با تفکیک امور از یکدیگر ممکن خواهد بود:

دیالوگ سازنده میان ایران و امریکا

۲۵ آبان ۱۳۸۷ | ۲۱:۱۷ کد : ۳۱۸۲ اخبار اصلی
متن کامل صحبت‌هاى داوود هرمیداس باوند در نشست "ایران و انتخابات امریکا" در دانشگاه تهران
دیالوگ سازنده میان ایران و امریکا
داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه، کارشناس روابط بین الملل و متخصص مسائل امریکا با حضور در سلسله جلسات انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با عنوان "ایران و انتخابات امریکا" به تشریح ساختار نظام بین الملل، جایگاه امریکا و قدرت های بزرگ در این ساختار و تاثیر روابط ایران و امریکا بر تحقق منافع این کشور پرداخت که در ادامه می خوانید.
 
انتظار عمومی این است که نتیجه انتخابات امریکا در روابط عادی ایران و این کشور پیامدهایی داشته باشد، اما لازم است نکاتی در باب نظام بین المللی و جایگاه امریکا در این نظام مطرح شود.
 
نظام بین المللی بر دو بنیاد استوار است، اول بنیاد حقوقی که نظار بر اصل برابری حاکمیت کشورها اعم از بزرگ و کوچک است، این اصل در اکثر سازمان های بین المللی با داشتن حق یک رای، تجلی پیدامی کند و دوم بنیاد ژئوپلوتیک یا سلسه مراتب قدرت هاست، در واقع نظام بین المللی بر اساس مصالح و منافع قدرت های بزرگ به عنوان یک واقعیت و دید رئالیستی تدوین و تکمیل می شود.
 
بنابراین کشورهایی که جهان بینی صحیحی دارند همواره بر آنند که سیاست خارجی خود را به نحوی تبیین کنند که در تعارض جدی با قدرت های بزرگ نداشته باشند بلکه تا جایی که امکان دارند براساس نوعی همسویی بر مبنای منافع متقابل حرکت کنند تا اینکه خود بتوانند در نظام بین المللی جایگاهی را احراز و در تصمیم گیری های بین المللی در ابعاد اقتصادی و مالی و یا سیاسی، حضور و مشارکت داشته باشند.
 
کشوری مانند ایران با سابقه تاریخی و جایگاه ژئوپلوتیک و ژئواکونومیک و منابع غنی طبیعی منطقا و بالقوه دارای این رسالت است که بتواند جایگاه ویژه خود را در تصمیم گیری های جهانی و منطقه ای احراز کند اما با تمام این امکانات، ایران هنوز در زمره کشورهای در حال توسعه باقی مانده است و در تعاملات بین المللی جدید نیز نتوانسته است کاری به پیش ببرد.
 
امروز که ایران قصد عضویت غیر دائم در شورای امنیت را دارد، ناکام می ماند، بیش از 50 سال است که ایران از عضوی در شورای امنیت محروم مانده است در صورتی که بر اساس شرایط حق عضویت اعضای غیر دائم، بین گروه های جغرافیایی باید گردش و چرخش وجود داشته باشد، در گروه آسیا واقعا حق کشوری چون ایران است که به عضویت غیر دائم این شورا درآید اما زمانیکه وارد رقابت می شود از 192 کشور عضو سازمان ملل،  تنها 32 کشور به نفع ایران رای می دهند و یا در اوپک ایران جایگاهی ویژه داشته اما هنوز کشورهای عضو اجازه دبیر کلی این سازمان را به ایران نداده اند.
 
این ها علائمی است که باید ارزیابی و راهکارها مورد بررسی قرار گیرد، مسئله رابطه با امریکا، شاه بیت این موضوع است. به‌دلیل اتخاذ سیاست خارجی غیر دوستانه با امریکا، ایران همواره از مزایای موجود در عرصه‌های پیرامونی و منطقه ای و بین المللی محروم ماند و مجبور به امتیازدهی به برخی کشورها شد.
 
یک بازنگری کلی از حادثه گروگانگیری تا به امروز نشان می دهد که در سایه عدم رابطه ایران با امریکا یا وجود نوعی تخاصم بین دو کشور، جامعه ایران بسیار زیان دیده است، هیچ کشوری عاشق کشور دیگر نیست و هر کشوری به‌دنبال منافع خود است، در دیپلماسی و سیاست خارجی باید انعطاف پذیری وجود داشته و از فرصت هایی که ایجاد می شود و می تواند حلال مشکلات باشد، با یک ارزیابی خردمندانه استفاده شود.
 
هنوز برای جامعه جهانی و حتی ایرانیان استراتژی روشن و واحد این کشور که جهت حرکت آن مشخص باشد، در ابهام قرار دارد، درست است که بر طبق قانون اساسی تصمیمات اساسی و تصمیم گیرنده نهایی مشخص شده است اما برای بسیاری از خارجیان هنوز دقیقا روشن نیست که چه نهادهایی تصمیم گیرنده در حوزه سیاست خارجی هستنده و فرایند نهایی این کار کجاست، نتیجه این ابهام این است که ایران در سیاست خارجی دچار نابسامانی و نارسایی شود.
 
انتخابات امریکا و نقش آن بر ایران
معتقدم که انتخابات اخیر امریکا نقطه عطفی به لحاظ اجتماعی و سیاسی در جامعه امریکاست و تصویر سیاست‌های نئوکان ها( نئو محافظه کاران) که عبارت بود از استفاده سخت افزاری از استراتژی برای نیل به اهداف نرم افزاری بود را دچار تحول کرد، با این انتخاب مشخص شد که بلاخره دموکراسی توانسته جایگاه خود را برای رفع نواقص آن جامعه به اثبات برساند، این رویداد در کشورهای بزرگ به سرعت به یک رویه تبدیل می شود و برای مردم ایران نیز اولین عکس العمل این بود که ارزش دموکراسی را بار دیگر در جامعه احساس کنند.
 
اما نکته دیگر بازتاب این انتخابات در روابط ایران و امریکاست، در این ارتباط ظاهرا فضای جدید ایجاد شده و پیام های جدیدی اعلام شده است که اگر لااقل بیست درصد آن نیز اعمال شود، نتیجه بخش خواهد بود، به نظر می رسد که می توان انتظار یک دیالوگ سازنده را بین دو کشور داشت، اما این امر نیازمند آن است که ایران نیز در مواضع خود تعدیلاتی را ایجاد کند.
 
در واقع اگر ایران بخواهد به نتیجه برسد؛ طرفین باید تعدیل در مواضع اولیه خود برقرار کنند، البته در این راستا این سوال برای ایران مطرح می شود که اولویت باید بر حل مسئله هسته ایران باشد یا حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد.
 
آنچه ملموس روزانه برای مردم ایران است؛ اولویت دادن به حقوق اساسی و آزادی است، اما اگر بخواهیم از نظر ساختار جهانی واقع بین باشیم، باید ببینیم که برای امریکا اولویت چه خواهد بود، در نهایت این ایران است که می تواند تعیین کننده اولویت ها باشد یا امریکا؟
 
اگر حد وسط را در نظر بگیریم، در روابط بین المللی اصلی به نام "تفکیک امور از یکدیگر" وجود دارد، هر مسئله منطق خاص خود را دارد، بسته به شرایطی که پیش آمده کدام اولویت می تواند برای امریکا و ایران دست به نقد باشد، در این ارزیابی اگر هر یک از طرفین بتوانند در یک عرصه تا حدودی توفیق یابند، فضا برای پیگیری عرصه های دیگر مساعد خواهد شد، لذا معتقدم تا مادامی که ما نتوانیم مسائل و مشکلات خود را با امریکا - در هر چهره و ایدئولوژیکی که داشته باشد- حل و فصل نماییم؛ کماکان دچار معضلات موجود و نهایتا بازتاب آن در زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود خواهیم بود.
 
بنابراین حل مسائل بر اساس منافع نسبی متقابل امکان پذیر است. بر این اساس می توان همسویی ایجاد کرد و این فرصت است. نفوذ ایران همواره پایدار نیست و تا مادامی که از فرصت های موجود بهره گرفته نشود، کشور دچار وضعیت انفعالی خواهد شد.
 
زمانی که دولت آقای اوباما کار خود را آغاز کند، تلاش می کند گفت و گوی سازنده را موکول به مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران کند و باز این مذاکره بستگی به آزاد بودن انتخابات دارد. حل معضلات ایران با امریکا به نفع مردم ایران است و اگر بسیاری بر این اعتقادند که این امر ممکن است موجب تحکیم وضعیتی خاص شود و انتظار آنترناتیوهای دیگر را داشته باشند، فرصت ها پی در پی از دست می رود.
 
بر این اساس اگر یک آینده نگری نسبی هم وجود داشته باشد؛ مصالح و منافع ملی اقتضا می کند که ایران بتواند مشکلات خود را با امریکا حل و فصل کرده و تنوعی از روابط را ایجاد کند که در سایه آن آزادی عمل خود را از دست ندهیم.

نظر شما :