گفت‌‌وگو با حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه:

ترامپ از برجام خارج نمی‌شود، آن را بلااستفاده می‌کند

۱۲ فروردین ۱۳۹۷ | ۱۵:۱۸ کد : ۱۹۷۵۶۸۹ پرونده هسته ای گفتگو خاورمیانه
اصلاحات درونی عربستان موثر و بادوام نیست/ عدم رویارویی با ورزشکاران اسرائیل سیاست درستی است اما باید آن را مدیریت کرد.
ترامپ از برجام خارج نمی‌شود، آن را بلااستفاده می‌کند

دیپلماسی ایرانی - سیده آمنه موسوی: وضعیت آشفته منطقه خاورمیانه و بازی سازی برخی کشورها نسبت به ایجاد فضایی پیچیده در این منطقه موجب شد تا پای صحبت یکی از مقامات سابق وزارت خارجه بنشینیم و دیدگاه های او را به عنوان فردی که سال ها در قامت سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور مسوولیت مراوده با مقامات کشورهای دیگر را بعهده داشته، جویا شویم. حمید رضا آصفی که علاوه بر سخنگویی وزارت خارجه دولت اصلاحات، عنوان سفیری ایران در کشورهای فرانسه و امارات را نیز در کارنامه خود دارد، معتقد است که اظهارات مقامات سعودی و افرادی چون محمد بن سلمان در زیر سووال بردن توان نظامی کشورمان از سر نابلد بودن و ناکارآزمودگی در حوزه های سیاسی و بین المللی است چرا که دست برتر در تحولات منطقه از آن ایران است. او با بیان این مطلب که عملکرد منطقه ای سعودی و همچنین مشکلات فراوان اسرائیل در سرزمین های اشغالی، چشم انداز آینده خاورمیانه را به نفع ایران رقم زده است، می افزاید: منطقه خاورمیانه در وضعیت سیالی قرار دارد و به جهت حضور نیروهای فرامنطقه ای در آن هر روز هم بر پیچیدگی اوضاعش افزوده می شود. اوضاعی که موجب افول قدرت آمریکا در جهان شده و می تواند موجب زمینگیر شدن آن در همین نقطه از جهان شود.

***

منطقه خاورمیانه روزهای پرالتهابی را سپری می کند. همزمان با بحرانی شدن وضعیت در عفرین و مناقشه نیروهای ترک با کردها و ارتش سوریه، آمریکایی ها نیز به نوعی در قامت مدافعان نیروهای کرد در منطقه ظاهر شده اند. در سوی دیگر ماجرا هم حملات آمریکا در سوریه موجب کشته شدن نیروهای مورد حمایت روسیه شده است. می توانیم به این شرایط وضعیت اسفبار مردم یمن و مشکلات مردم عراق پس از خروج نیروهای داعش را نیز اضافه کنیم. آیا با وجود این شرایط می توان به وضعیت خاورمیانه امیدوار بود؟

منطقه خاورمیانه وضعیت سیالی را سپری می کند که هیچ گاه به این پیچیدگی نبوده است. با وجود اینکه نیروهای منطقه ای و فرامنطقه ای حضور پررنگ و پرتعدادی در خاورمیانه دارند، اما نقش و قدرت کشورهایی چون آمریکا تا حد بسیار زیادی افول کرده است. یعنی آمریکایی که در گذشته نقش اول و آخر را در منطقه ایفا می کرد و فعال مایشاء بود دیگر نقش چندان تاثیرگذاری ندارد و کشوری چون روسیه که تا سال ها پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در حالت درون گرایی قرار داشت، حالا دیگر پا به میدان گذاشته و حضور چشمگیری در منطقه خاورمیانه دارد؛ روزگاری آمریکایی ها از طریق کشورهای دست نشانده خود اهدافشان را پیگیری می کردند اما می بینیم که این کشورها نیز در اختلافی عمیق، از حل مشکلات خودشان هم عاجز هستند چه برسد به آمریکا. نمونه بارز این موضوع را می توانیم در کشمکش های ماه های گذشته قطر و برخی از کشورهای عربی مشاهده کنیم. علاوه براین در سال های اخیر شاهد حضور کشور دیگری نیز در جمع کشورهای فعال منطقه بوده ایم. ترکیه کشوری است که با بازی در زمین های متعدد قصد دارد از کارت های کشورهای دیگر برای دستیابی به منافع خود استفاده کند. موارد مذکور تنها بخشی از مناقشات موجود در منطقه خاورمیانه است. ما می توانیم به این مجموعه تشکیل ائتلاف برخی از کشورهای عربی با هدایت عربستان را نیز اضافه کنیم. ائتلافی که حتی بر مناسبات سعودی با همپیمانان اروپایی و کشورهایی چون فرانسه و انگلیس نیز تاثیر سوئی داشت. ائتلافی که علاوه بر کشتار مردم بی دفاع یمن، با محاصره دریایی این کشور فاجعه و قحطی عظیمی را رقم زده و جامعه جهانی را در برابر عربستان قرار داده است. عربستانی که روزگاری به واسطه عنوان خادم الحرمین بودن کشورهای فراوانی را دنباله رو خود داشت و حالا در جمع تعداد محدودی از کشوها آن هم به واسطه حمایت های مادی از این کشورها قرار دارد.

اما با این همه هیات حاکمه فعلی سعودی، اصلاحات بنیادینی را در داخل این کشور آغاز کرده است. یعنی با وجود جنگ افروزی های خارجی، در داخل عربستان اوضاع در سمت و سوی خواست مردم پیش می رود.

اینطور نیست. سعودی ها که در خارج از مرزهای خود سمبل یک کشور منزوی و شکست خورده هستند در داخل این کشور نیز مشکلات بسیار زیادی دارند. هیات حاکمه این کشور علاوه بر نیروهای مذهبی با روشنفکران سعودی نیز در چالشی عمیق قرار دارد. به همین دستگیری های ماه های اخیر عربستان توجه کنید. می دانید هریک از شاهزادگان و یا افراد دستگیر شده در طوایف و عشیره های سعودی چه جایگاهی دارند. برهمین اساس هم شخصا برای هیات حاکمه سعودی آینده بلند مدتی را متصور نیستم. اما در مورد وضعیت آشفته منطقه و در ادامه پاسخ به سووال نخست شما می خواهم به این نکته اشاره کنم که حتی ترک ها که در گذشته روابط بسیار گرم و خوبی با پادشاهی سعودی و آمریکا داشتند نیز برآنند تا این مناسبات را در جبهه روسیه پیگیری کنند. با وجود عضویت توامان ترکیه و آمریکا در پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو، آنکارا در حال حاضر روابط نزدیکتری با مسکو دارد. در سوی دیگر ماجرا این کشور (ترکیه) در عفرین با کردها و نیروهای سوری مورد حمایت ایران و روسیه می جنگد. از سوی دیگر، کردهای عفرین نیز علاوه بر حمایت های دولت مرکزی سوریه از پشتیبانی نظامیان آمریکایی نیز برخوردارند. به همین دلیل است که می گویم وضعیت منطقه خاورمیانه هیچ گاه به این پیچیدگی نبوده است.

ترک ها در ائتلاف سه جانبه با ایران و روسیه نیز به سر می برند.

بله اما در عین حال به عفرین حمله می کنند و با نیروهای دولتی سوریه که مورد حمایت ایران و روسیه است، می جنگند. آمریکا هم در این میان بازی دوجانبه ای را آغاز کرده است. این کشور ضمن کمک به کردهای سوری، تنها به ذکر تذکر لفظی به ترک هایی که وارد خاک سوریه شده اند، قناعت کرده و از آنها می خواهد تا خویشتن دار باشند. در حال حاضر ۵۴ درصد خاک سوریه در تملک دولت سوریه و بشار اسد قرار دارد. ۴۶ درصد هم در اختیار مخالفان است که ۷ تا ۸ درصد در دستان داعش و نیروهای وابسته آنان قرار دارد؛ شرق فرات در اختیار یک گروه و غرب فرات در دست یک گروه دیگر است. وضعیت فعلی سوریه، وضعیتی ایده آل برای آمریکایی ها و تا حدودی سعوی ها و توجیه کننده حضور غیرموجه آنها در منطقه است.

موضع ما در این میان چیست؟ این بحث وجود دارد که ایران نیز چندان بی میل به حفظ وضعیت مذکور نیست چرا که در هر صورت دست بالا را در این جریان دارد؟

ایران از دولت قانونی سوریه حمایت می کند. برای ما بشار اسد و یا هر فرد دیگری تفاوتی ندارد. مهم ترین موضوع حفظ تمامیت ارضی سوریه و پایان دادن به مناقشات این کشور است که از طریق مذاکرات ژنو و آستانه در حال پیگیری است.

اما به خطر افتادن منافع سعودی ها در منطقه موضوعی است که ایران هم از آن استقبال می کند.

سعودی رژیمی قلدر و بی کفایت است که تنها با منابع مالی اهدافش را پیگیری می کند. ما تمایلی به ایجاد مناقشه و اغتشاش در منطقه نداریم. این وضعیت مورد خواست و تمایل سعودی هاست. جمهوری اسلامی ایران به دنبال اتحاد اسلامی با کشورهای منطقه است و تنها نافی شرایط موجود را صهیونیست ها می داند؛ رژیمی که با مظلوم نمایی به دنبال دستیابی به اهداف خود است.

شاید ما نیز شرایط این مظلوم نمایی را در اختیار آنها قرار می دهیم. عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با اسرائیلی ها یکی از همین موارد است. اینکه ما با انصراف از عدم رویارویی و یا باخت های مصلحتی از گردونه رقابت ها خداحافظی می کنیم و زمینه را برای تحریم حوزه های مختلف ورزشی کشور در میادین جهانی فراهم می آوریم و در عین حال هم به اسرائیلی ها برای آنچه شما از آن به مظلوم نمایی یاد کردید، کمک می کنیم.

معتقدم که ورزش و سیاست هیچگاه از یکدیگر منفک و جدا نبوده اند و اینکه گفته می شود ورزش و سیاست بی ارتباط با هم و دو مقوله جدا از هم هستند را شوخی بیش نمی دانم. برهمین اساس است که می گویم، شک نکنید که تمامی تحرکات صهیونیست ها نسبت به حضور در میادین ورزشی امری در راستای دستیابی به اهداف سیاسی آنهاست. اما اینکه ما نباید با عدم رویارویی با اسرائیلی ها زمینه مظلوم نمایی بیشتر آنها را فراهم آوریم را هم یکی از سیاست های کلان کشوری می دانم که در رئوس عالی نظام در رابطه با آن تصمیم گیری شده است. سیاست کنونی ایران عدم رویارویی با این افراد است. اسرائیلی ها در هیچ یک از رشته های ورزشی توان مقابله با ورزشکاران ایران را ندارند. به عنوان فردی که علاوه بر سیاست، حضوری متمادی در حوزه های مختلف ورزشی داشته است، تاکید می کنم که حضور اسرائیل در میادن ورزشی تنها برای خودنمایی و کسب مشروعیت است.

هزینه های عدم رویارویی ها را چه باید کرد. چگونه می توانیم ایران و ورزش ایران را از هزینه هایی که بر آن تحمیل می شود نجات دهیم. در آخرین نمونه این هزینه دهی، میزبانی جام جهانی کشتی فرنگی که قرار بود در فروردین ماه در اهواز برگزار شود از ایران گرفته شد.

ما هزینه های بسیار سنگین تری را در راستای ایستادگی در اهداف خود پرداخت کرده ایم. مواردی که شما به آنها اشاره می کنید در مقابل هزینه های جنگ هشت ساله و یا مواردی مانند آن، در جایگاه های پایین تری قرار دارند. اما با این همه معتقدم که باید با مدیریت این شرایط به گونه ای عمل کنیم که هم خطوط قرمز نظام حفظ شود و هم از تحمیل این هزینه ها به کشور جلوگیری شود.

پیشنهاد شما در این رابطه چیست؟

به اعتقاد بنده، عدم رویارویی با ورزشکاران اسرائیل سیاست درستی است اما باید آن را مدیریت کرد.

این مدیریت باید به چه صورت باشد؟

خطوط قرمز نظام حفظ شود. در ضمن نباید اسیر خبرپراکنی ها و دسیسه های اسرائیلی ها و سلطه خبری آنها شویم.

اما بیشتر رسانه های جهان توسط همین سیستم یا به قول شما سلطه خبری هدایت می شوند. منظور من این است که سهامداران طیف کثیری از بنگاه های رسانه ای دنیا، جامعه یهودیان جهان است.

بله درست است. اسرائیلی ها هیچ هزینه ای برای تبلیغات رسانه ای خود صرف نمی کنند و همواره در رسانه های پرقدرت و ذی نفوذ جهان هم حضور دارند. به خاطر می آورم که چند سال پیش مقاله ای را در یکی از شماره های روزنامه هرالد تریبیون مشاهده کردم مبنی براینکه، پس از تشکیل اسرائیل، دولت این رژیم بخشنامه ای را خطاب به یهودیان سراسر جهان که دل در گرو اسرائیل دارند صادر کرده و از آنها خواسته است که روزنامه نگاری را یکی از اولویت های خود در زمان انتخاب شغل قرار دهند. این موضوع بدان معنا است که مقامات اسرائیلی با سرمایه گذاری بر نیروی انسانی به صورت بالقوه و بالفعل از پتانسیل تمام رسانه های جهان برخوردار هستند. این موضوع در مورد عربستان به گونه ای دیگر صادق است. سعودی ها علاوه بر صرف هزینه های مادی از قابلیت تکلم و نوشتن به یکی از چهار زبان برتر دنیا هم برخوردار هستند. بعد هم باید توجه داشته باشیم که ما برای خبرنگار و رسالت های خبری و تبلیغاتی هیچ ارزشی قائل نیستیم. و الا در رابطه با همین موضوع عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی و اسرائیلی تا این اندازه با مشکل مواجه نمی شدیم.

در همین مناقشات منطقه و جهان، آمریکایی ها هم به ایران مدام اولتیماتوم می دهند که در صورت عدم اجرای تغییرات موردنظر در برجام، تا ماه می از این توافق خارج خواهند شد.

ترامپ از برجام خارج نمی شود. ترامپ می خواهد برجام را بلااستفاده کند. برجام حاصل ۱۴ سال مذاکره برای طرف های مذاکره کننده و بیش از ۳۰ سال کار میدانی برای ایرانی ها است. ما سالیان سال برای افزایش سانتریفیوژها، راه اندازی راکتورها و در کل دانش هسته ای مان تلاش کرده ایم. آمریکاییها هم آن را می دانند. برهمین اساس یکی به نعل می زنند یکی به میخ. ترامپ تند صحبت می کند و وزارت خارجه این کشور آن را تعدیل می کند و از اروپایی ها امتیاز می گیرد. موضوعات دیگری چون حقوق بشر و فعالیت منطقه ای ایران را به میان می کشد و می خواهد که ایران را در موضع ضعف قرار دهد تا از قبل آن اهداف تجاری خود را پیگیری کند. ترامپ می داند که اگر ایران از برجام خارج شود به فعالیت های گذشته خود بازمی گردد و جامعه جهانی نیز آمریکا را مسوول این روند قلمداد می کند.

"دنیس چایپی" رئیس گروه ایران در اداره اقدامات خارجی اتحادیه اروپا به مقامات اروپایی پیشنهاد داده است که در صورت خروج آمریکا از برجام به قانون (blocking regulations) باز گردند که از شرکت های اروپایی در مقابل آمریکا محفاظت می کند. (این سیستم در سال ۱۹۹۶ برای نخستین بار مطرح و اجرا شد.)

اجرای این سیستم برای ایران بسیار هزینه بر است و کار را برای ما سنگین می کند. (این سیستم کارمزد محور است.) بعد هم مشکل فعلی ما عدم حضور بانک ها و شرکت های بزرگ اروپایی است که به دلیل ترس از تهدیدهای آمریکا هنوز وارد ایران نشده اند.

اما تهدیدهای آمریکا نسبت به خروج از برجام تبعات ناخوشایندی در بر خواهد داشت چرا که ایران نیز عنوان کرده است که در صورت خروج واشنگتن، برجام را بلااستفاده قلمداد می کند.

آمریکا همین حالا هم خارج از برجام قرار دارد. مقامات پیشین واشنگتن متعهد شده بودند که با اجرای برجام، روند سرمایه گذاری و تجارت خارجی در ایران را تسهیل کنند این در حالی است که با سیاست های مقامات فعلی آمریکا نه تنها این امر محقق نشد بلکه با روش دلال منشانه ترامپ نسبت به کسب امتیازات بیشتر همان هایی که هستند هم در یک حالت دودلی به سر می برند. برای همین است که می گویم رئیس جمهور آمریکا تنها به دنبال دستیابی به اهداف مالی خود و یا در نهایت بلااستفاده کردن برجام است.

شما پیش بینی می کنید روند اجرای برجام به همین شکل ادامه پیدا کند. این روند که مورد خواست و مطالبه ما نیست.

قطعا روند فعلی مورد انتظار ما از برجام نیست. ما باید از شکاف میان اروپا و آمریکا استفاده کنیم. شکافی که ارتباطی به ایران ندارد اما می تواند دستاوردها و منافعی را نصیب ایران کند. خروج از معاهده پاریس، اعمال قانون مهاجرت و جلوگیری از مهاجرت اروپایی ها به ایران، موضوع کاهش کمک های مالی به سازمان ملل و ناتو و بحث اعمال تعرفه های سنگین بر روی کالاهای اروپایی و یا اقداماتی که اروپا احساس می کند در حالتی تحقیرآمیز از سوی شریک آمریکایی خود قرار دارد همه و همه شکافی عمیق در مناسبات آمریکا و اروپا را رقم زده است. برهمین اساس است که می گویم از اروپایی ها برای مقابله با تهدیدات آمریکا استفاده کنیم.

استفاده از توان داخلی نیازمند سرمایه گذاری خارجی است. آقای جهانگیری در آخرین مصاحبه خود با روزنامه فایننشال تایمز عنوان کرده است که ما توانسته ایم طی سال اخیر 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کنیم. این در حالی است که آقای روحانی تاکید کرده اند ایران برای پیش برد اهداف ترسیم شده خود نیازمند 50 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی است. یعنی حتی با وجود اقدامات صورت گرفته، ما به 20 میلیارد دلار دیگر سرمایه گذاری خارجی نیازمندیم.

این سرمایه گذاری جذب شده یا تنها با آنها موافقت شده است؟

به نظر می رسد منظور آقای جهانگیری موافقت با این سرمایه گذاری ها بوده است.

همینطور است. از موافقت تا جذب شدن تفاوت های بسیار زیادی وجود دارد. البته من آمار دقیقی از میزان سرمایه گذاری های صورت گرفته ندارم اما می دانم که برای رشد اقتصادی کشور ما به ارقامی به مراتب بیش از میزان گفته شده نیاز داریم و در صورتی که بخواهم ارزیابی واقع بینانه ای داشته باشیم، امکانی هم برای جذب این سرمایه گذاری توسط ایران وجود ندارد.

به دلایل سیاسی یا اقتصادی؟

هم سیاسی و هم اقتصادی. ما هم به لحاظ ساختاری و هم زیربنایی با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم. علاوه براین باید توجه داشته باشید که رقبای ما در کشورهای دیگر جذابیت های بسیار زیادی را در اختیار سرمایه گذاران خارجی قرار می دهند که ما از آنها محروم هستیم. برهمین اساس اعتقاد ندارم که ما بتوانیم تمامی سرمایه گذاری خارجی مورد نظرمان را جذب کنیم. اما می توانیم با تقویت حضورمان در برخی از سازمان های منطقه ای چون اکو از پتانسیل های موجود در بعضی از کشورهای همسایه استفاده کنیم. معتقدم که نباید مناسباتمان را تنها محدود به غرب و سرمایه گذاران غربی کنیم. تجربه سال های تحریم نشان داده است که روسیه و چین شرکای قابل اطمینانی برای ما هستند و ما می توانیم از کمک های آنها استفاده کنیم.

اما اعضای اکو به لحاظ اقتصادی چندان قدرتمند نیستند. حتی چین و روسیه که شما به آنها اشاره کردید با درخواست های متناوب ایران برای عضویت در سازمان شانگهای مخالفت کرده اند،

مخالفان عضویت ایران در شانگهای چین و روسیه نبوده اند. کشور تاجیکستان بود که آن هم به دلیل بی توجهی ما در تقویت مناسبات با همسایگانمان است. شاید در این میان لازم باشد که به صحبت های صدراعظم آلمان اشاره کنم که گفته بود چین در حال پر کردن خلا حضور آمریکا در جهان است. این سخن به معنای آن است که اروپایی ها نیز به این درک رسیده اند که جهان آینده از آن آمریکا نیست.

البته در دکترین نظامی آمریکا نیز به لزوم چرخش به شرق (چین) اشاره شده است. اینکه جنگ قدرت در آینده در حیطه های اقتصادی خواهد بود و آمریکا باید به کشورهای شرق دور به ویژه چین توجه ویژه ای داشته باشد.

چین در حال تبدیل شدن به ابر قدرت جهان است. اما ما با سیاست های ۴۰ سال گذشته، همچنان غرب را محور فعالیت های جهانی می دانیم.

چینی ها هم بیشتر متمایل به همکاری با غرب هستند تا ایران.

شاید به این جهت باشد که گمان می کنند که ما چین را به مثابه یک محل گذار تلقی می کنیم. گاهی وقت ها دیپلمات های چینی و روسی این موضوع را به زبان می آورند که ایرانی ها فکر می کنند تکنولوژی و پیشرفت تنها در انحصار غرب است. ما باید این دیدگاه را از اذهان مقامات این کشورها خارج کنیم. باید توجه داشته باشیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم چینی ها در سخت ترین شرایط و در سالهای اعمال تحریم های غیرمنصفانه غرب در کنار ایران بوده اند.

سود این همراهی را هم به چندین برابر قیمت به دست آورده اند.

مگر حتی همین غربی ها بی اجر و مزد برای ما کاری انجام می دهند که به چینی ها خرده می گیریم. چینی ها کمک های خود را با دریافت سود خود در اختیار ایران قرار دادند. اما غرب همین کمک ها را حتی در ازای دریافت سود از ما دریغ کرد. برهمین اساس هم معتقدم ضمن تکیه به توانمندی های داخلی باید نگاهی متوازن به تمامی کشورهای جهان داشته باشیم.

اخیرا موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک آماری را از ۱۵ کشوری که در سال ۲۰۱۷ بیشترین بودجه نظامی جهان را داشته اند، منتشر کرده است که به ترتیب شامل کشورهای آمریکا، چین، عربستان، روسیه، هند، انگلیس، فرانسه، ژاپن، آلمان، کره جنوبی، برزیل، استرالیا، ایتالیا، اسرائیل و عراق هستند. جالب است که ایران در این میان جایی ندارد.

ما در زمینه تولید سلاح تقریبا به خودکفایی رسیده و آن را بومی سازی کرده ایم. این آمار به کشورهایی تعلق دارد که خریدار و یا فروشنده سلاح هستند. اصلا یکی از دلایل خواست جامعه جهانی در انعقاد برجام همین توفیقات روزافزون ما در توانمندی های نظامی بود. ایران نسبت به کشورهای منطقه و تمامی همسایگان خود در موضعی برتر نسبت به توانمندی های نظامی قرار دارد که به عنوان عاملی بازدارند برای کشورهای دیگر عمل می کند.

اما محمد بن سلمان در مصاحبه ای که اخیرا با شبکه سی بی اس داشت، مدعی شده است که ارتش ایران حتی در میان ۵ ارتش قدرتمند جهان اسلام هم جایی ندارد.

البته فکر می کنم منظور این جوان نابلد سیاسی بیشتر این باشد که ایران در میان کشورهای وارد کننده سلاح جایی ندارد که کاملا درست نیز هست چرا که ما خود سازنده تسلیحات هستیم و نیازی نداریم که مانند کشورهایی چون عربستان با صرف هزینه های هنگفت موجودیت خود را حفظ کنیم. کیان کشور ما وابسته به تولیدات هیچ کشور دیگری نیست. وضعیت فعلی منطقه و برتری نیروهای ایران قویا گویای این واقعیت است. موضوعی که حتی کارشناسان غربی نیز بدان اذعان دارند.

با وجود اوضاع پیچیده و سردرگم برخی از کشورهای منطقه، ارزیابی شما از وضعیت فعلی خاورمیانه چیست؟

با توجه به عملکرد سعودی در منطقه و همچنین مشکلات فراوان اسرائیل در سرزمین های اشغالی معتقدم که چشم انداز منطقه به نفع ایران است. البته مقامات کشور هم باید به مطالبات مردم توجه بیشتری داشته باشند و در مسیر مبارزه با تبعیض، رانت و فساد گام های جدی بردارند. جمهوری اسلامی باید برای ایجاد وفاق ملی و امید و اشتیاق در جامعه جوان کشور عملکرد در خور توجهی داشته باشد. مهمترین عامل مانایی کشور جوان های ما هستند. نباید از آنها غافل شویم. جوانان ما از زمان جنگ تاکنون، موجبات رشد و پیشرفت کشور را فراهم آورده اند.

همین توجه به نیروی جوان به جای ایران در عربستان آغاز شده است.

خیلی نباید به این اصلاحات گذرا توجه کرد.

اما همین اصلاحات گذرا موجب ایجاد اشتیاق در جامعه جوان کشور به ویژه در میان زنان شده است.

موثر و بادوام نیست.

انتشار اولیه: شنبه 4 فروردین 1397 / انتشار مجدد: یکشنبه 12 فروردین 1397

کلید واژه ها: حمیدرضا آصفی برجام


نظر شما :