افغانستان و دموکراسى اجبارى

۱۷ تیر ۱۳۸۸ | ۱۶:۳۴ کد : ۴۹۸۱ گفتگو
گفت‌وگو با دکتر هومن دولتى، کارشناس مسائل افغانستان
افغانستان و دموکراسى اجبارى

مسئله انتخابات افغانستان به علت  نزديک بودن آن به ايران حساسيت برانگيز شده است. همه منتظر هستند بيبنند نتيجه انتخابات چگونه خواهد بود، اين مهلت دو ماهه براى تبليغات آغاز شده است،  به نظر شما اين چگونه روندى است؟

در حال حاضر با توجه به شرايطى که در افغانستان وجود دارد، دو دستگى عجيبى در بين مجاهدين سابق افغانستان به وجود آمده است.

جمعى از اين مجاهدين جانشين نظامى حزب آقاى برهان الدين ربانى شدند و به فرماندهى آقاى مارشال فهيم به سمت کرزاى رفتند، بخشى ديگر از اين مجاهدين هم جذب جبهه ملى افغانستان شدند که رهبرى آن با ربانى است. اين رقابت شکاف ميان مجاهدين انداخته است. با توجه به شرايط فعلى در افغانستان، مجاهدين نقش خيلى بارز و مهمى در سرنوشت اففانستان بازى مى‌کنند. اين مسئله امروز با اين اختلاف‌ها گره خورده است.

در حال حاضر، از سوى ديگر نيروهاى ائتلاف و نيروهاى غربى تمايل زيادى دارند که  سيستم قبلى افغانستان پا برجا بماند، تا طرح‌هاى قبلى که در اين 7 سال قصد داشتند اجرا کنند، به اتمام برسد.

در سمت ديگر جبهه دو  نامزد فعال هستند، از يک سو حامد کرزاى رئيس‌جمهور فعلى افغانستان است و در سوى ديگر اشرف غنی احمد زی است که در اين برهه خود را بسيار فعال نشان داده است. اکنون رقابت در افغانستان روى کانديداى منتخب جبهه ملى، دکتر عبدالله عبدالله و حامد کرزاى مى‌چرخد. با توجه به شرايط قومى و قوم‌گرايى که هميشه در افغانستان وجود داشته است، اين تنش‌هاى قوم‌گرايانه به علت نزديکى به انتخابات بيشتر شده است. اين تقسيم‌بندى‌هاى قومى به طور نامساوى است، ‌به این معنی که تا پيش از اين تصور مى‌کرديم با توجه به پيشينه‌اى که در افغانستان وجود دارد بسيارى از اختلافات قديمى که بين اقوام وجود داشت و با دولت فعلى در جريان بود، به سمت دکتر عبدالله عبدالله و جبهه ملى حرکت کنند. اما اين اتفاق با بيعتى که آقاى محقق،‌رهبر قسمت اعظمى از اهل تشيع با اهل تشيع افغانستان کرد، منجر نشد چرا که وى  اين رويکرد خود رابه سمت کرزاى تغيير داده است. از طرفى ديگر، در بخش ازبک‌هاى افغانستان که عبدالرشيد دوستم رياست آن را به عهده دارد هنوز سکوت کرده است، اما حزب مورد نظرش از آقاى کرزاى حمايت کرده است . از سوى ديگر يکى از ارکان ديگر قدرت در افغانستان  که در بخش شمال افغانستان در بخش ازبک نشين‌ها نفوذ خوبى دارند ژنرال عطاست که والى بلخ به مرکزيت مزارشريف است ازکرزاى حمايت کرده است.

آيا اين حمايت‌ها باعث پيروزى کرزاى در  انتخابات مى‌شود؟

برآيند اين حمايت‌ها و اين شرايط به نظر من وزنه را به سمت کرزاى سنگين‌تر کرده است. رقابت انتخاباتى هم در افغانستان تم خاص خود را دارد.

با توجه پيشينه  فرهنگى در افغانستان ،فرآيند آزادى اطلاعات چه نقشى در اين انتخابات خواهد داشت؟

با توجه به آزادى بيش اندازه مطبوعات در افغانستان و وجود کانال‌هاى متنوع تلوزيونى و راديويى و فوج عظيم روزنامه‌ها وجرايدى که منشر مى‌شوند، باعث شده است که رقابت انتخاباتى بر روى صفحه کاغذ، صفحه تلوزيون و امواج راديويى شدت زيادى از خود نشان بدهد. اطلاعات ديگر چهره به چهره و سينه به سينه انتقال داده نمى‌شود، برخلاف دوره قبل انتخابات افغانستان که همه تبليغات بر روى حضور طرفداران کانديداها بر روى عامه مردم  مبتنى بود، اکنون تغيير کرده است. اين موج رسانه‌اى که رويکرد بسيار مثبتى داشته است.

نقش ايران را در اين انتخابات چگونه مى‌بينيد؟

ايران قصد داشت تا قبل انتخابات ايران طبق سنت‌هاى که در ايران وجود دارد، از تاجيک‌ها و مجاهدين افغان حمايت کند که دکتر عبدالله عبدالله در راس آن بوده است. منتها در اين قسمت يک پارادوکسى وجود دارد که اشتباه تاکتيکى دولت ايران است. اگر آمريکا ستيزى را جزء برنامه هاى ايران بدانيم، دقيقا نيرو‌ها و سياست مدارهاى آمريکايى در جبهه مخالف ايران قرار گرفته‌اند. يعنى برخلاف تصميم گيرى ما نيروهاى آمريکايى خيلى علاقه‌مند به پيروزى کرزاى نيستند و به سمت دکتر عبدالله روى آورده‌اند.

آمريکايى‌ها به چه دليل از دکتر عبدالله عبدالله حمايت مى‌کنند؟

 به اين دليل که برنامه‌هاى آمريکا به طور کامل در افغانستان اجرا نشد. آمريکايى‌ها قصد دارند اين ضعف را به گردن رياست جمهورى افغانستان و شخص کرزاى بياندازند که سبب ساز اين مشکل شده است. کرزاى باعث شده است، برنامه‌هاى آمريکايى‌ها در افغانستان ناتمام باقى بماند .اين جريا‌ن‌ها باعث شد به سمت دکتر عبداالله بروند.

به عقيده من تا اين لحظه دکتر عبدالله، برنده اين انتخابات نخواهد بود و کفه به سمت دکتر کرزاى است. دولت ايران هم بهتر بود مانند سرى پيش که روى يونس قانونى سرمايه‌گذارى کرده بودند که به شکست يونس قانونى منجر شد و دلخورى را در مقامات افغان به  وجود آورد، امروز هم به اين سمت گرايش پيدا نکنند و سيستم بى‌طرفانه معقولى را در انتخابات پيش بگيرد. اگر اين هجمه‌هايى که بر عليه کرزاى وجود دارد در افغانستان بخش بسيار زيادى از آن از سمت ايران هدايت مى‌شود که به ضرر آينده ايران خواهد بود.

حضور دو کانديداى زن در ميان کانديداهاى ديگر، اين موضوع را شما چگونه تفسير مى‌کنيد؟

حضور زنان در افغانستان هنوز نهادينه نشده است. اين حضور را بايد حضور نمادين تصور بکنيم. مانند انتخابات قبل که خانم مسعوده جلال شرکت داشتند و آراى محدودى را به دست آوردند. جامعه افغانستان، جامعه مردسالار و به شدت دين سالارى است که هردوى اين‌ها با حضور آنچنانى زنان در عرصه سياست در تقابل هستند.

نمى‌توان اين حضور را خيلى پر رنگ تلقى کرد. اين حضور حضور بسيار نمادينى است. افغانستان راه بسيار خوبى را براى رسيدن به دموکراسى شروع کرده است. در راستاى اين راه  نياز به حضور و مشارکت زنان وجود دارد. اين امر در انتخابات پارلمان افغانستان خيلى خوب نشان داده شد. در پارلمان افغان‌ها سهميه‌بندى براى حضور زنان وجود دارد. گويى اين حضور مى تواند در آينده دموکراسى افغانستان تاثير مثبت داشته باشد، اگرچه امروز تاثيز مثبت نداشته باشد.

در مورد سهميه بندى در پارلمان افغانستان توضيح بيشترى مى‌دهيد؟

پارلمان افغانستان و زمانى که قانون اساسى شکل گرفت، از آن جهت که زنان در افغانستان در محدوديت سياسى بودند و در عرصه سياست دوران طالبان هم کنار گذاشته شده بودند ، قانون اساسى افغانستان يک رويکرد مثبت و مشارکت جويانه را براى حضور زنان در نظر گرفت. که با اين قانون سهميه بندى در پارلمان در ولايت‌هاى  مختلف براى حضور زنان در پارلمان افغان‌ها در نظر گرفته شده است.اين امر باعث شد که  زنان در سياست افغانستان حرکت کنند. افغانستان فعلا يک الگوى دموکراسى پياده ‌مى‌کند و سعى مى‌کند که به سمتى از دموکراسى برود. افغان‌ها در بعضى موارد با اجبارها به سمت دموکراسى مى‌رود که اين هم يکى از آن اجبارهاست.

در صورتى که در جامعه دموکراتيک واقعى نبايد از اين سهميه بندى‌ها و جداسازى‌ها وجود داشته باشد.اين سخت گيرى هاى در دموکراسى به خاطر آن سهل‌انگارى‌هاى دموکراسى در افغانستان است.

حوادث اخير در ايران چه تاثيرى مى‌تواند بر روى انتخابات افغانستان داشته باشد؟

افغانستان کشورى است که در بسيارى از موارد از ايران الگوبردارى مى‌کند. چنين حوادثى در ايران سبب مى‌شود که افغان‌ها هم اگر کانديداى مورد نظر آنها در انتخابات پيروز نشود دست به اقدامى مشابه بزنند و اين نکته را نيز نبايد فراموش کرد که در افغانستان بسيارى مسلح هستند. حوادث امروز ايران به طور کلى مى‌تواند بر روى دموکراسى در منطقه تاثيرگذار باشد. به عنوان مثال مردم آذربايجان هم مى‌توانند از اين مسئله تاثير بگيرند و بعد از مدتى به اين نتيجه برسند که زمان رياست جمهورى مادام‌العمر گزينه مناسبى براى کشورشان نيست.


( ۱ )

نظر شما :