خاورمیانه پس از خروج از برجام چگونه خواهد بود؟

ترامپ، ایران و دکترین I.S.R.A.E.L

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ | ۲۳:۳۰ کد : ۱۹۷۶۵۳۲ اخبار اصلی آمریکا آسیا و آفریقا
سه‌گانه امنیت ملی ترامپ شامل جان بولتون، مایک پومپئو و جمیز متیس موافق بودند که باید با ایران مقابله کرد و تنها راه این مقابله استفاده از زور و فشار است.
ترامپ، ایران و دکترین I.S.R.A.E.L

نویسنده: مروان بیشارا
دیپلماسی ایرانی:
روسای جمهور آمریکا مدت هاست تلاش می کنند تا سیاست خارجی خود را بر روی یک دشمن یا تهدید خاص متمرکز کنند. با شکست کمونیسم، در بحران فرو رفتن ناسیونالیسم عرب و تضعیف جهادی های سنی حالا ترامپ، ایران را تبدیل به سوژه ای برای این دشمنی کرده است. پس از یک سال دست و پا زدن در سردرگمی، در نهایت دکترین دولت جدید آمریکا در جنوب شرقی آسیا، اروپا، روسیه سروشکل گرفت تا در نهایت روی خاورمیانه متمرکز شوند. آنچه که به بهترین نحو می تواند این سیاست را توضیح دهد قرار دادن این حروف در کنار هم I. S. R. A. E. L است که با هم اسرائیل را می سازند.
I برای ایران
رئیس جمهور تاجر بزرگ در نهایت توافقی که از نظرش با مذاکراتی بد به دست آمد را کنار گذاشت. توافقی که تضمین می کرد تهران هرگز به سراغ برنامه سلاح های هسته ای نخواهد رفت. تعجبی در کار نبود. او در ماه ژانویه انجام چنین کاری را هشدار داده بود. از آن زمان تاکنون ترامپ مشغول مدیریت و شکل دادن تیم امنیت ملی خود بود و حالا او آماده بود تا توافق هسته ای با ایران را کنار گذاشته و به صورت یکجانبه از آن خارج شود. سه گانه امنیت ملی ترامپ شامل جان بولتون، مایک پومپئو و جمیز متیس مگی موافق بودند که باید با ایران مقابله کرد و تنها راه این مقابله استفاده از زور و فشار است.
پس از دهه ها رویارویی متقابل، ایران در مقابل «شیطان بزرگ» یک دروغ است که بازوی ایدئولوژیک محور شرارت خوانده می شود. از نظر دولت ترامپ دولت معتدل روحانی که در زمان های گوناگون کارآمدی خود را نشان داد تفاوتی با بقیه ندارد. به همین دلیل است که دولت ترامپ خواهان توافقی است که هرگونه فعالیت مشکوک هسته ای، برنامه های موشکی و حضور منطقه ای و ایدئولوژیک را ممنوع کند. این تقاضا ها نقض هایی آشکار در حاکمیت ایران محسوب می شود به همین دلیل معتدل ها و رادیکال ها به طور یکسان آن را رد کرده اند.
S برای عربستان سعودی
عربستان سعودی جدید ترین دوست و مشتاق ترین حامی سیاست های ضدایرانی ترامپ است؛ شاید حتی مشتاق تر از اسرائیل. ریاض با بهره بردن از سیاست خارجی جدید ترامپ در توافق های مختلف صد ها میلیارد دلار به دست ترامپ داده است. حقیقت این است که سعودی و اسرائیل از مشوقان حمله به ایران به جای عراق پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر بودند. حمله به عراق با شعار جنگ با تروریسم انجام شد و این حمله در نهایت نه تنها نتوانست تبدیل به اهرم فشاری برای تغییر حکومت در ایران شود بلکه بازوی ایران در عراق و کل منطقه را قوی تر کرد.
آرزوی رهبر جدید سعودی ها این است که تمام منابع، سربازان و توانایی های خود را صرف مقابله با ایران کند، همانطور که در یمن عمل کند، تنها با این شرط که دولت ترامپ را در کنار خود داشته باشد. دولت ترامپ نشانه هایی را بروز داده که از ایده تبدیل شدن ایالات متحده به یک مزدور حمایت می کند تنها وقتی که بهای درست آن پرداخت شده باشد، درست مانند کاری کهنه که در سوریه انجام می دهند.
سال گذشته سعودی ها اجلاسی را با حضور رهبران جهان اسلام، به جز ایران، ترتیب دادند تا این رهبران به ملاقات با مردی مفتخر شوند که تنها چند ماه قبل از آن در مبارزات انتخاباتی اش به آن ها و دینشان توهین کرده بود. و در سال جاری رهبران سعودی با ظاهری گشوده آن چیزی را پذیرفته اند که ترامپ «معامله قرن» نامیده است و آن شامل پیمودن مسیر روابطی جدید با اسرائیل است به قیمت زیرپا گذاشتن آرمان فلسطین.
R برای نابود کردن تمام میراث اوباما
رئیس جمهور ترامپ رویکردی شخصی به تمامی میراث سیاسی و فرهنگی رئیس جمهور قبلی داشت: نابود کردن هرآنچه که اوباما ساخته بود. بنابراین حتی در مواردی هم که موافق اوباما بود کار را به غرایز ضد اوبامایی اش سپرد. او ممکن است با اوباما موافق باشد که منطقه خاورمیانه یک آشفتگی تمام عیار است و مردم این منطقه خود باید مشکلات را حل کنند اما از توافق هسته ای خارج می شود. به این ترتیب ترامپ به درگیر شدن ایالات متحده در خشونت و آشفتگی منطقه برای سال های پیش رو تن داده است. اوباما زمانی که به سمت رسیدن به توافق با ایران حرکت کرد تمامی خواسته ها و اعتراضات اسرائیل و عربستان سعودی را حتی به قیمت ایجاد تنش با این کشور ها، رد کرد. ترامپ اما از سوی دیگر برای اجرای تفکرات استراتژیک و طراحی امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه کاملا روی کمک این دو کشور حساب باز کرده است. اوباما به دنبال ایجاد تعادلی در منطقه بود که نقش آمریکا در آن تنها ناظری از دور بود اما دکترین ترامپ وارد کردن ایالات متحده به مقابله مستقیم با ایران است.
A برای ارتش ها
دکترین ترامپ بر برتری نظامی و اقتصادی آمریکا حاکم است و این یعنی یارگیری و حمایت از صنایع تسلیحاتی ایالات متحده. ترامپ به عنوان معامله گر اصلی تسلیحات ایالات متحده، به افزایش صادرات تسلیحات ایالات متحده علاقمند است. حتی اگر این کار منجر به مسابقه ای تسلیحاتی و بروز جنگ های بالقوه و ویرانگری در خاورمیانه و فرا تر از آن شود. کشورهای حاشیه خلیج فارس در صدر مشتریان ایالات متحده هستند. عربستان سعودی به تنهایی توافق خرید بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار اسلحه در سال گذشته منعقد کرد. این کشور به رهبری ولیعهد جوان به دنبال تقویت ارتش خود است تا بر طبل جنگ با ایران بکوبد. اگر اوضاع به گونه ای پیش برود که ایران در نهایت از برجام خارج شود منطقه نه تنها شاهد مسابقه ای تسلیحاتی خواهد بود بلکه مسابقه ای هسته ای نیز درخواهد گرفت.
E برای تعاملات
زمانی که نوبت به تحلیل دونالد ترامپ می رسد که آنچه که می گوید توجه نکنید بلکه باید به آنچه که انجام می دهد نگاه کرد. توییت های او ممکن است بسیار جنجالی و بحث برانگیز و حتی سرگرم کننده باشد اما این اعمال اوست که دارای عواقب و بی پروایی هاست. او می گوید «می خواهم نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کنم» و سپس تصمیم می گیرد که آن ها را در منطقه برای مقابله با ایران و متحدانش حفظ کند. او می گوید که خواهان برقراری صلح میان اسرائیل و خاورمیانه است اما بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی می کند. تکیه بر عربستان سعودی و اسرائیل به نظر ممکن است کوتاه مدت باشد به ویژه وقتی که ترامپ در حال حاضر متحدان اروپایی خود را با خروج از برجام و تهدید به مقابله با آن ها با تحریم ایران، با خود بیگانه کرده است. آنچه در چند ماه آینده با آن مواجه خواهیم بود عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، حضور نیروهای دریایی و تمرینات آن ها، پایگاه های نظامی، عملیات مخفی فعالیت های جنایتکارانه علیه ایران و متحدانش، تلاش برای تحت کنترل گرفتن شهر ها و مناطق مختلف در سوریه و یمن و تلاش برای پیروزی در انتخابات عراق و لبنان. مقابله با ایران با تحریم های بیشتر آمریکا و تحریم های ثانویه علیه شرکت های اروپایی، چینی و روسیه که با ایران در ارتباط هستند به پایان نخواهد رسید. این قدم گذاشتن در مسیری است که تبدیل به یک بحران کامل بین المللی می شود. مسیری که می تواند ایالات متحده و نه ایران را منزوی کند.
L برای حرف آخر
شاید خوشبینانه باشد که از ترامپ بخواهیم خاورمیانه را رها کند همانطور که در شب انتخابات سال گذشته گفتم. نادیده گرفتن منطقه ای پر از فرودگاه های پرزرق و برق، زمین های گلف و ثروتمندان عربی که به برج طلایی ترامپ رفت و آمد دارند برای او ممکن است. او قصد ندارد منطقه را به مانند پیشینیان خود شکل دهد. در واقع او به دنبال ایجاد محیطی برای ساخت کسب و کار و قلدربازی های خود است. هر دولتی در آمریکا از زمان جنگ جانی دوم ایجاد امنیت در منطقه را برای خود ضروری فرض کرد و حالا دولت ترامپ مشغول ترویج این ایده است که مقابله با رویای لیبرال مطابق آنچه از دیدگاه های انقلابی ایران می آید، ضروری است. ایالات متحده بیشتر و بیشتر در بحران های خاورمیانه فرو می رود. ترامپ می خواهد مطمئن شود که هیچ قدرت دیگری حرف آخر را درباره درگیری اعراب و اسرائیل، استفاده از سلاح های کشتار جمعی، امنیت خلیج فارس، جریان نفت و حتی سازمان ملل نمی زند.
آمریکای ترامپ از خاورمیانه نخواهد رفت. او منطقه را در اختیار روسیه و ایران قرار نخواهد داد. او نیز مانند پیشینیان خود با مجموعه ای از اشتباهات و ناکامی ها منطقه را در مشکلاتی جدی فروخواهد برد و خرسند خواهد بود که برای نجات منطقه از شیاطین اقدام کرده است، مانند پیشینیان خود اعتراف نخواهد کرد که اعمال او منطقه در خطرناک تر و خشونت آمیز تر کرده است. همه این ها ما را به این سوال می رساند که به راستی چه ارتباطی میان این حروف و اسرائیل در جهت دهی سیاست خارجی ایالات متحده وجود دارد؟

منبع: الجزیره/ مترجم: روزبه آرش

کلید واژه ها: دولت ترامپ اسرائیل ایالات متحده امریکا ایران سیاست خارجی آمریکا عربستان


نظر شما :