راه جلوگيرى از وقايع تلخ از دید رییس جمهور سوریه

۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۶ | ۲۱:۵۴ کد : ۶۱ گفتگو
بشار اسد رییس جمهور سوریه در گفتگو با نشريه مادرجونز که در ایالات متحده آمريکا منتشر می شود، نسبت به تحولات منطقه از جمله احتمال درگیری جدید آمریکا در خاورمیانه، اصلاحات در سوریه و رابطه این کشور با لبنان و درگیری های عراق سخن گفته است.
راه جلوگيرى از وقايع تلخ از دید رییس جمهور سوریه

بشار اسد رییس جمهور سوریه در گفتگو با نشريه مادرجونز که در ایالات متحده آمريکا منتشر می شود،

نسبت به تحولات منطقه از جمله احتمال درگیری جدید آمریکا در خاورمیانه، اصلاحات در سوریه و رابطه این کشور با لبنان و درگیری های عراق سخن گفته است.

به نظر شما احتمال دارد کاخ سفيد به فکر سرنگونى دولت سوريه باشد؟

اينها شايعه است، شايعه. من تنها بر اساس واقعيات صحبت مى‌کنم. مهم‌ترين نکته اين است که هر کس به فکر بى‌ثباتى سوريه بيفتد بايد بداند که منطقه را بى‌ثبات خواهد کرد. ما دريچه اطمينان منطقه‌ايم. ‌

دريچه اطمينان؟

بله. همين طور است. ‌

چگونه؟

از ديد سياسى مى‌گويم. واقعيات، تاريخ سوريه، نقش سوريه در منطقه و ارتباط ميان سوريه و همسايگانمان - ارتباطات اجتماعى و ايدئولوژيکى- اين را ثابت مى‌کند. تمامى منطقه به هم مرتبط است. ‌

شما گفته‌ايد در گذشته به آمريکا کمک کرده‌ايد که درباره گروه‌هاى تروريستى نظير القاعده اطلا‌عات به دست بياورد. اين همکارى چه زمانى پايان يافت؟

ما اين همکارى را آغاز کرديم. بعد از يازدهم سپتامبر 2001 در همکارى اطلا‌عاتى با ايالا‌ت متحده پيش قدم شديم. ما توانستيم در خنثى کردن 7 توطئه القاعده عليه آمريکا به اين کشور کمک کنيم. اين همکارى به 2 دليل در مارس 2005 به پايان رسيد. اول به دليل خطاهايى که آمريکا مرتکب شد و دوم به خاطر موضع سياسى آنها عليه سوريه.

آن خطا‌ها چه بودند؟

خطاهاى تکنيکى که باعث شد فرصت‌هاى زيادى را در جنگ با تروريسم از دست بدهيم. ‌

به علا‌وه در آن زمان آمريکا بر لبنان براى خروج سربازان سورى فشار مى‌آورد و مساله دادگاه ترور رفيق حريرى مطرح شده بود. در کل فضاى سياسى آشفته شده بود.

دقيقا.

فکر مى‌کنيد دولت بوش به بهانه برنامه اتمى به ايران حمله کند؟

نمى‌شود جواب اينگونه سوالا‌ت را داد. اما اگر مى‌خواهيد از ديد منطقى به بررسى منافع خاورميانه، آمريکا و بقيه جهان بپردازيم بايد بگويم که به ايران حمله نمى‌شود، چون جهان بهاى بسيار زيادى را براى آن خواهد پرداخت.

به نظرتان پيامدهاى حمله نظامى به ايران يا تحريم بين المللى چه مى‌تواند باشد؟

تجربه عراق و ديگر کشورها نشان داده که تحريم‌ها هيچ کارى نمى‌کنند اما عواقب تلا‌ش براى بى‌ثباتى منطقه به کمک تحريم يا اقدام نظامى - به هر صورتى - باعث بى‌ثباتى سراسر خاورميانه مى‌شود. پس جواب شما اين خواهد بود: تحريم يا حمله به ايران خاورميانه و سراسر جهان را بى‌ثبات مى‌کند. ‌

به نظر مى‌رسد ايران هم در پاسخ کارهاى زيادى مى‌تواند انجام دهد، از عراق گرفته تا لبنان. منظورتان از بى‌ثباتى در خاورميانه همين است؟

بايد از ايرانى‌ها بپرسيد که چه مى‌خواهند انجام دهند اما از ديد من پيامدهاى حمله به ايران عميق‌تر از اين حرف‌هاست. به عراق نگاه کنيد، شما نمى‌توانيد از دسته‌ها، احزاب يا گروه‌هاى درگير صحبت کنيد، بحران خيلى عميق شده است. اين هرج و مرج است؛ يک هرج و مرج کامل.

فکر مى‌کنيد آمريکا جنگ عراق را باخته است؟ پيشرفتى در اوضاع نمى‌بينيد؟

بايد ببينيم هدف آمريکا از جنگ چه بود. اگر آنها با هدف دموکراسى حمله کردند، پاسخ خيلى روشن است. وضعيت عراق حتى از دوران صدام هم بدتر شده است. اگر درباره استانداردهاى زندگى کردن حرف مى‌زنيم وضعيت خيلى خيلى بدتر شده است. در مورد توسعه، زيرسازى و بقيه چيزها هم همين طور. همه چيز بدتر شده است. اشغال که هدف جنگ نبود. اشغال عراق وسيله بود. اگر از جنبه نظامى هم به عراق نگاه کنيم، اوضاع اصلا‌ خوب نيست. آمريکايى‌ها و عراقى‌ها هر روز به قتل مى‌رسند. ده‌ها عراقى هر هفته قربانى مى‌شوند. هدف جنگ همين بود؟ من فکر نمى‌کنم. پاسخ سوال شما براى ما خيلى روشن است. ‌

علا‌وه بر اين آمريکا بر بخش‌هايى از عراق کنترل ندارد. جنوب عراق و منطقه بصره واقعا بى‌ثبات است. در چندين منطقه کنترل اوضاع را به عراقى‌ها واگذار کرده است. ‌

دقيقا. فراموش نکنيد هيچ ابرقدرتى در دنيا، حتى آمريکا، نمى‌تواند يک کشور کوچک را تنها به کمک ارتش کنترل کند. شما تنها زمانى مى‌توانيد کنترل کشورى را در دست بگيريد که مردم‌اش بخواهند. وقتى مردم عليه تواند- اين خيلى طبيعى است، کشورشان را اشغال کرده‌اى - با مقاومت مواجه مى‌شوى و کنترل اوضاع را از دست مى‌دهي. اين طبيعى است. ‌

فکر مى‌کنيد تا دو سه سال ديگر اوضاع عراق به کجا بيانجامد؟

وقتى مى‌خواهيم درباره آينده عراق صحبت کنيم بايد از مردم حرف بزنيم و نگاه آنها به قانون اساسى کشورشان. تعداد زيادى از هيات‌هاى عراقى به سوريه آمده‌اند و آنها از اين قانون اساسى ناراضى‌اند. شمار زيادى از گروه‌هاى عراقى فکر مى‌کنند مورد ستم واقع شده‌اند. اگر تمامى گروه‌ها بر سر اين قانون اساسى توافق نداشته باشند درگيرى و حتى جنگ داخلى پيش خواهد آمد.

در عراق دولت جديدى بر سر کار آمده و انتخابات برگزار شده است. اين خيلى خوب است و ما حمايت مى‌کنيم. ما از روند سياسى حمايت مى‌کنيم اما اين کافى نيست. تنها براى کوتاه‌مدت خوب است، نه براى دوره‌اى طولا‌ني. ‌

منابعى به من گفته‌اند که شما براى مذاکره ميان نيروى مقاومت سنى و دولت تلا‌ش کرده‌ايد. اين درست است؟

در حقيقت ما براى اتحاد گروه‌هاى عراقى تلا‌ش مى‌کنيم؛ نه فقط مذاکره بين سنى‌ها و دولت که ميان همه عراقى‌ها. نقش ما در عراق اين است. ‌

اما در اين مورد به‌خصوص، آيا شما کمک کرده‌ايد گفت‌وگوهايى ميان مقاومت - آنها که با آمريکا مخالف‌اند و مى‌جنگند - و دولت عراق صورت گيرد؟

ما نمى‌دانيم آن هيات‌هايى که به سوريه مى‌آيند و با ما ديدار مى‌کنند گروه مقاومت‌اند يا نه؛ آنها عراقى‌اند و هيچ کس جز عراقى‌ها نمى‌داند که گروه‌هاى مقاومت چه کسانى هستند. پس هر کسى گفت که مقاومت عراق را مى‌شناسد باور نکن. (مى خندد.) اما قاطعانه مى‌گويم اکثر آنها- اکثر عراقيانى که با ما ديدار مى‌کنند- حامى مقاومت‌اند، اگر چه سياسي.

و شما تلا‌ش مى‌کنيد اين حاميان سياسى مقاومت با دولت بغداد مذاکره داشته باشند؟

بله. ما هميشه مى‌گوئيم که براى هر کمکى آماده‌ايم. منظورتان برگزارى يک کنفرانس با حضور اين گروه‌هاست؟

بله. مذاکرات واقعى براى حل اختلا‌ف نظرهاى سياسي.

دقيقا. ما براى هر گونه همکارى در اين زمينه آماده ايم.

در مورد فلسطين چطور؟

آنها برادران ما هستند و مساله نقض حقوق بشر در آنجا بسيار مهم است اما آنها بايد درگيرى‌هاى داخلى شان را حل و فصل کنند. من فکر مى‌کنم فلسطينيان هنوز بهاى پيمان اسلوى سال 1993 را مى‌پردازند. آنها بهاى بن بست در روند صلح را مى‌پردازند؛ بعد از مذاکرات سال 2000 در کمپ ديويد همه چيز متوقف شده است. آمريکايى‌ها در اين مورد بسيار سهل انگارى کرده‌اند. ‌

شمارى از کردهاى کشور شما شهروند سوريه محسوب نمى‌شوند. عده اى از 70 هزار نفر حرف مى‌زنند و شمارى تعداد آنها را 300 هزار نفر مى‌دانند. برخى مى‌گويند قانونى که به کردها اجازه تابعيت کامل سوريه را مى‌دهد منتظر امضاى شماست. اين درست است؟

اين مساله داستانى طولا‌نى دارد. در 1962 شمارى از مهاجران کرد به خاطر درگيرى‌هايى از کشورهاى همسايه به سوريه آمدند و در همان سال تبعه سوريه شدند اما در روند تابعيت آنها مشکلا‌تى ادارى پديد آمد و اين ابتدا به مشکلى اجتماعى و بعد سياسى تبديل شد ولى حالا‌ تصميم گرفته‌ايم مساله را حل کنيم. بقيه اعضاى خانواده کردهايى که تبعه سوريه هستند هم تابعيت دريافت خواهند کرد اما هنوز در آمار و ارقام مشکل داريم ولى اين به زودى بر طرف مى‌شود. از اين بعد اين مساله‌اى تکنيکى است، نه سياسي.

مى توانيد بگوييد آنها چند نفر اند؟

خودتان که گفتيد بين 70 تا 300 هزار نفر! عده‌اى هم مى‌گويند 100 نفر. بايد تعداد آنها را دقيق حساب کنيم که بعدا خود اين ماجرا به مشکلى سياسى تبديل نشود.

درست است. آمريکا تلا‌ش مى‌کند از مساله کردها به عنوان ابزار فشارى بر ديگر کشورها استفاده کند. پس ماجرا از همين حالا‌ سياسى محسوب مى‌شود.

براى ما؟

براى شما. ‌

آمريکا مى‌خواهد از آنها سوءاستفاده کند اما براى ما بيشتر مساله‌اى اجتماعى است. ما آن را سياسى نمى‌بينيم. ما با آنها مشکل سياسى نداريم. هر کس که سوريه‌اى است، خب سوريه اى است! همه مثل هم هستند. ‌

نيويورک تايمز خيلى وقت پيش در مقاله‌اى نوشته بود که شما براى تغيير قانون اساسى و حکومت چند حزبى آماده مى‌شويد. به ادعاى اين روزنامه اين قانون تا اواخر سال 2007 - يا بعد از آن - آماده مى‌شود. اين درست است؟

جورى حرف مى‌زنيد که انگار ما تا حالا‌ قانون چند حزبى نداشته‌ايم. ما تلا‌ش مى‌کنيم يک قانون امروزى‌تر بنويسيم. قانونى که اجازه دهد احزاب در سوريه آزادى سياسى بيشترى داشته باشند. مهم ترين موضوع اين است که با گروه‌هاى سياسى در اين مورد گفت‌وگو کنيم. اين ديالوگى ميان اجزاى حکومت نيست. مساله‌اى ملى محسوب مى‌شود. ‌

اين ديالوگ ملى چه زمانى آغاز مى‌شود؟

وقتى فشار خارجى بر سوريه متوقف شود، آن وقت ما زمان بيشترى براى اصلا‌حات خواهيم داشت. ‌

پس فشار بوش بر سوريه تاثيرى منفى بر اين روند دارد؟

قطعا. ما که جدا از ديگران زندگى نمى‌کنيم. تک تک مسائل بر ما تاثير مى‌گذارند. ‌

آيا در آينده نزديک سفارت سوريه در لبنان بازگشايى نمى‌شود؟

هيچ وقت نمى‌توانى بگويى دوست ندارى در کشورى سفارتخانه داشته باشى اما اين نيازمند روابط عادى است و ما در حال حاضر چنين ارتباطى با لبنانى‌ها نداريم. براى عادى سازى روابط بايد ابتدا مشکلا‌ت مان را حل کنيم. ‌

حل کدام مشکلا‌ت براى عادى سازى روابط دو کشور ضرورى است؟

اول دولت آنها نبايد عليه کشور من اقدام کند و دوم، سوريه بايد حس کند با همسايه‌اى واقعى طرف است، نه کشورى ضعيف و پناهگاه تروريست‌هاى ضد سوري. ‌

براى بهبود روابط ميان آمريکا و سوريه چه اقداماتى بايد صورت گيرد؟

ما اقدامات زيادى کرده‌ايم و حالا‌ نوبت ايالا‌ت متحده است. ما کارهاى زيادى به نفع آنها انجام داده ايم و هيچ نتيجه‌اى نگرفته‌ايم، چون در کاخ سفيد اراده‌اى براى عادى‌سازى روابط وجود ندارد. آمريکا ابتدا بايد وضعيت خاورميانه و نقش سوريه در منطقه را درک کند. آنها بايد بدانند ما منافع مشترکى داريم. مساله بلندى‌هاى جولا‌ن بايد حل شود. آمريکايى‌ها بايد در نظر داشته باشند که اين مساله‌اى بسيار مهم براى ماست. ‌

پيامى براى مردم آمريکا نداريد؟

من فکر مى‌کنم بعد از يازدهم سپتامبر که نه فقط براى شما که براى سراسر جهان درسى تلخ بود، آمريکا بايد بياموزد که به آن سوى اقيانوس هم نگاه کند. شما بايد هيات‌هاى بيشترى به اين سوى جهان اعزام کنيد تا با ديگر فرهنگ‌ها آشنا شويد. اين تنها راه جلوگيرى از وقايع تلخ است.


نظر شما :