سی و پنجمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:

قصه دعوای جورج حبش و ودیع حداد

۱۷ دی ۱۳۹۵ | ۱۹:۳۰ کد : ۱۹۶۶۰۲۰ کتابخانه خاورمیانه
رهبری تصمیم گرفت عضویت ودیع حداد و 31 شخص دیگر را تعلیق کند. این در 1974 بود، اما در 1975 تعلیق به تصمیم برای جدایی تبدیل شد.
قصه دعوای جورج حبش و ودیع حداد

دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش سی و پنجم این کتاب را می خوانید:

چه چیزی روابط جورج حبش و ودیع حداد را بحرانی کرد و باعث تعلیق عضویت حداد در «جبهه ملی» و سپس جدایی او از این جبهه شد؟

این موضوع پیچیده ای است. ودیع عضوی در رهبری در امان بود، اما در بیروت کار می کرد، برای این که اعتقاد داشت شرایط کار در بیروت بهتر است خصوصا که می خواست از نگاه ها به دور باشد. صحبت هایی زده شد مبنی بر این که ودیع به هوای خودش کار می کند و باید مرکز کارش به امان انتقال یابد. ودیع این خواسته را رد کرد و بر موفقیت کارش پافشاری کرد. مسئول وقت امنیت دوست هر دو (حبش و حداد) بود اما هر دو را به بازی گرفت. حبش را ترغیب می کرد که از حداد بخواهد به امان بیاید و حداد را نیز ترغیب می کرد که تسلیم نشود و در بیروت بماند. وقتی که عملیات «فرودگاه الثوره» در امان انجام شد تیمی در جبهه ظاهر شد که می گفت عملیات در انفجار موضع و ضربه به مقاومت سهیم بود، آنها می گفتند که راستی ها بدون هیچ افقی کار می کنند. بعد از این که به بیروت منتقل شد چپی ها راستی ها را مسئول شکست تجربه امان دانستند در حالی که عکس آن درست است.

از سوی دیگر ما از امان فرسوده و از پا افتاده خارج شدیم. نه سلاح داشتیم نه پول. بافرهنگ ها می توانستند برای خود توجیه بیاورند و به بهانه ای ادامه دهند. هر کس که تمایل به دور شدن داشت می گفت دیگر نمی توانم در سایه رهبری راست گرای وا داده فردی و غیرمنضبط ادامه دهم. وضعیت مالی نیز به شدت بد بود. به این ترتیب رفته رفته طرفی ظاهر شد که می گفت این عملیات (هواپیماربایی) نتوانست به اهدافش برسد و در نتیجه همه چیز را ممنوع کرد. وقت غیر مناسب برای انجام کاری یک چیز است و ممنوعیت کار چیزی دیگر. این جا لازم است یادآوری شود که همه این کار با بیانیه سیاسی همراه بود که تشریح می کرد چرا عملیات انجام شد و هدف از آن چه بود. هواپیماربایی یک کار آماتوری نبود بلکه ودیع خود یک نگرش سیاسی عالی ای در این رابطه داشت.

اولین تصمیمی که گرفتند توقف هواپیماربایی بود، که در سال 1972 اتخاذ شد. دو نگرش نزد حبش در آن موقع به وجود آمد. اول این که تمایل پیدا کرد که ثابت کند چپ است و در نتیجه، این کار (ربودن هواپیماها) با فکر چپ تعارض دارد و و شوروی با آن مخالف است. دوم این که، وجهه رسانه ای ودیع رفت که بزرگ شود و این مشکلی انسانی به وجود می آورد، بنابراین این سوال در رسانه ها مطرح شد که چه کسی نفر اول است؟ این را در حالی می گویم که تایید می کنم ودیع هیچ گاه در هیچ روزی نمی خواست مرد اول باشد. ما گفتیم که نباید تصمیم به این شکل گرفته شود. ضرورتی ندارد هواپیماربایی کنیم، اما اگر مجبور شدیم کاری از این نوع انجام دهیم آن گاه چطور. گفتیم که بهتر است برنامه هایی باشد که به بعضی از رهبران و نه همه رهبران که تبدیل به تیمی شده اند که تظاهر به دشمنی می کنند و به آنها اعتماد نداریم، پیشنهاد شود. ما آن تصمیم را رد کردیم.  

به وقتش تلاش کردند که موضوع را با صحبت از ضرورت بازگشت به اردن جایگزین کنند. کمیته فوق العاده تشکیل دادند تا به اهداف وابسته به حکومت اردن ضربه وارد کنند و به آن سه ماه فرصت دادند. البته صحبت منطقی نیست و کاری از این دست فقط نیاز به سه ماه جمع آوری اطلاعات دارد. به این کمیته ودیع و مسئول نظامی جبهه و معاون دبیرکل، ابو علی مصطفی و مسئولی از اردن پیوستند. چیزی را امضا کردند و متعهد شدند که سه ماه هیچ گونه عملیاتی انجام ندهند و به این ترتیب کمیته خودکار منحل شد. عملیاتی در اردن انجام دادیم اما نه در ضمن این مهلت.

در مارس 1972 کنفرانس دوم جبهه برگزار شد. در آن جا خط چپی وجود داشت که به پایان دادن به این کار دعوت می کرد و خواستار برقراری حد و حدودی برای ودیع حداد بود. حبش شروع کرد تمایلاتی را به این سمت نشان دادن و این که خط چپ که آن را «تیم 62» نامیدیم که شامل 62 نفر می شدند که بعدا روشن شد حبش با آنها به طور سری به تفاهم رسیده و بر سر امور معینی با آنها به توافق رسیده است، به این نگرش ابراز تمایل کرد. قبل از آن بحران مالی خیلی حاد بود و کار را تهدید می کرد. به همین دلیل تصمیم به انجام عملیات «لوفتهانزا» را گرفتیم و 5 میلیون دلار به دست آوردیم.

وقتی که پول آمد دیگر مشکل حادی نبود. در کنگره تصمیم گرفتیم که یک نظام داخلی تشکیل دهیم که بگوید کنگره کمیته مرکزی را انتخاب می کند. امر غریبی شروع شد آیا باید نظام داخلی را به دور از تصمیم ها زیر پا بگذاریم. اعتراض کردیم. حبش بر تفویض تعیین اعضای کمیته مرکزی اصرار کرد. جلسات کنگره تعلیق شدند و حبش تهدید به ترک جبهه کرد. در آخر موافقت کردیم اما حبش به بیمارستان رفته بود. کمیته مرکزی مشکلی نداشت. رفتیم به بیمارستان و به او گفتیم که کمیته را آن طور که خودت می خواهی ایجاد کن، او هم ایجاد کرد و دفتر سیاسی انتخاب کرد که در آن ودیع و تیم متمایل به او در اقلیت قرار گرفتند. دفتر سیاسی تصمیم گرفت که حداد دیگر مسئول «بخش خارجی» نباشد، همچنین کار نظامی را در کمیته یکی کرد. این اتفاق در 1974 اتفاق افتاد. نشانه های جنگ داخلی در لبنان نمایان شدند. نظر ما این بود که نباید همه «جبهه مردمی» در لبنان باشد و وارد جنگ با ارتش یا دیگران شویم. دعوت کردیم که جبهه در کشورهای عربی متعدد پخش شود و یادداشتی را در این رابطه ارائه دادیم. یادداشت مورد توجه قرار نگرفت. از طریق طرحی که پیشنهاد داده بود ودیع لبنان را ترک کرد و دیگر مدت های خیلی کوتاهی را در لبنان می گذراند و بیشتر اقامتش در عدن و بغداد بود. به این ترتیب کمیته به تنها مرکبی روی کاغذ تبدیل شد.

دیگر ودیع فقط در جلسات مهم حاضر می شد در حالی که دیگران از او می خواستند که در لبنان مقیم شود. رهبری بودجه «بخش خارجی» را قطع کرد و بحث بر سر عدم انضباط ودیع بالا گرفت. یک پول پس اندازی نزد ودیع بود که یک شخصی آمد و او را ترغیب کرد که از آن استفاده کند. کشف کردند که پول صرف کار شده است، رهبری تصمیم گرفت عضویت ودیع حداد و 31 شخص دیگر را تعلیق کند. این در 1974 بود، اما در 1975 تعلیق به تصمیم برای جدایی تبدیل شد.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: اسرار جعبه سیاه


( ۴ )

نظر شما :