سوریه؛ پل حرکت غرب به سوی خاورمیانه بزرگ

۲۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۶:۴۸ کد : ۱۳۷۰۱ گفتگو
گفت‌وگو با دکتر احمد نقیب زاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران.
سوریه؛ پل حرکت غرب به سوی خاورمیانه بزرگ
دیپلماسی ایرانی: شاید زمانی که خودسوزی محمد بوعزیزی سبزی فروش، طوفانی را در تونس به پاکرد هیچ کس تصور نمی‌کرد تا چند ماه بعد پایه‌های حکومت بشار اسد که با سیاست خارجی موفق خود همه قدرت‌های منطقه ای و بین المللی را به خود امیدوار کرده بود این گونه بلرزد. در مورد این تحولات و آینده سوریه و تاثیر آن بر ایران با دکتر احمد نقیب زاده استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفت و گو نشستیم که ماحصل آن را می‌خوانید:

 

آقای دکتر بسیاری اعتراضات اخیر خاورمیانه را جنبش‌هایی دموکراسی خواهانه نامیده اند. به نظر شما تا چه حد تحولات کنونی خاورمیانه به دموکراسی در این کشورها منتج می‌شود؟

 

دموکراسی در خاورمیانه بیشتر به شوخی شباهت دارد. ولی به هر حال در اثر این تحولا ت آزادی‌های فردی زیاد می‌شود. اساسا دوران کنونی، عصر دموکراسی نیست بلکه عصر آزادیخواهی است، بویژه آزادیهای فردی. یعنی آزادیهای جنسی در کنار آزادیهای اعمال و آئینهای مذهبی. خیلی‌ها مسیر قرن بیست و یکم را تشخیص نمی‌دهند و نمی‌دانند دموکراسی و ایدئولوژی مربوط به قرن بیستم بود و حالا فضای دیگری حلول می‌کند.

 

پس غرب در خاورمیانه چه رویکردی را دنبال می‌کند؟

 

به هر حال غرب با این واقعیت روبرو است که خاورمیانه چندی است به حالت انفجار رسیده است. آنچه مهم است این است که چه کسی این بحرانها را مدیریت کند. حوادث تونس و مصر طبیعی بود، ولی بلافاصله غرب وارد شد تا کنترل حوادث مصر را به دست بگیرد که تا حد زیادی موفق بود. رفتن حسنی مبارک خلائی را بوجود می‌آورد که اسرائیل را هراسناک می‌کرد. به همین دلیل اسقاط قذافی ضروری بود. بقیه حوادث هم ادامه همین سناریو است. .

سوریه می‌بایست منزوی می‌شد، ولی اشتباهات اسد راه را برای سقوطش فراهم کرد و به زودی شورای امنیت قطعنامه ای علیه او صادر می‌کند تا تنگناهای بیشتری را برای اسد به وجود آورد. متاسفانه اقدامات حساب نشده مردم، حکومتها را با این چالشها روبرو می‌کند. غربی‌ها فکر نمی‌کردند که مردم سوریه تا این حد علیه دولت خودشان موضع بگیرند و مشاهده این نارضایتی‌ها آنها را جسورتر کرد. حتی گفته می‌شد که نوعی توافق بین آمریکا و روسیه صورت گرفته بود که براساس آن قذافی برود، اسد بماند. ولی الآن شاهد جسارت بیشتر غربیها هستیم.

 

پس شعار حقوق بشر برای کشورهای منطقه که از سوی غرب سر داده می‌شود به چه معناست؟

 

اگرچه حقوق بشر یک شوخی بیش نیست، با این وجود حربه برنده ای است که خیلی از دولت‌ها را فلج کرده است. تا سه ماه پیش اسقاط رژیم اسد بعید به نظر می‌رسید اما الآن این طور نیست. درحال حاضر مشخص شده هم مردم حاضرند تاوان برکناری اسد را بدهند و هم این رژیم آن استحکامی‌را که پیش از این تصور می‌شد ندارد. به همین دلیل به نظر می‌رسد به زودی قطعنامه ای علیه اسد تدوین و به تصویب شورای امنیت خواهد رسید. تضعیف بشار اسد سیر حوادث را شتاب بخشیده و غرب را برای چینش "خاورمیانه بزرگ" آماده می‌کند. ولی دود آتشی که برپا می‌شود دست کم به مدت پنج سال به چشم مردم منطقه فروخواهد رفت.

 

آیا آمریکا و اسرائیل با توجه به نگرانی از آینده سوریه و گروههای تندرویی که ممکن است قدرت را در دست بگیرند، به ماندن بشار اسد تمایل ندارند؟

 

اصلا اینطور نیست و اگر باشد قابل کنترل است. نگرانی اسرائیل باید از این باشد که مجبور خواهند شد همه یا قسمتی از جولان را پس بدهند و گرنه رژیمی‌که جای اسد را می‌گیرد خیلی لیبرال تر از رژیم اردن خواهد بود و برعکس، رژیمی‌که در اردن پا بگیرد می‌تواند برای اسرائیل خطرناک باشد. زیرا دست کم در ماههای اول خیلی انقلابی و ضد غرب خواهند بود. اما اساسا عصر رژیمهای انقلابی سپری شده و عصر جوانان اولترا لیبرال فرارسیده است.

 

برنامه غرب برای ایران چیست؟

 

در مورد ایران هم باید گفت که درصددند دور تا دور ایران فضایی بوجود آید که قدرت تحرک را از ایران بگیرد و اگر ایران هم همان اشتباهات اسد را مرتکب شود ای بسا برنامه‌های دیگری هم تدارک دیده شود. در جنگ کشتن اساس کار نیست بلکه از کار انداختن دشمن مهم است.

 

سوریه یکی از متحدان جدی ایران در منطقه است. ایران در مقابل تضعیف متحد خود چه باید بکند؟

 

 ایران از اول به خود متکی بوده و هیچ متحدی ندارد. توانش را از خودش و از درون می‌گیرد. باید مثل زمان جنگ ایران و عراق فقط به مردم خود متکی باشد. رضایت مردم تنها راه نجات است. این رضایت مردمی‌سرمایه دولت است و باید مواظب بود که افراد نفوذی موجب نارضایتی مردم نشوند و اگر شدند به شدت مجازات شوند.

 

نظر شما :