استالين خوب

۱۰ آذر ۱۳۸۹ | ۱۳:۰۵ کد : ۹۴۹۴ کتابخانه
ويکتور ارافيف در اين کتاب از پدرش که دستيار مالاتوف وزير امور خارجه وقت و مترجم رسمى‌استالين بوده است به بازگويى روحيات و روش‌هاى ديکتاتورى استالين مى‌رسد.
استالين خوب

ديپلماسى ايرانى: ويکتور ارافيف در اين کتاب از پدرش که دستيار مالاتوف وزير امور خارجه وقت و مترجم رسمى‌استالين بوده است به بازگويى روحيات و روش‌هاى ديکتاتورى استالين مى‌رسد.

پايبندى نويسنده "استالين خوب" به وقايع و برداشت‌هاى او از رخدادهايى که نه تنها بر وى که بر همزيست‌هاى همعصر او مسجل است، کتاب استالين خوب را بيش از رمان به يک گزارش تاريخى يا روايتى واقعى نزديک مى‌کند.

ويکتور ارافيف در پيشگفتارى که براى مخاطب ايرانى کتاب نوشته، آورده است: "موضوع آن در ظاهر به کشور روسيه مربوط مى‌شود اما در باطن به تمام بشر تعلق دارد. پدر من که در عين حال شخصيت اصلى رمان شرح حال من است، خدمتگزار حکومت شوم استالين بود که اعتقاد داشت حقيقت جهان را در دست دارد. اما پدرم آدم پاکى بود و من – نويسنده جوان مخالف با حکومت – را به قيمت از دست دادن مقام ديپلماتيک خود از رسوايى خيانت به دوستانم نجات داد."

"استالين خوب" يک رپرتاژگونه يا رمان اتوبيوگرافى است از شرح حال نويسنده‌اش؛ نويسنده‌اى که بواسطه حضور پدرش در يک مقام ديپلماتيک در شوروى کمونيستى با مرارت‌ها و دشوارى‌هاى بسيارى در راه نوشتن و حفظ استقلال فردى و شغلى مواجه مى‌شود.

اين کتاب جنجال برانگيز در سال 2004 به چاپ رسيد و از پرفروش ترين آثار ادبيات معاصر روسيه در اروپا به شمار مى‌رود. ارافيف اگرچه بيش از هر چيز درباره روسيه مى‌نويسد، از کتاب‌هايش در غرب استتقبال بيشترى شده است. عمده آثار او داستان و رمان است ولى "استالين خوب" به جهت ويژگى‌هاى مستندنگارانه، پايبندى به واقعيت و شرح حال شخصى نويسنده، اثرى متفاوت به حساب مى‌آيد که تنها از بعد تکنيک‌هاى ادبى مورد توجه قرار نگرفته است.

طنزى که نويسنده در روايت گنجانده، شبيه ادبياتى است که نويسندگان در تبعيد براى نقد يا هجو وضعيت نابسامان سرزمين مادرى‌شان بکار مى‌برند. او به سراغ ارزش‌هاى ايدئولوژيک رژيم کمونيستى مى‌رود و اقشار مختلف اين رژيم اعم از پليس‌ها، کالخوزى‌ها، روسا، رهبران و ماموران امنيتى و نوع فکر و شيوه زندگى آنها را به صحنه مى‌گيرد. تکليف او با تمام نمادهاى کمونيسم شوروى روشن است وقتى در صفحات ابتدايى کتاب مى‌نويسد: "چه ايده‌هاى محشرى که به مغز يک روس نمى‌رسد! هر کدام از آنها در مضحک بودن فوق العاده و منحصر به فردند. روم سوم، احياى اجداد، کمونيسم. چه چيزها که باور نکردند! شاه، فرشته‌هاى سفيد، اروپا، امريکا، ارتدوکس، روبل، کليسامحورى، شورا، انقلاب، کميسارياى خلقى امور داخلى، برترى ملى، همه چيز و همه کس را باور کردند به جز خويشتن را. و مضحک تر از همه چيزها دعوت ملت روس به خودآگاهى ملى است و در بوق و کرنا کردن اين داستان."

ارافيف روايت مى‌کند که پدرش دستيار مالاتوف وزير امور خارجه وقت و مترجم رسمى‌ استالين در زبان فرانسه بوده است. او خود در زمان مرگ استالين پنج سال داشته است و از روز عزادارى و اداى احترام خانواده به مرگ استالين صحنه‌هاى گنگ و مبهمى‌در ذهن دارد؛ چيزى که شايد در آن زمان نوعى بى توجهى به مرگ رفيق استالين قلمداد مى‌شد و گناهى نابخشودني. به هر حال بعد از مرگ استالين، کشور رو به فساد مى‌رود اما معتقدانى چون پدر نويسنده همچنان روياى تحقق انقلاب جهانى کمونيستى را در سر مى‌پروانند.

ارافيف همچنين از نحوه پيوستن پدرش در حلقه خودى‌هاى رژيم، خدمت به استالين و جايگاه شغل ديپلماتيک‌اش آغاز مى‌کند و رويارويى خود را با پدر – و در واقع با رژيم کمونيستى – و تعارضات بيرونى و درونى آنها را با زبان داستانى و نمايشى بازگو مى‌کند. نويسنده که قالب ادبيات را براى به تصوير کشيدن زندگى خود و نظرگاه‌هاى ضد استالينى‌اش برگزيده، هرجا که لازم مى‌داند به صراحت رو به قضاوت مى‌آورد و مهندسى اجتماعى حزب کمونيست، آرمان گرايى کمونيستى و جاه طلبى ديکتاتورى چون استالين را شرح و بسط مى‌دهد.

کتاب با ترجمه زنيب يونسى (ترجمه از زبان روسى) در 408 صفحه توسط انتشارات نيلوفر در سال 1388 به بازار آمده است.


نظر شما :