیت و استقلال جنبش های اجتماهی بترسند و جنبش های اجتماعی از برخورد با سیاست های انتخاباتی منافع بیشتری کسب می کنند. این معامله ای بزرگ است چرا که احزاب سیاسی کنترل اندکی دارند و جنبش های واقعی مردمی استقلال خود را حفظ می کنند. اما رابطه میان حزب کارگر و این جنبش ها نشان داده که بهتر است این دو جهان متفاوت با هم ترکیب شوند و با یک نیروی قوی تر و پرانرژی تر احزاب و جنبش ها را گرد خود جمع کنند.

آنچه در انگلستان در حال وقوع است بخشی از یک پدیده جهانی است. ما آن را در مبارزات تاریخی برنی ساندرز در آمریکا شاهد بودیم. این ترکیب مبارزات انتخاباتی را با سرعتی خیره کننده به آتش کشید. آنها نزدیک به رسیدن به قدرت بودند، نزدیک تر از هر برنامه سیاسی واقعی در حال تغییر که در عمرم در اروپا یا آمریکای شمالی دیده بودم. هرچند برای برنده شدن به اندازه کافی نزدیک نبودند. بنابراین در انتخابات جاری ما باید در مورد اینکه این بار این جنبش به طور کامل راه را طی می کند اطمینان حاصل پیدا کنیم.

در تمام کشورها ما باید نقاط بی عدالتی اقتصادی، بی عدالتی نژادی و بی عدالتی جنسی را پیدا کرده و به هم متصل کنیم. ما باید رابطه میان اقصاد و فراز و نشیب هایش و کسانی که از این منابع بهره می برند را دریابیم و به طور دقیق اوضاع را مشخص کنیم. بگذارید به طور دقیق مشخص کنیم که این فرآیند چگونه حرکت خواهد کرد و اقصاد در جامعه مبتنی بر اصول مراقبت از یکدیگر و مراقبت از سیاره خودمان، چطور خواهد بود. جامعه ای که در آن وظیفه ما مراقبت از یکدیگر، محافظت از زمین و آب و اصول آن بر اساس احترام و ارزش انسانی است. دنیایی که در آن هیچ کس فراموش نمی شود چه در مزارع خشک شده و چه در سرزمین های ویران شده از سیل و طوفان. مبارزه با تغییرات آب و هوایی فرصتی برای قرن ماست که دموکراسی اقتصادی عادلانه تر و دموکراتیک تری بسازیم. در سراسر جهان پیروزی ضرورت های اخلاقی چپ واجب است. سهم ما بسیار بالاست و زمان بسیار کوتاه تا از چیزهای اندکی که باقی مانده است محافظت کنیم.

منبع: گاردین/ مترجم: روزبه آرش

انتشار اولیه: دوشنبه 10 مهر 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 24 مهر 1396

کلید واژه ها: حزب کارگر دونالد ترامپ برنی ساندرز بحران


نظر شما :