راه بی پایان

۱۰ آبان ۱۳۸۸ | ۱۸:۴۹ کد : ۶۱۳۷ باشگاه خوانندگان
یادداشت امیرحسین مرادی، یکی از خوانندگان دیپلماسی ایرانی پیرامون برنامه هسته‌اى ايران
راه بی پایان
در دنياى کنونى تبليغات بالاترين ميزان از تاثيرگذارى را در جوامع دارد. از سويى اگر ما به جامعه امريکا نگاه کنيم در آن کشور براى احساس غرور ملى بيشترين سرمايه گذارى را انجام مى دهند.

اين سرمايه گذارى لزوما به پيشرفتهاى علمى و تکنولوژيکى مربوط نيست بلکه به مقدار زيادى مى توان آن را به بزرگنمايى تفسير کرد.
 
اين آگرانديسمان به آن مقدار موثر واقع ميشود که غرور ملى آنان بالاترين درصد مديريت را در امور به خود اختصاص داده است. اين روشى است که دنيا با آن ملت خود را قدرتمند ساخته و اين قدرت را در چشم ديگران از آنچه که هست بزرگتر جلوه مى دهد. نوع نگاه نويسنده محترم به بحث هسته اى شدن ايران در واقع نوعى کوته بينى و عدم توجه به موضوع ذکر شده است.
 
ما اگر خودمان اين گونه که نويسنده کامنت عنوان کرده به خود بنگريم در واقع خود را از پيش بازنده ميدان معرفى کرده ايم، و اين بدترين حالت براى انسان است که از ابتدا خود را باخته به ميدان مبارزه وارد سازد. اين ميدانى که ايران به آن وارد شده است. خودباورى و احساس غرور ملى به عنوان پشتوانه براى پيشبرد اهداف يکى از ملزومات زمان حاضر و بلکه همه زمانهاست.
 
مثلى از قديم در بين ما ايرانى ها رواج داشته و مى گفتند که فلانى سيبيل هایش رو چرب مى کنه. چرب کردن سيبيل نه معناى حساب خوردن و چرب خوردن بوده است بلکه براى چشم ديگران و عدم احساس نياز به آنان صورت مى گرفته. اکنون نيز زمانى است که ما بايد در چشم ديگران تبليغات و بزرگنمايى را بايد داشته باشيم. و در اين تبليغات غرور ملى خويش را ارتقاء بخشيم. اينکه عنوان کرده ايد هسته اى شدن به معناى خاص و اکمل آن عنوان مى شود نوع برداشتى است که به خورد ما داده اند و ما بايد تفسير آن را از نو معرفى کنيم تا آن گونه که تفسير کرده اند به خورد اذهان مردم دنيا داده نشود و اين چاره اى نيست جز راهى که ايران در پيش گرفته.
 
حرکت در اين مسير براى ما بسيار سختى و مشقت خواهد داشت و ما بر خلاف آنچه که نويسنده ذکر کرده اندر خم يک کوچه نيستيم بلکه ما کوچه ها و سنگلاخ ها را با تمام سختى به دست تواناى جوانان طى کرده ايم و اکنون چه شما بپذيرى يا نپذيرى ما در حال رسيدن به جاده اى هستيم که شايد اگر با ديدگاه شما مى خواستيم به سوى آن حرکت کنيم بايد صدها سال ديگر به انتظار مى نشستيم.
 
نوع نگاه شما در واقع نوعى نگاه از روى ترس و نااميدى است که اين نگاه به هيچ عنوان نمى تواند براى جامعه ما مفيد واقع شود. البته اذعان بايد کرد که توجه به واقعيات نبايد از منظر ديد انسان مخفى بماند ولى اين توجه نبايد مانعى براى حرکت در مسير موفقيت قرار بگيرد.

شايد مثال هايى که ذکر کرده باشيد در جايى کاربرد داشته ولى نظام کنونى جهان با آنچه که در ابتداى قرن بيستم و بعد از جنگ جهانى اول در جهان در حال شکل گيرى بود زمين تا آسمان فرق کرده. واقعيات چيزى نيستند که با پذيرش يا عدم پذيرش ما تغيير يابند بلکه نمايشى که براى ما داده ميشود در واقع چشم بندى است که ما بايد به آن توجه کنيم و در پشت اين چشم بندى حقايقى است که اگر ما دقت کنيم آن را خواهيم يافت.

نظر شما :