کاشت و برداشت طوفانهای ژئوپلیتیک توسط کشورهای عربی
خانه امن پوشالی مقابل اسرائیل فروپاشید

دیپلماسی ایرانی: معمای امنیت در نظام بینالملل به معنای وجود ناامنی یا احساس ناامنی بازیگران نظام جهانی نسبت به یکدیگر است. احساس ناامنی که بازیگران را به طرح و اجرای هر تاکتیک، سیاست یا انتخاب هر ابزاری برای ایمنسازی خود مقابل تهدیدات و بحرانها مجبور میکند.
نظام جهانی از همان سپیده دم تاریخ تاکنون درگیر دوگانه امنیت و ناامنی بوده، موجهایی از ناامنی مانند طوفانهای ویرانگر تاریخ بشریت را درنوردیده و تراژدیهای بزرگی را رقم زده است. معمای امنیت پیامد همین تندبادهایی است که بازیگران علیه یکدیگر طرح ریزی و اجرا میکنند.
آسیای جنوب غربی در چند دهه اخیر به مرکز ناامنی جهانی و تلاش فزاینده کشورهای این منطقه برای دستیابی به امنیت یا احساس امنیت تبدیل شده و بازیگران کنشگر را به برسازی طوفانهای ژئوپلیتیک ویرانگر رهنمون ساخته است. طراحی یا کاشت طوفانهایی که نهتنها کشورهای هدف را درنوردیده، بلکه در نهایت خود بازیگر طوفانزا را نیز درگیر کرده است و انگاره امنیت ابدی آنان را فروپاشید.
چرخه احساس امنیت و فروپاشی انگاره و احساس امنیت در آسیای جنوب غربی در دو دهه گذشته و پس از رویدادهای بهار عربی، روندی تندتر به خود گرفته و تمام کشورهای منطقه را درگیر طوفانهای ژئوپلیتیک ویرانگر و تهدید بقای حکمرانی کرده است. روندی از تندبادهای ژئوپلیتیک که از تونس شروع شده، مصر، لیبی، سودان، بحرین، عراق، سوریه و ... را دربرگرفته و بازیگران مهمی مانند عربستان، ترکیه، ایران را نیز تهدید کرد، ماهیتی چند لایه داشتند و از سوی برخی دولتهای قدرتطلب مانند قطر، عربستان، امارات متحده عربی و ترکیه طراحی، پشتیبانی و اجرا شدهاند. نیت و هدف اصلی این موج از طوفانهای ژئوپلیتیک، دگرگونی چهره آسیای جنوب غربی با تمرکز بر کاهش توان راهبردی ایران و در نهایت فروپاشی ایران بود. سیاستی که بیشمار طراح، پشتیبان، سرباز، مزدور و ... از قطر، عربستان، امارات متحده عربی، ترکیه تا اسرائیل، ایالات متحده امریکا و اروپا را همسو، همکار و متحد ساخته بود!
روند رویدادهای دو سال گذشته به گونهای پیش رفته بود که کارشناسان منطقه ادعا داشتند که ایران بازنده بزرگ بوده و طوفانهای ژئوپلیتیکی با اجرای مستقیم اسرائیل، برسازی وضعیت "ایران برهنه" و احساس امنیت، برتری رقیبان و دشمنان ایران را سبب شده است. همه بازیگران بهویژه دولتهای عرب جنوب خلیج فارس و همچنین ترکیه از روند برهنگی ایران مقابل دشمنان، خشنود بودند و در توهم موفقیت طوفانزایی خود بودند که به ناگاه تمام انگاره پیروزی راهبردی آنان از هم فروپاشید.
تهاجم هوایی مستقیم اسرائیل به قطر، انگاره احساس امنیت تمام بازیگران آسیای جنوب غربی بهویژه توهم خانه امن دولتهای عربی را هدف قرار داده و فروپاشید. انگاره توهمی خانه امن دولتهای عرب که خود را متحد راهبردی و همسو با ایالات متحده و اسرائیل میدانستند، تراژدی بزرگ این بازیگران منطقهای بود که نهتنها به دوستی با امریکا و اسرائیل افتخار میکردند، بلکه در چارچوب قراردادهای بزرگ نظامی و امنیتی با غرب، خود را تحت حمایت ایالات متحده امریکا و غرب میپنداشتند. تهاجم هوایی اسرائیل به قطر را میتوان مؤلفه مهم فروپاشی انگاره خانه پوشالی دانست که چند دهه گذشته به مانند خانه امن برای کشورهای عرب با پترودلارها و برای تقابل آنها با ایران، برسازی شده بود. فروپاشی خانه امن اعراب و بازگشت طوفانهای ژئوپلیتیک به سوی طوفانسازان را در محورهای زیر میتوان تفسیر کرد:
یکم – چرخش طوفانهای ژئوپلیتیک: انگاره خانه امن دولتهای عربی به گونهای در افکار عمومی برسازی شده بود که دولتهای عرب بر نقشیابی خود به عنوان بازیگران بزرگ و اثرگذار آسیای جنوب غربی تمرکز کرده، بازی خطرناکی در مناسبات قدرت منطقه شروع کردند. دولتهای عرب بهویژه قطر که از روابط سیاسی و معاهدات امنیتی، اقتصادی و تجاری خود با غرب بهخصوص ایالات متحده امریکا سرخوش بودند، نقش مهمی در طراحی، حمایت و تأمین مالی رویدادهای پسابهار عربی تونس بهخصوص در مصر، لیبی، سوریه و عراق بر عهده گرفتند، طوفانهای ژئوپلیتیک مانند جنگ سوریه، لیبی، سودان، یمن و عراق را در چارچوب طراحی، تقویت گروههای و سازمانهای نظامی و تروریستی مانند داعش، جبهه النصره و ... شکل دادند. طوفانهای ژئوپلیتیک که قطر، امارات متحده عربی، عربستان و ترکیه ساختند، علیه محور مقاومت، منابع و منافع راهبردی ایران در منطقه و نظام جهانی بود و یک همسازی عمیق با نیات و اهداف اسرائیل داشتند.
با گذشت زمان و بروز جدایی میان این جبهه متحد ترکی، عربی و عبری، طوفانهای ژئوپلیتیک به سوی برخی سازندگان خود چرخش کردند و در دو سال گذشته با طغیان اسرائیل در منطقه به اوج رسید. طوفانهای ژئوپلیتیک دولتهای عربی و قطر که از طوفانسازان نخستین بهار عربی بود، در نهایت به سوی خودشان بازگشته است و اکنون تهاجم اسرائیل به دوحه را میتوان جلوه بارز این چرخش طوفانها به سوی خود طوفانسازان دانست.
دوم – خانه پوشالی اعراب: انگاره خانه امن دولتهای عرب و بلکه ترکیه بر داشتن جنگ افزارها و فناوریهای نوین دفاعی استوار بود که از غرب بهویژه ایالات متحده و در چند سال اخیر از چین نیز خریداری کردهاند. احساس امنیت دولتهای عربی که پیامد قراردادهای خرید تسلیحات و پیمانهای امنیتی با غرب بود، خانه امن کشورهای عرب را برساخته که تنها یک انگاره توهمی بود و این خانه امن نیز تنها یک خانه پوشالی بود که با یک تهاجم محدود پنج دقیقیهای اسرائیل به قطر، تمام بنیان آن خانه امن فروپاشیده و رهبران عرب را هراسناک کرد.
خرید، انباشت و نمایش رزمی گرانترین جنگ افزارها و فناوریهای روز دنیا از سوی دولتهای عربی، نتوانست جلوی تنها ۱۵ موشک اسرائیلی را بگیرد. تنها همین ۱۵ موشک اسرائیلی توانست خانه امن اعراب را فرو ریزد و پوشالی بودن خانه امن اعراب را نمایان کند.
سوم – امنیت کالای نایاب: برخی دولتهای عربی در چارچوب انگاره خانه امن، خاستگاه امنیت راهبردی را در اقتصاد و تجارت فراگیر بهویژه با قدرتهای بزرگ جهان همانند چین، اروپا، ایالات متحده امریکا و ... جستوجو کردند و خیال داشتند امنیت را مانند دیگر کالاها و خدمات تجاری، خریداری کنند!
امنیت را میتوان تنها کالایی در جهان تجارتزده کنونی دانست که خریدنی نیست. در جهان جنگزده قرن بیست و یکم که هزینههای سنگین مالی و اقتصادی غرب نتوانست از تهاجم روسیه به اوکراین پیشگیری یا شکست روسیه پس از دو سال را سبب شد، پترودلارهای برخی دولتهای عرب نیز نمیتواند زیربنای امنیت راهبردی آنان باشد، زیرا رهبران عرب تمایل دارند تا هر چیزی را در چارچوب روابط اقتصادی و تجاری به دست آورند اما امنیت یک کالای نایاب و بسیار گران است که نمیتوان آنرا تنها با پول خریداری کرد. شاید پول این دولتهای ثروتمند عرب توانسته پیدایش طوفانهای ژئوپلیتیک در منطقه و ناامنی، بحران جنگ و خونریزی در بسیاری کشورهای منطقه را سبب شود، اما امنیت دولتهای مداخلهجوی عربی را برآورده نکرده است.
*
بخش مهمی از معمای امنیت به سیاستگذاری خارجی بازیگران نظام جهانی بازمیگردد که تلاش دارند مناسبات قدرت را به سود خود طراحی و عملیاتی کنند. در چنین بستری از سیاستگذاری است که معمای امنیت همچنان نخستین مسئله و چالش سیاستگذاران است و بر پیچیدگیهای آن نیز افزوده میشود.
سیاستگذاری خارجی و روابط بینالملل دولتهای عربی در چند دهه اخیر بهویژه پس از تهاجم شبانه عراق به کویت در ۱۹۹۰، بر کالایی شدن امنیت استوار بوده، رویکردی که تلاش داشته است امنیت راهبردی را مانند دیگر کالاها و خدمات اقتصادی و تجاری در چارچوب تجارت با قدرتهای بزرگ جهان بهخصوص ایالات متحده امریکا، خریداری کند!
خانه امن دولتهای عرب پس از سه دهه نمایش آن یکباره با یک تهاجم ۵ دقیقهای و شلیک تنها ۱۵ موشک از سوی اسرائیل به قطر، فرو ریخت و تراژدی بزرگ امنیت اعراب بر همگان آشکار شد.
تراژدی بزرگ دولتهای عرب که پیامد نزدیک به دو دهه برسازی طوفانهای ژئوپلیتیک علیه محور مقاومت و ایران بوده، اکنون همان تندبادها به سوی خودشان چرخش کرده و خانه امن اعراب را به خانهای پوشالی تبدیل کرده است که هیچ توان مقابله و پایداری مقابل دوست دیروز خود اسرائیل نیز ندارند. دنیای عرب پس از تهاجم اسرائیل به قطر در بدترین شرایط تاریخی خود مقابل اسرائیل در هشت دهه گذشته قرار گرفته و احساس ناامنی، هیچ خانه امنی برای اعراب باقی نگذاشته است.
نظر شما :