مطمئن باشید باراک به ایران حمله نمی‌کند

۰۲ مرداد ۱۳۸۹ | ۱۶:۳۵ کد : ۸۱۴۴ آمریکا
در سپتامبر 2007 پیش از آنکه کمیته اطلاعات ملی ایالات متحده گزارش خود در خصوص ایران را منتشر کند، مقاله‌ای برای سالون نوشتم تحت عنوان چرا بوش به ایران حمله نمی‌کند؟
 مطمئن باشید باراک به ایران حمله نمی‌کند

دیپلماسی ایرانی: در سپتامبر 2007 پیش از آنکه کمیته اطلاعات ملی ایالات متحده گزارش خود در خصوص ایران را منتشر کند، مقاله‌ای برای سالون نوشتم تحت عنوان "چرا بوش به ایران حمله نمی‌کند؟"

در آن زمان احتمال اینکه جورج بوش و  دیک چنی معاون او حمله به ایران را طراحی کنند، بسیار زیاد بود. زمانی که این مقاله را بر مبنای گفتگو با تحلیل‌گران و کارشناسان مسائل ایران نوشتم، چه از جانب چپ‌ها و چه از جانب نئومحافظه‌کاران مورد ملامت قرار گرفتم که چرا سوزنی به حباب آنها در خصوص قطعیت حمله واشنگتن به ایران فرو کرده‌ام.

شاید بسیاری از حقایق از سه سال پیش تاکنون تغییر کرده باشد اما بسیاری از استدلال‌های من در همان زمان هنوز هم صحت دارد. هنوز هم اضافه کردن جنگی دیگر به پرونده شلوغ کاری و نظامی‌ امریکا در منطقه، همان تبعاتی را دارد که سه سال پیش و در زمان جورج بوش داشت.

واشنگتن نت در ادامه این مطلب ادعای حمایت ایران از شبکه‌های تروریستی را مطرح می‌کند و می‌نویسد: حمله به ایران می‌تواند این کشور را تبدیل به سالن تراتزیتی برای رفت و آمد تروریست‌ها از افغانستان و پاکستان به کشورهای حاشیه خلیج فارس، سوریه و عراق کند. این شبکه تروریستی می‌تواند دستاوردهای متحدان امریکا در افغانستان و پاکستان را هم تحت الشعاع خود قرار دهد.

این‌ها مشکلاتی هستند که سه سال پیش هم وجود داشتند و همچنان هم وجود خواهند داشت. شاید نیروهای هوایی ایالات متحده برای این حمله و هدف قرار دادن تاسیسات هسته‌ای ایران لحظه شماری می‌کنند اما حقیقت این است که شاخه زمینی ارتش امریکا از این حمله استقبال نمی‌کنند و حتی اعتقاد دارند که بستر لوجستیک لازم برای این نبرد فراهم نیست. به باور این طیف اضافه کردن تعهداتی دیگر به ارتش ایالات متحده می‌تواند قدرت و بنیه ارتش را از این هم ضعیف‌تر کند و البته پشت ارتش را خم کند. نبردی دیگر می‌تواند باقی مانده اطمینان امریکایی‌ها به دولت را نیز از میان ببرد و البته اهرمی ‌شود برای ادامه اعتراض‌های به هزینه‌های هنگفت ارتش و مالیات امریکایی‌ها که سر از توپ و تانک در افغانستان و عراق در می‌آورد. علاوه بر این وزارت دفاع امریکا در صورت حمله به ایران خود را در کلاف هزار گره‌ای می‌بیند که نخستین گام برای باز کردن گره آن بازبینی استراتژی خود در قبال خاورمیانه است.     

نویسنده این گزارش در ادامه می‌نویسد: اکنون پرسشی که بوجود می‌آید احتمال تمایل ایران برای مورد حمله قرار گرفتن است. حمله به ایران می‌تواند بر محبوبیت محمود احمدی نژاد بیفزاید و در دراز مدت هم  تبدیل به ابزاری برای سرکوب اصلاح طلبان شود. ایران پس از حاشیه‌های انتخابات گذشته ریاست جمهوری، در داخل دچار نوعی شکاف شده است و حمله امریکا به ایران می‌تواند برای بازده زمانی شاید کوتاه مدت ایرانی‌ها را مجددا کنار هم قرار داده و این شکاف را پر کند.

یکی دیگر از تبعات حمله به ایران این است که شک و شبهه جهانی در خصوص توانایی ایالات متحده در تصاحب نتیجه‌های قابل قبول در بازی‌های بین‌المللی زیر سوال می‌رود. در باور بسیاری از مردم در اقصی نقاط جهان، استقرار نیروهای نظامی ‌کشوری در کشور ثانی حرکتی ناامید کننده است. حرکتی که می‌تواند مولود نارضایتی باشد و نه مسبب امیدواری. چین و روسیه فارغ از آرایی که در حمایت از قطعنامه‌ها علیه ایران در شورای امنیت به صندوق انداختند، با هرگونه بحث حمله نظامی ‌به ایران در شورای امنیت مخالفت جدی خواهند کرد.
 
این دو کشور حتی در صورت حمله خودسرانه امریکا و اسرائیل هم در حاشیه می‌ایستند و نتیجه نبردی را که اجماع جهانی را در چنته ندارد، به نظاره می‌نشینند. حمله به ایران می‌تواند موجی از همدردی در میان کشورهایی مانند روسیه و چین که به منابع گازی ایران نیازمند هستند، ایجاد کند. کشورهایی که به دنبال پایان دادن به سلطه نفتی و گازی امریکا در منطقه خاورمیانه هستند.

اوباما به خوبی می‌داند که حتی پس از حمله به ایران باز هم با ایرانی هسته‌ای روبرو خواهد شد. این بدترین نتیجه‌ای است که حمله به ایران می‌تواند به دنبال داشته باشد. تحلیل‌گران مسائل خاورمیانه می‌دانند که حمله و یا عدم حمله به ایران، دو لبه شمشیر‌هایی هستند که نتیجه هیچ کدام را نمی‌توان حدس زد. تبعات هر دو این گزینه‌ها غیرقابل پیش بینی هستند. حمله به ایران و سکوت یا همراهی اعراب با ایالات متحده می‌تواند مردم این کشورها را به خیابان بکشاند. مردمی‌که دلیلی برای سکوت دولتمردان خود در برابر جنایات اسرائیل و نادیده گرفتن حق فلسطینی‌ها نمی‌بینند.

نویسنده این مقاله در پایان ادعا می‌کند که هنوز راهکارهای بسیاری برای مواجهه با ایران و تحت فشار قرار دادن این کشور از سبک و سیاقی به غیر از حمله نظامی ‌وجود دارد. گزینه‌هایی که اوباما باید بر روی گزینه نظامی‌ سوار کند تا شاید از این طریق بتواند توسل به خشونت نظامی‌ را به تعویق بیندازد.

اوباما بر این حقیقت واقف است که حمله نظامی ‌به ایران هیچ گونه برگ برنده‌ای برای امریکایی‌ها و متحدانش نخواهد داشت.


نظر شما :