دیپلماسی فعال و برنامه هسته‌ای ایران

۱۶ آبان ۱۳۸۸ | ۱۸:۴۲ کد : ۶۱۷۲ باشگاه خوانندگان
نگاه یکی از خوانندگان دیپلماسی ایرانی به برنامه هسته‌ای ایران
دیپلماسی فعال و برنامه هسته‌ای ایران

 درسیاست ثبات وجود دارد و دیپلماسی روشی است تا این سیاست اثبات شده را عملی سازد. در واقع اگر در دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک دگمیت وجود داشت که اصلا دنیا روی خوشی نمی­دید.

این ثبات سیاست با اشکال مختلف بروز و ظهور خود را نشان می دهد. در دیپلماسی کلمات و نوع گفتگو و شیوه برخورد رودررو و نوع سخن گفتن و تندی و کوتاهی کلام و بلندی و نرمی سخن و حتی حرکات صورت و یا دست ها و نوع تکان هایی که فرد به بدن خود می دهد، همه در واقع می تواند نشانه ای برای تفکر و حرکتی که در حال انجام گرفتن است، باشد.

پس ثبات در سیاست یکی از اصول اولیه ی حاکمیت کشورهاست ولی روش های اثبات این ثبات گاهی تفاوت هایی را در دیپلماسی ظاهر می سازد. در واقع دیپلماسی روشی است تا سیاستی که موجود است را به طرف مقابل تفهیم کند و این روش شکل ثابت و تعریف شده ای نمی تواند داشته باشد.

در دوره قبل حفظ و به دست آوردن دانش هسته ای سیاست کلی نظام بود، راهی که برای رسیدن به آن از طریق دیپلماسی انتخاب شد. پذیرش کامل سیاست های طرف مقابل بود تا به این شکل با اعتمادسازی بتوانند در نهایت به مقصود خود که حفظ  و ارتقاء جایگاه علمی و دانشی ایرانیان در زمینه هسته ای بود برسند.

طرف مقابل اعلام کرده بود که اگر شما اعتماد سازی بکنید و ما به شما اطمینان حاصل کنیم شما می توانید به این دانش با اجازه ما وارد شده و در همان محدوده ای که ما برای شما معین کرده ایم حرکت نمایید. این سیاست استراتژیک آنان بود.

این راهبرد توسط اعمال زور و تهدید و تطمیع به ایران پیشنهاد شد و ایران نیز به آن تن داد. حال این تن دادن بنا بر چه ملاحظات خاصی بود، بماند.

به هر حال آنانی که در تصمیم گیری بودند به مطالبی آگاهی داشتند که عموم مردم از آن بی اطلاع بودند. با آن روش تنها ایران وقتی می توانست در این دانش وارد شود و غور کند که از تمام اصولی که بر اساس آن انقلاب کرده بود پایین آمده باشد. در واقع همانند آن شیر بی یال و دم اشکم می شد!

دیپلماسی در واقع سلاحی است که در اختیار سیاسیون قرار می­گیرد تا با آن بتوانند از منافع ملی و امنیت کشور به صورت نرم دفاع کنند و حقوق کشور خود را بدست بیاورند. پس آن دیپلماسی نمی­توانست مقصود سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در کامل کردن چرخه دانش هسته ای را به دنبال داشته باشد.

باید روشی انتخاب می­شد که با آن روش راهبردی که مورد نظر قرار گرفته بود در مرأ و منظر قرار می­گرفت و حرکت کلی نیز به آن سمت بوده و آن مقصد در توهم قرار نداشت بلکه در واقعیت به صورت زمان بندی شده رسیدنی بود.

این مسیر دارای هزینه خواهد بود و طبیعی است که هر حرکتی هزینه ای خواهد داشت. اصلا وقوع انقلاب اسلامی با هزینه ای بسیار انجام گرفته بود چرا که خون هزاران جوان شجاع و برومند که هر کدامشان به اندازه همه آنچه که در دنیا وجود دارد ارزشمند بود را به همراه داشت. هیچ هزینه ای بالاتر از جان انسان ها نمی­تواند وجود داشته باشد.

سیاست دستیابی به دانش بنیادی و زیرساختی هسته ای در مسیر قبلی سالیان طولانی عقب گرد را برای ما به همراه داشت که با توجه به چشم اندازی که مورد تصویب واقع شده بود نمی­توانست جایگاه علمی و فن آوری ایران را به صدر برساند. پس لزوم بازنگری در دیپلماسی، وجود داشت و این نتیجه حاصل شد که باید به مسیر مقاومت و حرکت به جلو بازگشت. طرف مقابل نیز چیزی نو و تازه ای نداشت که بخواهد آشکار کند.

ایران با توجه به شیوه جدید برخورد خود ابتکار عمل را در اختیار گرفت. طرف مقابل زمان را برای خود به صفر رسانده بود چون تحریم کاملی را برای ایران وعده داده بود. حرکت آنها برای تحریم شتاب بیشتری به حرکت دانشمندان ایرانی می­داد پس آنان دریافتند که در این راه امکانی که در گذشته وجود داشت غیر قابل دسترسی شده است.

هنر دیپلماسی این است که در این میان استفاده ی بهینه ای را از وضعیت موجود داشته باشد. پذیرش بی چون و چرای آنچه که دیگران دیکته میکنند که دیپلماسی نیست بلکه دیگر احتیاجی به مذاکرات وجود ندارد. چون در آن هنگام طرف مقابل می­گوید ما هم می پذیریم دیگر مذاکره برای چه؟

اصلا وجود مذاکرات برای به کرسی نشاندن نظری بر خلاف نظر مقابل است. در فضای کنونی هر حرکتی قبل از حرکت طرف مقابل در واقع ما را به انفعال خواهد کشاند در حالی که در شرایط کنونی هم ایران و هم کشورهای مذاکره کننده شرایط جدید را پذیرفته اند و در این شرایط به سمت همدیگر حرکت کرده اند. در جایی که طرف های مقابل از شفافیت پرهیز میکنند و فقط به دنبال منافع خودشان هستند لزوم دقت نظر در ابراز سیاستها در دیپلماسی کاملا مشخص است.

البته کسی که در جایگاه مسئولیت نیست می­تواند سخنی دیگر بر زبان بیاورد ولی باید دقت کرد که سخنی گفته شود که راه گشا برای کل سیاست بوده باشد و الا توصیه به پذیرش که راهکار نیست. اکنون روسیه به عنوان کسی که می خواهد حکم چماق سابق را بازی کند وارد میدان شده است در واقع رفتار روسیه اکنون برای ترساندن ایران و خالی کردن صحنه از سوی ایران انجام می­گیرد.

این حرکت ها در راستای سیاست هایی است که از سوی کشورهای مذاکره کننده می­خواهد به ایران قبولانده شود. هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که ایران با ارسال منابع خود، بعدا بتواند حاکمیت خویش را بر آنها اعمال نماید.

فرقی بین امریکا و روسیه در اصل ماجرا وجود ندارد، آنچه که حائز اهمیت خواهد بود روش درست دیپلماسی فعال و غیر منفعلانه است که می­تواند با حفظ منافع ملی، دور بودن از تنشهای احتمالی آینده را جلوگیری کند.

غرب چه بخواهد یا نخواهد با واقعیت دانش هسته ای ایران روبروست پس پذیرفته است که ایران دارای این دانش است و این مطلب اظهار شده که غرب به هیچ عنوان حاضر نیست مسأله اتمی ایران را از بیخ و بن بپذیرد کاملا اشتباه می باشد.

وقتی آنان قبول میکنند که ایران اورانیوم کم غنی شده را ارسال کند یعنی پذیرفته اند که ایران می­تواند تا این مقدار غنی سازی نماید. پس آنان ایران هسته را پذیرفته اند. ایران بر اساس قوانین آژانس حرکت کردن را به عنوان سیاست خود اعلام کرده و غیر از این عمل کردن در واقع در موضع غیر اقتدار قرار گرفتن را در پی خواهد داشت.

وقتی موضع ایران مقتدرانه و عاقلانه باشد طرف مقابل نمی­تواند از موضع دیگری با ایران برخورد کند. پس باز گذاردن و آنگونه که بیان شده است، در واقع خروج از قوانین آژانس خواهد بود. در حالی که مسؤلیت با آژانس است و ما نباید خلط موضوع کنیم.

کشورهای 5+1 به عنوان میانجی وارد شده اند، نه اینکه آنها طرف مذاکره ما در مورد هسته ای هستند، که اگر ما بپذیریم که آنان طرف ما در مذاکرات هستند باید هر آنچه که آنان می­گویند را بپذیریم حتی خلاف مقررات آژانس، همانگونه که در ابتدای وارد شدن به این پروسه مجبور به پذیرش خواسته های آنان شدیم.

برخلاف آنچه که در این مصاحبه عنوان شده است آینده برنامه هسته ای ایران کاملا مشخص ترسیم شده است. و به خاطر همین ترسیم مشخص است که مخالفتها با آن صورت می­گیرد و ایجاد مانع بر سر راه ایجاد می­کنند.

هیچ فرصتی بهتر از زمان حاضر نخواهد بود زیرا اگر ما به دنبال فرصت بگردیم در واقع همه امور را به دیگران واگذار کرده ایم و آن موقع برنامه ای برای خود نخواهیم داشت که این اشتباه ترین چیزی است که ممکن است رخ دهد.

ایران با رفتار خود به غرب و دیگران فهماند که اجازه آنان شرط پیشرفت نیست بلکه آنچه که شرط است خواست و ایمانی است که در دل جوانان این مرز و بوم وجود دارد و اثبات این ادعا تنها با فعل  توانستن  و صرف عملی آن امکان پذیر است که در این وادی عملی که انجام گرفته کاملا نشان دهنده فعل خواستن و توانستن است.

 کشورهای طرف مقابل ایران پذیرفته اند که ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست اما در اعلام این موضوع احتیاج به زمان دارند. ایران با استفاده از هر موقعیت زمانی مسیر خود را سریعتر در راه کامل شدن دانش هسته ای می­پیماید و در عین حال تمام زمان هایی را که در اختیار دارد برای اثبات سیاست فعال خویش با دیپلماسی دقیق و هوشمندانه باید مد نظر داشته باشد و صاحب نظران نیز اگر صاحب نظر هستند، باید راهی را برای دفاع از این سیاست ارائه دهند و رینگ دفاعی ایران را از دولت به میان خود بکشانند و در واقع صف شکنی دولت را با این روش استحکام داده و موضع پدافندی را از مذاکره کنندگان دور سازند که آنان باید در یک جبهه حرکت نمایند تا با تمرکز و دقت بیشتری بتوانند از منافع ملی کشور و دستاوردهای این همه انسان فداکار پاسداری کنند.


نظر شما :