خودشیفتگی حاد ترامپ عامل تمامی برکناری ها است

پررنگ تر شدن سیاست های ضد برجامی با برکناری تیلرسون

۰۹ فروردین ۱۳۹۷ | ۲۱:۰۴ کد : ۱۹۷۵۵۸۵ آمریکا گفتگو
امیر ابوالفتح در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی در خصوص ابعاد برکناری تیلرسون معتقد است که نگاه مبهم و غیر شفاف ترامپ به مقوله سیاست خارجی و دیپلماسی سبب این برکناری شه است.
پررنگ تر شدن سیاست های ضد برجامی با برکناری تیلرسون

عبدالرحمن فتح الهی – روز سه شنبه (۱۳ مارس - ۲2 اسفند) بود که دونالد ترامپ در یک پیام توئیتری رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه را از قطار دولت پیاده کرد. از برکناری 31 ژانویه2017 "سالی ییتس"، دادستان کل آمریکا تنها 11 روز پس از آغاز به کار ترامپ تا برکناری سه روز پیش رکس تیلرسون همگی نشان از این دارد که گویا ترامپ در تنها کاری که تخصص دارد برکناری افراد به هر دلیلی است. اما برکناری تیلرسون از آن جهت اهمیت دارد که بسیاری بر این باورند که اختلاف نظر میان وزیر امور خارجه با ترامپ بر سر رویکرد نسبت به برجام و سایر مسائل مربوط به ایران، یکی از دلایل اصلی برکناری او بوده است. این نظر با جانشینی مایک پمپئو، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) تقویت می شود، چرا که او دقیق در مسیر رئیس جمهوری آمریکا بر سر پرونده ایران حرکت می کند تا جایی که به قول ترامپ، پمپئو کسی است که به او اعتماد تامی دارد چون او مثل خودش فکر می کند. اما در ادامه جانشینی "جینا هسپل" به عنوان اولین زن در تاریخ ایالات متحده آمریکا به سمت ریاست آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برگ دیگری از تغییر و تحولات ترامپ در ساختار دولت بود. از همین رو نیز دیپلماسی ایرانی ارزیابی ابعاد، تاثیرات، عوامل و بسترهای شکل گیری این تغییر و تحولات جدید در ساختار کابینه دونالد ترامپ بر سیاست خارجی ایالات متحده در گفت وگویی را با امیر ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا پی گرفته است که در ادامه می خوانید:

در یکی از جنجالی ترین پروسه های اخراجی ترامپ روز سه شنبه رئیس جمهوری آمریکا در یک پیام توئیتری، وزیر امور خارجه ی خود رکس تیلرسون را برکنار و مایک پمپئو، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) را به عنوان جانشین او معرفی کرد. از دید شما دلایل این برکناری چیست. آیا می توان اختلاف نظر ترامپ با تیلرسون بر سر مساله برجام و پرونده ایران را از دلایل برکناری وزیر امور خارجه دانست؟

از مدت ها قبل گمانه زنی های جدی در خصوص برکناری رکس تیلرسون وجود داشت. به دلیل این که اختلاف نظرهای شدید وزیرامورخارجه بر سر مسائل دیپماتیک و نحوه اجرای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به یکی از چالش های جدید در کاخ سفید بدل شده بود. در این میان حتی اختلافات میان تیلرسون و ترامپ به درگیری لفظی و الفاظ ناشایست هم کشیده شده است. اما علاوه بر ایران دلایل عمده دیگری هم ریشه های این اختلاف نظر را شکل می دهد. یکی از این عوامل به نگاه مبهم و غیر شفاف ترامپ به مقوله سیاست خارجی و دیپلماسی است. او بیش از تکیه بر مانور دیپلماتیک بر رویه های یک جانبه گرایی متکی است؛ در صورتی که تیلرسون در جایگاه وزیر امور خارجه به دنبال پررنگ کردن روند های دیپلماتیک برای پیش برد اهداف کاخ سفید بود. لذا در سایه این مساله افزون بر اختلاف نظر در خصوص ایران و برجام می توان تنش میان این دو را بر سر اختلافات عربستان و قطر، پرونده کره شمالی، نگاه های متفاوت بر سر مساله روسیه و غیره دید. به طور کلی می توان گفت که در تمامی حوزه های حساس سیاست خارجی آمریکا اختلاف نظرهای جدی میان ترامپ و تیلرسون وجود داشت که نهایتا هم به برکناری وزیر امورخارجه انجامید.

اما تغییرات ماهیتی ترامپ در طول این 14 ماه گذشته از روی کار آمدنش را چگونه ارزیابی می کنید؛ چرا که ترامپ اساسا از همان روز اول علیرغم این که نامزدی از جناح جمهوری خواهان بود ولی به منش جمهوری خواهی پایبند نبود و بیشتر خود را یک پوپولیست بر اساس تفکرات استیو بنن معرفی کرد، اما با اخراج بنن و سایه پررنگ تر متیس، مک مستر، پمپئو بر کاخ سفید، رنگ جمهوری خواهی بیشتر بر پیکره دولت و ترامپ نشست. اما در آن سو نیز حضور تیلرسون به عنوان یک قوه عاقله منش نئوکانی را به جمهوری خواهی اضافه می کرد. اکنون با حذف تیلرسون ما باید شاهد یک دولت تندرو بدن قوه عاقله  نئو محافظه کاری باشیم؟

این درست است که ترامپ از همان ابتدا تا به اکنون هیچ خط و جناح سیاسی مرسوم در آمریکا برای خود انتخاب نکرد و علیرغم این که از نامزدهای جمهوری خواه بود، اما همان حملات تند به دموکرات ها را نیز به جمهوری خواهان داشت. حتی در دوران انتخابات دورن حزبی در سال 2016  ترامپ از جانب سایر اعضای جمهوری خواه متهم به این بود که اساسا نمی توان او (ترامپ) را به عنوان یک فرد جمهوری خواد دانست. اما تفاوت عمده ترامپ در این است که او را بیش از همه می توان به عنوان نماینده بارز تفکرات ملی گرایانه آمریکایی دانست. از همین رو نیز در عرصه های بین المللی سیاست پرهیز از مشارکت را دنبال می کند. لذا ترامپ هر گاه احساس کند که منافع ایالات متحده آمریکا تحت الشعاع یک همکاری دو یا چند جانبه بین المللی قرار خواهد گرفت، از آن خارج می شود. مانند پیمان آب وهوایی پاریس، همین منش و مرام تک روانه بر اساس بینش ملی گرایانه هم در حوزه اقتصادی در دوره ترامپ سبب شده است آمریکا وارد نوعی جنگ اقتصادی با عرصه بین الملل کند. مثلا با تعریف نرخ تعرفه های گمرکی برای کالای اورپایی و به خصوص چینی در راستای همان ملی گرایی اقتصادی اختلافات جدی میان واشنگتن با جهان پدید آمده است. همین تاکید بر الزامات ملی گرایانه نیز از نقاط اختلافی ترامپ با تیلرسون بود. از همین رو اگر سنا پمپئو را به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا بپذیرد، ما باید شاهد پررنگ تر شدن صبغه ملی گرایی دولت ترامپ باشیم. در این صورت یقینا رفتارهای تک روانه بیش از پیش در دستور سیاست خارجی ایالات متحده خواهد بود.

با بررسی شواهد و قرائن به احتمال فراوان در صورت شکل گیری تغییرات با تایید سنا، تندروی و تک روی آمریکا و شخص ترامپ در خصوص برجام و سایر مقوله های مربوطه به ایران خود را بیشتر نشان خواهد داد. این مساله در خصوص کره شمالی هم صدق می کند.

این تک روی و تندروی ملی گرایانه در پرونده ایران خود را نشان خواهد داد؟

با بررسی شواهد و قرائن به احتمال فراوان در صورت شکل گیری تغییرات با تایید سنا، تندروی و تک روی آمریکا و شخص ترامپ در خصوص برجام و سایر مقوله های مربوطه به ایران خود را بیشتر نشان خواهد داد. این مساله در خصوص کره شمالی هم صدق می کند.

نکته ابهامی دیگر در تعریف بینش سیاسی ترامپ به این مساله باز می گردد که در روزهای ابتدایی روی کار آمدن ترامپ عملا کاخ سفید به دو دسته پوپولیست های آرمان گرا به نمایندگی استیو بنن و گلوبالیست ها به نماینگی جار کوشنر تقسیم شوده بود. با برکناری استیو بنن به نظر می رسید که ترامپ از منش پوپولیستی در حال نزدیک شدن به گلوبالیست ها باشد، اما با کنار گذاشتن کوشنر گویا گلوبالیسم نیز از علاقه ای سیاسی ترامپ خارج شد. به واقع در دل این تغییر و تحول ها که به نظر می اید پایانی هم بر آن نیست، ترامپ به دنبال چبیست و چه منش فکری را دنبال می کند؟  

در حقیقت پاسخ به این سوال مهم شما بسیار سخت است. اول این که ترامپ فاقد هر گونه پیشینه سیاسی است. لذا عملا هیچ درک و نگاه درستی را در مقوله سیاست و دیپلماسی در او نمی بینیم. او قبل از حضور در کاخ سفید مالک یک امپراطوری مالی بوده است و با همین رویکرد در جامعه آمریکا هم معروف شده است. یعنی آدمی که به راحتی در همان امپراطوریش دیگران را اخراج و برکنار می کند. در این راستا خود ترامپ حتی یک برنامه تلویزیونی به نام کارآموز داشت که در آن دیگران به راحتی اخراج می کرد. بنابراین به نظر می رسد که ترامپ با این گذشته انتقاد را نسبت به خود از هیچ کسی بر نمی تابد. به موزات همین مساله خود او در توئیتی اعلام کرده که از اختلافات میان نزدیکان خود برای افزایش قدرتش بهره می برد و حتی به اختلافات دامن می زند. لذا در مجموعه این پارامترهای مطرح شده ما با شخصی روبه روییم که اساسا متر و معیار گرایش به یک منش و باور سیاسی را نمی توان برای او ملاک عمل قرار داد، چرا که اساسا ترامپ آشنایی با علم سیاست و مقوله دیپلماسی ندارد. در نتیجه ترامپ در میان دو بال پوپولیستی که استیو بنن و استیفن میلر نمایندگی آن را بر عهده داشتند و به دنبال یک تغییر جدی و بنیادین در نظام و سیستم حکومتی آمریکا بودند و جهان گراها با محوریت کوشنر، گوهن و خانم پاول به دنبال افزایش قدرت خود بودند. از همین رو شما می بینید که از هر دو جناح تلفاتی جدی وجود داشته است. این مساله به این معنا است که ترامپ نه پوپولیست است، نه گلوبالیست؛ لذا به نظر می رسد که در سایه این تغییر و تحولات و برکناری ها ترامپ به دنبال اثبات خود با تکیه بر خود است. همانطور پیشتر هم گفتم ترامپ نمی تواند کسی را هم طراز خود در ساختار دولتش بپذیرد. این مسائل نشان از این دارد که ترامپ دارای نوعی از خود شیفتگی حاد و جدی است. همین نکته هم سبب برخی برکناری ها و اخراج ها شده است؛ از بنن تا کوشنر. لذا احتمال این هم وجود دارد که مک مستر، متیس و حتی همین پمپئو در آینده از قطار دولت ترامپ پیاد شوند، یا بهتر بگوییم که ترامپ آنها را از قطار دولت پیاده خواهد کرد.

در ادامه تغییر و تحولات توئیتری ترامپ، خانم جینا هسپل به عنوان اولین زن در مقام ریاست آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا به جای مایک پمپئو انتخاب شد. از دید شما برگزیدن یک زن به عنوان سکان دارد مهم ترین سازمان امنیتی – اطلاعاتی ایالات متحده، آن هم با آن پرونده تقریبا سیاه نشان از چه اهدافی برای ترامپ از این انتصاب در (C.I.A) دارد؟

اهداف ترامپ برای C.I.A از این انتصاب قدری متناقض است. اول این که ترامپ با گماردن یک زن به عنوان رئیس سیا به دنبال تلطیف شرایط موجود است. این انتصاب دارای پیام هایی است. به هر ترتیب حضور اولین زن در مقام ریاست C.I.A در تاریخ ایالات متحده به نام ترامپ و به دستود او ثبت خواهد شد. اما نکته اینجا است که در آن سوی داستان خود خانم جینا هسپل هم در سطوح بالای مدیریتی اطلاعاتی و امنیتی در همین آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) سال های متمادی حضور داشته است. به خصوص در دورانی که جنگ با تروریسم از جانب آمریکا پی گرفته می شد. از همین رو نیز C.I.A در آن سال ها رفتارها و سیاست های بسیار تندی را اتخاذ می کرده است. برپایی زندان های غیر رسمی در داخل خاک آمریکا و حتی در سایر کشورها، ابداع و استفاده از شیوه ها و حتی ابزارهای شکنجه از نمونه های این رفتارهای و سیاست های تنوروانه آن سال ها بوده است که خانم هسپل هم در آن نقش داشته است. لذا یقینا این مسائل در زمان بررسی صلاحیت او مورد بحث و گفت و گوی جدی قرار بگیرد. به هر حال نمی توان این سابقه خانم هسپل را نادیده گرفت و از هم اکنون این سابقه تاریک به محل مباحثات و مناظرات رسانه ای و سیاسی در خود آمریکا بدل شده است. در این راستا حتی سناتور جان مک کین با آن بینش تند خود از حضور خانم هسپل در مقام ریاست C.I.A به شدت ابراز نگرانی کرده است. مک کین به صراحت گفته است که خانم هسپل باید در مقابل تمامی اقدامات و رفتار های خود در آن سال ها مسئول و پاسخ گو باشد. اما مساله دیگر این است که ترامپ با گماردن خانم هسپل با این سابقه به دنبال نمایش سیاست مشت آهنین و بازگرداندن مهترین دستگاه اطلاعاتی – امنیتی آمریکا به دوران تاریک خود است. در صورتی که بسیاری از این رفتارها و اقدامات   C.I.Aبا دستور لغو شکنجه و جمع شدن بسیاری از زندان ها در دوران اوباما اصلاح شده بود. لذا به نظر می آید ترامپ با این انتصاب می خواهد دست این نهاد را در اعمال  شکنجه و برپایی زندان هایی در خود آمریکا و حتی سایر کشورها بازتر از دوران اوباما بگذارد و به قول سناتور جان مک کین ترامپ با این انتصاب به دنبال باز آفرینی دوران تاریک تاریخ آمریکا است.

انتشار اولیه: جمعه 25 اسفند 1396 / انتشار مجدد: پنج شنبه 9 فروردین 1397

کلید واژه ها: دونالد ترامپ جینا هسپل مایک پمپئو رکس تیلرسون استیو بنن جارد کوشنر c.i.a مک مستر جیمز متیس امیر ابوالفتح


نظر شما :