ملی گرایی اقتصادی نگاه غالب ترامپ در یک سال گذشته

2019 سال قفل سیستم قانون گذاری در آمریکا خواهد بود

۰۷ بهمن ۱۳۹۶ | ۱۹:۱۰ کد : ۱۹۷۴۵۵۳ آمریکا گفتگو
فواد ایزدی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی: ترامپ اساسا در مسیر 44 رئیس جمهوری قبلی آمریکا گام برنداشته است. لذا در بسیاری از موارد که برخی از آنها مطرح شد با زمامداران پیشین کاخ سفید متفاوت است. یکی از مهمترین این تفاوت های همین نگاه ملی گرایی اقتصادی ترامپ است.
2019 سال قفل سیستم قانون گذاری در آمریکا خواهد بود

عبدالرحمن فتح الهی – 20 ژانویه (اول بهمن ماه) سال گذشته میلادی دونالد ترامپ رسما سکان ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده گرفت. تفاوت های آشکار او از زمان تبلیغات انتخاباتی نوید دورانی متمایز از گذشته را برای آمریکا و جهان می داد. بر همین مبنا، ترامپ در یک سال گذشته سعی کرده در بعد داخلی خود را از روسای جمهوری پیشین آمریکا به خصوص باراک اوباما متمایز نشان دهد. غیر قابل پیش بینی بودن و چالشی برخورد کردن با مسائل مهمترین شاخص های رفتارهای ترامپ بوده است. گویا اکنون برگ جدید و در عین حال می توان گفت سیاهی از تاریخ آمریکا توسط ترامپ و افکار متفاوتش ورق زده شده است. ترامپ در آستانه یک سالگی دولتش اکنون با تعطیلی روبه رو شده است. پس از آن که کاخ سفید و کنگره نتوانستند بر سر لایحه بودجه دولت به توافق برسند، به 800 هزار کارکنان فدرال گفته شده است در خانه بمانند و بر سر کار حاضر نشوند. دیپلماسی ایرانی برای تحلیل یک سالگی زمامداری ترامپ گفت و گویی را با فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا تریب داده است که در ادامه می خوانید:

از 20 ژانویه سال گذشته دونالد ترامپ رسما زمامدار امور ایالات متحده آمریکا به عنوان 45 امین رئیس جمهوری این کشور شد. ارزیابی شما از عملکرد او در طول یک سال گذشته چیست؛ اساسا نقطه تفاوت ترامپ با روسای جمهوری پیشین آمریکا در چه پارامترهایی خلاصه می شود؟

همانطور که ترامپ در یک سال گذشته با رفتار، گفتار و عملکردش به جهان ثابت کرده او رئیس جمهوری معمولی نیست، چه از نظر فکری و روانی و چه از نظر رفتاری و اخلاقی، این تفاوت تاثیرات جدی خود را بر سیاست خارجی و نیز اداره امور داخلی آمریکا در یک سال گذشته داشته است. مضافا در این یک سال گذشته به وضوح برای جهان این موضوع روشن شد که ترامپ درکی از سیاست و روابط بین الملل ندارد، چرا که او ذاتا سیاستمدار نیست. البته با حضور برخی از افراد در کابینه این نقصان تا حدودی برطرف شد، اما باز کماکان عدم درک ترامپ از سیاست در رفتار و کلامش هوایداست. هرچند که حضور برخی از افراد با طیف محافظه کار توانست در امر سیاست گذاری، ترامپ را در مسیر دلخواه هیات حاکمه ایالات متحده قرار دهد و در شرایطی او را مجبور به تصمیم گیری های درست بکند. اما تا کنون ترامپ نشانی و رنگ و بویی از روسای پیشین آمریکا را ندارد و در قیاس با بدترین و ضعیف ترین روسای جهموری آمریکا به مراتب ناتوان تر عمل کرده است. البته تفاوت دیگر ترامپ با سایر روسای جمهوری آمریکا در این است که این افراد، چه به صورت مستقیم به عنوان رئیس جمهوری آمریکا و چه سایر اعضای کابینه و وزراء، طرح و برنامه دقیق و مدونی را برای اداره امور داخلی و سیاست خارجی داشتند. اما ترامپ تا کنون در ارائه یک برنامه برای اداره امور ناتوان بوده است. در ادامه ترامپ حتی دغدغه ای هم برای سیاست گذاری ندارد. از همین رو نیز ورودی جدی به امر قانون گذاری نمی کند و از ارائه طرح و برنامه به مجلس نمایندگان تا کنون خودداری کرده است. لذا در دعواهای سنتی مجلس و کنگره با رئیس جمهوری آمریکا علیرغم روحیه ستیزه جویش وارد نمی شود. این مساله ناشی از این است که ترامپ اساسا سیاستمدار نیست. در این رابطه پل رایان، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در اظهار نظری اعلام کرد که ترامپ در یک سال گذشته ثابت کرده چندان شناختی از سیاست ندارد و ما هر مصوبه ای را برای او ارسال کنیم بدون هیچ سوالی آن را امضاء می کند. لذا نگاه ترامپ با توجه به منش تاجر مسلکی اش فقط به بیلان کاری باز می گردد. لذا او تنها به نتیجه و برآیند این برنامه ها و مصوبات نگاه دارد. اما همین نگاه سبب شده است تا مواضع خود را هم در مسائل داخلی آمریکا و هم در سیاست خارجی به کرات عوض کند و هیچ ثبات نظری در اندیشه های ترامپ وجود نداشته باشد. مثلا در مساله تنش با کره شمالی روزی از حمله بمباران این کشور سخن می گوید و روز دیگر از دوستی خود با کیم. این مساله در خصوص سایر مسائل هم به وضوح در این یک ساله دیده شد که مساله عدم طرح مناسب به جای برنامه "اوباما کر" یکی از نشانه های بارز آن است. این تشتت آرای رئیس جهموری آمریکا در تاریخ این کشور بی سابقه است.

اما در سایه نکته شما یکی از تغییرات اساسی و البته تدریجی در طول دوره زمامداری یک ساله ترامپ، حضور و تاثیر آرام جریان نئومحافظه کاری و نئوکانی بر اندیشه های جمهوری خواهی پوپولیستی ترامپ بود که نهایتا هم به برکناری استیو بنن انجامید. شما این رویه و تاثیر تدریجی جریان نئوکانی را بر سیاست های یک ساله ترامپ چگونه می بینید؟

یقینا اگر چه اندیشه های پوپولیستی ترامپ با حضور بنن پررنگ بود و با همین تفکرات هم پا به کاخ سفبد گذاشت اما او از جبهه جمهوری خواهان به این عنوان رسیده بود. لذا این جریان یعنی جمهوری خواهان برای ورود ترامپ به حوزه اندیشه های خودشان، او (ترامپ) را وادار به گماردن افرادی کردند که بتوانند به صورت تدریجی از ترامپ یک رئیس جمهوری با نگرش های سنتی جمهوری خواهی درآورد. البته در این میان جریانات نئوکان با افرادی چون مک مستر و جیمز متیس در یک سال گذشته به تدریج سبب شد تا در مسائل آمریکا به خصوص سیاست خارجی این کشور ریل گذاری های خود را برای حضور ترامپ در این راه داشته باشند. لذا این افراد با پررنگ تر شدن قدرت و نفوذ خود توانستند استیو بنن را که مخالف جدی حضور و صرف سرمایه و انرژی آمریکا در سایر نقاط جهان بود و به عقیده بنن اندیشه های نئوکانی مصداق اندیشه های گلوبالیزه و جهان گرایانه ای است که می تواند به ضرر آمریکا باشد را از کار برکنار کنند. اما از زمان برکناری بنن این اندیشه های گلوبالی در حال پررنگ تر شدن است و روزبه روز ترامپ در حال تبدیل شدن به یک رئیس جمهور از طیف جمهوری خواه با رنگ و بوی نئوکانی است.

کاخ سفید و ترامپ به دنبال توافق بهتر از برجام هستند. لذا زمانی که ترامپ اعلام می کند در120 روز دیگر تعلیق تحریم های هسته ای ایران را امضا نمی کند، به این دلیل است که او شرایط و عواملی را می بیند که احتمال رسیدن به یک توافق تکمیلی را به آمریکا می دهد. البته در این میان مخاطب اصلی ترامپ دموکرات های آمریکایی و نمایندگان اتحادیه اروپا است.

پس شدت یافتن سیاست ها و فشار علیه ایران در طول یک سال گذشته را می توان ناشی از نفوذ جریان نئومحافظه کار در دولت و شخص ترامپ دانست؟  

بله این مساله و گرایش ترامپ به سمت اندیشه های نئوکانی سبب شد تا ایران روز به روز بیشتر مورد هجمه های کاخ سفید قرار بگیرد. اگر شما به سند راهبرد امنیت ملی آمریکا نگاهی داشته باشید، می بینید که بحث رقابت و درگیری با برخی از  کشورها به خصوص کشورهای رقیب بیش از 70 بار در این سند 55 صفحه ای تکرار شده که یکی از این کشورها ایران است. لذا آمریکا در طول این سال ها تحت لوای ایران هراسی سعی در درگیری با ایران به انحاء مختلف را داشته است. البته یکی از نقاط تمایز دیگر ترامپ در قیاس با سایر روسای جمهوری پیشین آمریکا در این است که در دوره های قبل ایالات متحده برخی از کشورها را دوست و متحده خود می دانست، اما اکنون ترامپ علاوه بر دشمنان و رقبا حتی دوستان سنتی خود را هم به عنوان رقیب قلمداد می کند و از همین رو در این یک ساله ترامپ تقریبا با همه کشورهای جهان سر ناسازگاری دارد. از چین و روسیه تا آلمان، مکزیک و کانادا.

اما در این متن  سند راهبرد امنیت ملی آمریکا بنای اندیشه های سیاسی بر رئالیسم اصولگرایانه استوار است، اما در طول یک سال گذشته ترامپ، نه در گفتار و نه در عملکردش چنین سیاستی را ندارد و تنها بر مبنای ناسیونالیسم اقتصادی عمل می کند؟

بله باید گفت که ترامپ اساسا در مسیر 44 رئیس جمهوری قبلی آمریکا گام برنداشته است. لذا در بسیاری از موارد که برخی از آنها مطرح شد با زمامداران پیشین کاخ سفید متفاوت است. یکی از مهمترین این تفاوت های همین نگاه ملی گرایی اقتصادی ترامپ است. بر همین مبنا هم ترامپ روابط سیاسی آمریکا با سایر کشورهای جهان را ارزیابی می کند. لذا از آنجایی که ترامپ هنوز بر این باور است که این ادبیات و نگاه او را پیروز انتخابات سال 2016 کرده است، همچنان این منش را در دستور کار خود دارد و علیرغم چرخش به سمت اندیشه های نئوکانی، کماکان ملی گرایی اقتصادی را در تعریف روابط عرصه بین الملل دارد.

اما در سیاست خارجی ترامپ در یک سال گذشته یا به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم سبب برخی از وقایع مهم شد؛ یکی از مهم ترین این مسائل برخورد او با برجام بود. ارزیابی شما در طول این یک سال از عملکرد و واکنش ترامپ با توافق هسته ای چیست؟

ببینید اساسا برجام توافقی مفید و مهم در دستیابی آمریکا به منافعش در ایران است. لذا کاخ سفید و شخص ترامپ هم با علم به این مساله در طول یک سال گذشته سعی کرده اند که با نمایش مخالفت با برجام امتیازات بیشتری را از ایران بگیرند. از همین رو هم کسانی چون تیلرسون، متیس، مک مستر و حتی پمپئو با وجود اندیشه های ضد ایرانی خود تلاش داشتند که ترامپ به برجام متعهد باقی بماند، چون این توافق هسته ای می تواند در عین تعلیق فعالیت های هسته ایران امتیاز نظارت شدید را به آمریکا و سازمان های بین المللی بدهد. به گونه ای که امتیازات حق نظارت بر فعالیت های هسته ای ایران موجود در برجام که منحصرا به ایران محدود می شود. تا کنون این اندازه از امتیاز حق نظارت بر فعالیت هسته ای یک کشور موجود در برجام که به سازمان های بین المللی اجازه داده شده به هیچ کشور دیگر داده نشده است هین امر هم سبب شده تا آمریکا به این اطمینان دست یابد که در سایه برجام سد جدی در مسیر فعالیت های هسته ایران وجود دارد. لذا هدف آمریکا از ابتدای حضور ترامپ ماندن در برجام علیرغم ضرب العجل 120 روزه ترامپ است. منتها ترامپ در این مدت سعی داشته است که توافقی بهتر از برجام را برای آمریکا داشته باشد. از همین رو نیز فشارهای متناوبی را بر توافق هسته ای و ایران داشته است. در همین راستا ترامپ اخیرا سخن از گفت وگو و مذاکره مجدد و تکمیلی را داشته است. ترامپ در این مذاکرات تکمیلی علاوه بر بحث در خصوص صنعت هسته ای ایران به دنبال ورود به مساله موشکی و توان دفاعی کشور هم است. در نتیجه به این دلیل که اکنون برجام برای بخشی از حاکمیت ایران به مساله ای حیثیتی بدل شده است، سعی در گروگان گرفتن برجام را دارد. لذا در سایه همین مساله هم 4 شرط ترامپ برای ادامه حضور آمریکا در برجام مطرح شد.

اما در سایه این نکات به نظر شما نهایتا پس از 120 روز آمریکا در برجام باقی خواهد ماند؟

یقینا خواهد ماند. اما چنانی که گفتم کاخ سفید و ترامپ به دنبال توافق بهتر از برجام هستند. لذا زمانی که ترامپ اعلام می کند در 120 روز دیگر تعلیق تحریم های هسته ای ایران را امضا نمی کند، به این دلیل است که او شرایط و عواملی را می بیند که احتمال رسیدن به یک توافق تکمیلی را به آمریکا می دهد. البته در این میان مخاطب اصلی ترامپ دموکرات های آمریکایی و نمایندگان اتحادیه اروپا است. اما از یک سو تا کنون ترامپ روی خوشی از دموکرات های آمریکایی ندیده است و در این موارد با او همراهی نداشته اند و در سوی دیگر هم علیرغم همراهی های اتحادیه اروپا در خصوص توان دفاعی و سایر مسائل ایران در خصوص برجام با ترامپ هم نظر نبوده اند. اما در مجموع کاخ سفید در تلاش است در عین حفظ تحریم ها علیه ایران فعالیت های هسته ای کشور و نیز توان موشکی ایران را با توافقات تکمیلی تحت تاثیر قرار دهد.

تحلیل شما از اقدام سال گذشته ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی اسرائیل چیست؟

من دوباره شما را ارجاع می دهم به سند راهبرد امنیت ملی آمریکا؛ در این سند در طول سه دهه گذشته تنها راه حل مشکل روابط اعراب با اسرائبل را ایجاد دو دولت می دانند که در دروان زمامداری 4 رئیس جهموری (بوش پدر، کلینتون، بوش پسر و اوباما) پیشین آمریکا این طرح پی گرفته شد. اما برای اولین بار در اسناد بالا دستی و سند راهبرد امنیت ملی آمریکا این تغییر نگاه با اندیشه ای ترامپ شکل گرفت. چرا که بر خلاف 4 رئیس جمهوری پیشین آمریکا از از بوش پدر تا اوباما، ترامپ نگرانی و و اساسا مشکلی در مساله فلسطین نمی بیند که نیاز به طرح صلح در سایه پیگیری برنامه دو دولت باشد. بلکه ترامپ چالش و مشکل اساسی خاورمیانه را نه در فلسطین که در نقش مخرب ایران قلمداد می کند، لذا اقدام او برای فشار بیشتر بر گروه های مقاومت فلسطینی و لبنانی و نهایتا فشار بیشتر بر ایران است. در ننیجه ترامپ از مجرای برجام به دنبال فشار اقتصادی بر ایران است و از طریق این گونه تصمیمات به دنبال افزایش فشار سیاسی است.

با توجه به نظر سنجی ها، یا مجلس نمایدگان و یا کنگره در اختیار اکثریت دموکرات های آمریکایی قرار خواهد گرفت. اگر این مساله روی دهد یقینا روند قانون گذاری در آمریکا با مشکل جدی روبه رو خواهد شد، به گونه ای می توان از قفل سیستم قانون گذاری آمریکایی سخن گفت. چرا که برای تصویب هر قانونی باید هر دو مجلس آمریکا آن را تصویب کنند. لذا در صورت عدم همراهی یکی از دو مجلس آمریکا سد بزرگی در مسیر قانون گذاری این کشور شکل خواهد گرفت.

اما در خصوص پرونده کره شمالی ارزیابی شما از اقدامات یک ساله ترامپ چیست؟

تمامی اقدامت ترامپ در طول یک ساله گذشته در خصوص تنش در کره شمالی را می توان در حد اظهار نظر و اقداماتی نمایشی ارزیابی کرد. چرا که علیرغم جلسات متعدد شورای امنیت سازمان ملل در خصوص کره شمالی و تصویب قطعنامه تا کنون پیونگ یانگ در مسیر گذشته خود تغییری را ایجاد نکرده است. ببینید آمریکا مجهز شدن کره شمالی را به سلاح هسته ای به عنوان یک واقعیت پذیرفته است. لذا تنش با یک کشور مجهز به سلاح هسته ای چندان کم هزینه نخواهد بود. اما نکته مهم در ارزیابی عملکرد ترامپ در خصوص پرونده کره شمالی را می توان تلاش او برای مهار چین دانست. چرا که ترامپ سعی دارد از طریق فشار بر کره شمالی بتواند چین را تحت فشار قرار دهد. البته اساسا راهبرد مهار چین یکی از برنامه های اصلی سیاست خارجی ترامپ است. راهبردی پیچیده و چند وجهی که می تواند به عنوان تنها نقطه مشترک اوباما با ترامپ البته، با راهکارهای متفاوت تلقی شود.

 اما آیا سناریوی برکنار کردن استیو بنن از دولت و کابینه ترامپ در خصوص جارد کوشنر هم رخ خواهد داد؟  

مساله ای که نباید نادیه گرفته شود این است که اساسا تفاوت معناداری میان کوشنر و بنن وجود دارد. اتفاقا کوشنر در همان مسیر مک مستر، متیس و تیلرسون گام بر می دارد و تنها مشکل او به دخالت در امور باز می گردد. از این جهت نیز لزوما مشکلی که برای بنن پیش آمد برای کوشنر روی نخواهد داد. هر چند که سال گذشته برخی از اخبار حکایت از تلاش هایی برای کنار زدن کوشنر از کاخ سفید داشتند اما تا کنون چنین مساله روی نداده است و در جهت عکس باید گفت که بخشی از سیاست های ترامپ در خاورمیانه و به خصوص اسرائیل و عربستان ناشی از روابط کوشنر با محمد بن سلمان و سران و مقامات تل آویو است.

در سال جاری میلادی انتخابات دو مجلس نمایندگان و کنگره آمریکا برگزار خواهد شد که با توجه به پیروزی احتمالی دموکرات ها شرایط سختی برای آینده سیاسی ترامپ پیش بینی می شود. ارزیابی شما از این مساله چیست؟

ابتدا به ساکن باید گفت که با توجه به نظر سنجی ها، یا مجلس نمایدگان و یا کنگره در اختیار اکثریت دموکرات های آمریکایی قرار خواهد گرفت. اگر این مساله روی دهد یقینا روند قانون گذاری در آمریکا با مشکل جدی روبه رو خواهد شد، به گونه ای می توان از قفل سیستم قانون گذاری آمریکایی سخن گفت. چرا که برای تصویب هر قانونی باید هر دو مجلس آمریکا آن را تصویب کنند. لذا در صورت عدم همراهی یکی از دو مجلس آمریکا سد بزرگی در مسیر قانون گذاری این کشور شکل خواهد گرفت. البته انتخابات مذکور در ماه نوامبر یعنی یک ماه مانده به پایان سال 2018 روی خواهد داد؛ مضافا در صورت پیروزی دموکرات ها مجلس در ماه ژانویه 2019 آغاز به کار خواهد کرد. لذا ترامپ هنوز تا قفل احتمالی سیستم یک سال دیگر وقت دارد. از همین رو به نظر می آید که ترامپ در این یک سال نهایت استفاده را از حضور اکثریتی جمهوری خواهان داشته باشد. از طرف دیگر هم در این فاصله ترامپ احتمالا سعی خواهد کرد با اقداماتی چهره جمهوری خواهان را نزد افکار عمومی ترمیم کند تا در انتخابات بتوانند بهترین نتایج را کسب کنند.

انتشار اولیه: دوشنبه 2 بهمن 1396 / انتشار مجدد: شنبه 7 بهمن 1396

کلید واژه ها: آمریکا ترامپ استیو بنن جارد کوشنر رکس تیلرسون دموکرات های آمریکا نئو محافظه کار جمهوری خواهان مک مستر متیس مایک پنس فودا ایزدی کره شمالی ایران برجام


نظر شما :