تعویق آرمان تشکیل دولت فلسطین در سایه توافق نامه قاهره

امکان خروج حماس از فاز نظامی وجود دارد

۲۶ مهر ۱۳۹۶ | ۱۲:۳۲ کد : ۱۹۷۲۴۴۰ گفتگو خاورمیانه
حسن هانی زاده می گوید: نگاه تهران به مسئله فلسطین از همان ابتدا تا کنون نگاهی انسانی – اسلامی بوده است، لذا باتوجه به شکاف احتمالی میان حماس با سایر جنبش های اسلامی تهران مجبور خواهد بود برای دفاع از آرمان فلسطین به سمت حمایت از سایر جنبش ها و گروه های مقاومت فلسطینی که به نحوی خود را بیشتر به دفاع از جامعه و ملت فلسطین و آزادسازی قدس متعهد می دانند، گرایش پیدا کند.
امکان خروج حماس از فاز نظامی وجود دارد

عبدالرحمن فتح الهی در ژوئن سال ٢٠٠٧، پس از چند ماه درگیری بین نیروهای تشکیلات خودگردان فلسطینی و شبه نظامیان گروه حماس در غزه، این گروه توانست ماموران تشکیلات خودگردان را از این بخش از سرزمین های فلسطینی اخراج کند و اداره امور آن را مستقلا در دست بگیرد. با خروج این ماموران، توافقنامه امنیتی بین اسرائیل، تشکیلات خودگردان و مصر در مورد غزه نیز به حالت تعلیق درآمد. ماه گذشته، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که در توافقی که با میانجیگری مصر به دست آمد اعلام داشت که این گروه آمادگی دارد اداره امور غزه را به تشکیلات خودگردان بسپارد و به این ترتیب، وحدت دوباره سرزمین های فلسطینی تحت یک دولت واحد احیا شود. توافق این دو گروه رقیب فلسطینی در حالی اعلام می شود که دونالد ترامپ پیشتر از تصمیم خود برای پیشبرد صلح در خاورمیانه و حل اختلاف بین اسرائیل و فلسطینیان سخن گفته است. دو ماه پیش، نمایندگان رئیس جمهوری آمریکا به منظور فراهم کردن زمینه از سرگیری مذاکرات صلح به منطقه سفر و با رهبران اسرائیل و تشکیلات خودگردان دیدار و گفتگو کردند. اما اختلاف داخلی فلسطینیان و تجزیه قدرت تشکیلات خودگردان باعث تضعیف موقعیت احزاب و گروه های فلسطینی شده و به مخالفان تشکیل کشور مستقل فلسطینی، از جمله گروه های تندرو در اسرائیل، این امکان را داده است تا وضعیت موجود را نشانه عدم ثبات سیاسی، فقدان دموکراسی و بروز هرج و مرج داخلی در کشور مورد نظر قلمداد کند. دور جدید مذاکرات بین دو طرف که از روز سه شنبه هفته گذشته در قاهره آغاز شده بود،  طی 48 ساعت گفت وگوی فشرده، نهایتا  پنجشنبه، ۲۰ مهر (۱۲ اکتبر) با بیانیه ای از سوی اسماعیل هنیه، رهبر حماس به نتیجه رسید و اعلام شد دو طرف به یک توافق سیاسی دست یافته اند. برای تحلیل تاثیرات این توافق نامه بر باریکه غزه، کرانه باختری و اسرائیل، بررسی شرایط حماس و فتح قبل و بعد از توافق و آینده تشکلیل دولت واحد فلسطینی گفت و گویی را با حسن هانی زاده، کارشناس و پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و غرب آسیا و تحلیلگر روابط بین الملل ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید:

با توجه به تحرکات بسیار پررنگ حماس از تغییر اساسنامه تا تغییر کادر رهبری شاهد جولانی اساسی در این جنبش هستیم که سیاستی منعطف را در پیش گرفته و در سایه این عملکرد شاهد نزدیکی و توافق با جنبش فتح بعد از یازده سال درگیری و اختلاف هستیم. از دیدگاه شما اساسا تاثیرات این توافق بر حماس چگونه خواهد بود؟

ببینید در حقیقت حماس به دلیل رویکرد اشتباه آمیزی که طی چند سال گذشته به دلیل حوادث منطقه و مشخصا جنگ داخلی سوریه داشته است، به نوعی در یک انزوای سیاسی قرار گرفت. موضع گیری رهبران این جنبش نسبت به بحران های منطقه و جنگ سوریه موجب شکاف میان حماس و سایر اعضای محور مقاومت از جمله حزب الله لبنان شد. در این راستا شکاف اساسی هم با دولت سوریه به وجود آمد. موضع گیری شخصی خالد مشعل به عنوان رئیس دفتر سیاسی وقت حماس نسبت به جنگ سوریه و همچنین موضع گیری اسماعیل هنیه سبب شد که با گذشت بیش از 6 سال از بحران سوریه، رهبران حماس به این نتیجه برسند که باید از سیاست های خود دست کشیده یا حداقل آن را مورد بازبینی قرار دهند تا در نهایت به تعدیل در رفتار منجر شود. بیانیه اخیر، تغییر اساسنامه حماس و به موازات آن تغییر کادر رهبری جنبش همگی نشان از عبور این جنبش از فاز نظامی به فاز سیاسی دارد. لذا اتفاقی که روی داد این بود که عربستان و سایر کشورهای عربی منطقه خلیج فارس مانند مصر، امارات متحده عربی و بحرین در کنار بازیگران فرامنطقه ای خصوصا آمریکا فشارهای زیادی را بر جنبش اخوان المسلمین پس از فروپاشی حکومت محمد مرسی داشتند. از همین رو حماس هم به عنوان یکی از نمایندگان جدی این تفکر برای جلوگیری از منزوی شدن و عدم تحدید و محاصره مالی و سیاسی دولت، مذاکره با تشکیلات خودگردان را در دستور کار قرار داد و در همین راستا نخست وزیر تشکیلات خودگردان اخیرا دیدارهایی را هم از باریکه غزه داشت که می توان آن را در چارچوب حرکت حماس به سوی سازش با تشکیلات فتح مورد بررسی قرار داد. بنابراین توافق و سازش اخیر حماس و فتح در قاهره برآیند توافق اسرائیل، آمریکا، عربستان و کشورهای هم پیمان به ویژه مصر بوده است. لذا به نظر می رسد که حماس در آینده به سمت همکاری پررنگ با تشکیلات خودگردان برای شرکت در مذاکرات سازش در راستای تشکیل دولت واحد فلسطینی گام بردارد؛ همچنین به نظر می رسد حماس در آینده از چرخه مبارزات در قالب عملیات نظامی به چرخه کارهای سیاسی گرایش پیدا کند.

در راستای نکته شما آیا در آینده سیاسی فلسطین باید شاهد انعطاف بیشتر در رفتارهای حماس باشیم. چرا که با توجه به بند جنجالی اساسنامه جدید حماس (بند20) یعنی اعتراف به مرزهای سال 1967 میلادی به عنوان شاخص تشکیل دولت فلسطینی، به نوعی تعدیلی در سیاست های پیشن این جنبش را شاهدیم؛ اگرچه رهبران حماس در سایه اساسنامه جدید کماکان اعتقاد دارند باور این جنبش به آرمان فلسطین پررنگ تر دنبال خواهد شد. شما این دوگانگی را چگونه ارزیابی می کنید؟

در حقیقت حماس به دلیل رویکرد اشتباه آمیزی که طی چند سال گذشته به دلیل حوادث منطقه و مشخصا جنگ داخلی سوریه داشته است، به نوعی در یک انزوای سیاسی قرار گرفت

در واقع با توجه به اساسنامه جدید و اعتراف به مرزهای 1967، آن را شاخصی برای تشکیل دولت فلسطینی دانسته است. پس خود این مسئله فی نفسه نوعی عدول دفاع از آرمان فلسطین قلمداد می شود و این رفتار جدید نوعی تمایل حماس را به راهکار سیاسی نشان می دهد. اما مطمئنا هیچ گونه آرمانی با در پیش گرفتن این سیاست در آینده برای حماس باقی نخواهد ماند، چرا که این سیاست به نوعی اعتراف و مماشات با حضور دولت رژیم صهیونیستی در مرزهای 1948 است و این به روشنی نشان از مسیر طی شده ای توسط حماس دارد که دهه های گذشته توسط فتح مشخصا از سال 1993 میلادی و قرارداد "اسلو" طی کرده است؛ لذا باید گفت که حماس نوعی عقب نشینی در سیاست های خود را داشته است.

پس توافق فتح - حماس به نوعی نشان از تغییر استراتژیک ماهیتی حماس را در پی خواهد داشت. شما به تغییر رویکرد نظامی به سیاسی حماس اشاره کردید، اما آیا در آینده این دست از تغییرات به قدری رادیکال خواهد بود که موجب استحاله شدن ذات و بن مایه شکل گیری حماس که همان مبارزه با رژیم صهیونیستی است، شود؟

بله، به نظر من این تغییر رویکرد قطعا در آینده به تغییر ماهیتی خواهد انجامید. ببینید در واقع تغییر رویکرد نظامی به سیاسی در حکم پر کاهی است که کمر شتر را خواهد شکست؛ یعنی زمانی که حماس از فاز نظامی به فاز سیاسی تغییر ماهیت رویکرد پیدا کرده، بدین معناست که حماس سلاح مقاومت را در فلسطین بر زمین گذاشته و مسیر سازش و توافق را با نمایندگان اسرائیل در پیش خواهد گرفت که این امر تقریبا تجربه شکست خورده ای است، چرا که این همان تجربه ای است که مرحوم یاسر عرفات در تاریخ فلسطین طی کرد که در نهایت موجب قتلش در رام الله شد. یقینا این عملکرد سرنوشت مشابهی را برای حماس خواهد داشت، چرا که خروج از چرخه مبارزه تبعات سنگینی در آینده برای حماس و طرفداران آن در پی دارد و در سایه آن مبارزات ملت فلسطین چشم انداز روشنی را نخواهد داشت.

با توجه به این مسئله آیا رهبران حماس که خود را وام دار مبارزات قسام، ابوعمار، الرنتیسی و شیخ احمد یاسین می دانند، چه آینده ای را در سایه انجام توافق نامه قاهره پیدا خواهد کرد؟ آیا رهبران کنونی محبوبیت خود را از دست خواهند داد و در نگاهی رادیکال به اضمحلال این جنبش خواهد انجامید؟

قطعا حماس در آینده یک جنبش دوپاره خواهد شد که رهبری شاخه ای از آن را محمود الزهار به عهده خواهد گرفت و شاخه دیگر آن را اسماعیل هنیه. بدون شک در سایه این مسئله شکاف و اختلافات داخلی حماس به ویژه میان کادر نظامی و سیاسی پررنگ تر خواهد شد. اما بسیار بعید به نظر می رسد که به به اضمحلال حماس بینجامد.

آیا این مسئله بستر را برای پررنگ کردن جنبش جهاد اسلامی و شخص رمضان عبدالله فراهم خواهد کرد؟

در این خصوص باید گفت به واسطه فشارهایی که مصر پس از برکناری محمد مرسی بر اخوان المسلمین و جنبش حماس داشت، سبب شده این جنبش به دلیل مشکلات مالی و سیاسی کنونی و جلوگیری از بغرنج تر شدن وضعیت خود در فلسطین و منطقه راه سازش را در پیش بگیرد، لذا به نظر می آید از هم اکنون نوعی اختلاف کمرنگ میان جنبش های جهادی با حماس شکل بگیرد. در سایه این نکته یقینا آن جنبش و شخصی در میان فلسطینیان از پایگاه مردمی بیشتر و بالاتری برخوردار خواهد بود که خود را نسبت به آرمان فلسطین متعهدتر نشان دهد. این مسئله می تواند هر شخص و سازمانی را شامل شود، حتی شخص رمضان عبدالله و جنبش جهاد اسلامی.

اکنون آن سوی دیگر ماجرا را بررسی کنیم. از دید شما واکنش اسرائیل به توافق قاهره چه خواهد بود؟

قطعا اسرائیل نسبت به این توافق واکنش منفی نشان نخواهد داد. و اتفاقا از انعقاد آن بسیار راضی است، چرا که در جریان همین توافق، شروطی از جمله کنار گذاشتن سلاح مقاومت حماس در نظر گرفته شده که قطعا مطلوب تل آویو است. هماهنگی حماس با خودگردان بسیار به سود رژیم صهیونیستی خواهد بود.

شما به ریشه اخوان المسلمینی حماس اشاره داشتید، واکنش قطر و ترکیه به عنوان نمایندگان اخوان المسلمین در منطقه نسبت به این توافق چه خواهد بود؟

ببینید دوحه و آنکارا اکنون برای جلوگیری از تخریب چهره اخوان المسلمین قطعا این توافق را تایید خواهند کرد و واکنش منفی نسبت به آن نخواهند داشت تا اخوان المسلمین را نه یک سازمان، گروه و جماعت تروریستی که نماینده اسلامی معتدل و اهل مذاکره نشان دهند.

اما با توجه به اختلافات کنونی آنکارا - تل آویو که با حمایت اسرائیل از رفراندوم کردستان عراق بیشتر هم شد؛ ترکیه اجازه چنین هژمونی و استیلایی را بر حماس (نماینده اخوان المسلمین در فلسطین) خواهد داد؟

اکنون شرایط خاورمیانه به سان سابق بر وفق مراد دوحه و مشخصا آنکارا نیست، لذا این دو کشور اکنون به این نتیجه رسیده اند که ادامه شرایط سابق برای آنها با دشواری های فراوانی رو به رو خواهد بود، به خصوص که دوحه اکنون با کشورهای عربی اصطکاک جدید و اساسی پیدا کرده و ترکیه هم در سایه جنگ سوریه و اختلاف با کردها شرایط چندان ایده آلی را برای خود متصور نیست؛ به خصوص که اختلافات جدید با واشنگتن هم به این مسئله دامن زده است، لذا فشارهای کنونی بر حماس ادامه پیدا خواهد کرد و موجب خواهد شد تا ترکیه و قطر هم مانند موضع خود حماس سیاست تعدیل شده تری را اتخاذ کند.

اما ارتباط حماس با سایر گروه های مقاومت منطقه به خصوص حزب الله لبنان، آن هم حزب اللهی که در سایه 6 سال مبارزه میدانی و عملیاتی با تروریسم پتانسیل های بسیار بالایی را کسب کرده و از مهمترین مهره های منطقه به شمار می رود چگونه خواهد بود؟

با آغاز جنگ سوریه، حماس به گونه ای مسیر خود را از جبهه مقاومت جداکرد و در این تقریبا 6 سال برخلاف رویه خود نمایندگی جبهه مقاومت را آن چنان که باید پیش نبرد و این مسئله قطعا در ادامه هم به اختلاف با حزب الله منجر می شود و نیز همان طور که گفتم از سوی دیگر با سایر گروه های مقاومت فلسطینی؛ چنانی که شما گفتید در سایه 6 سال مبارزه حزب الله در سوریه اکنون به توان و نیروی بسیار بالایی دست یافته و قطعا این مسئله اهمیت مهره حزب الله را در عرصه منطقه بالا خواهد، اما رویه متفاوت حماس جایگاه سابق او را هم از این جنبش گرفته است و همین تفاوت جایگاه می تواند در روابط دو طرف هم اثر گذار باشد.

 با توجه به شرایطی که مطرح شد، رابطه تهران با حماس بعد از توافق قاهره چگونه خواهد بود؟

نگاه تهران به مسئله فلسطین از همان ابتدا تا کنون نگاهی انسانی – اسلامی بوده است، لذا باتوجه به شکاف احتمالی میان حماس با سایر جنبش های اسلامی تهران مجبور خواهد بود برای دفاع از آرمان فلسطین به سمت حمایت از سایر جنبش ها و گروه های مقاومت فلسطینی که به نحوی خود را بیشتر به دفاع از جامعه و ملت فلسطین و آزادسازی قدس متعهد می دانند، گرایش پیدا کند.

با توجه به برخی از مفاد توافق فتح و حماس از جمله  فراهم کردن زمینه فعالیت دولت فلسطین در نوار غزه حداکثر تا 1 دسامبر آینده، وضع راه حل های لازم برای مساله کارمندان غزه توسط کمیته حقوقی و اداری، (قرار است این کمیته فعالیت خود را حداکثر از 1 فوریه 2018 آغاز کند)، پرداخت حقوق کارمندان غزه توسط فتح، همچنین راهی شدن مسئولان امنیتی فتح به غزه نهایتا تا اول دسامبر سال جاری میلادی برای بررسی چگونگی تحویل تمام گذرگاه های غزه به جنبش خودگردان و عهده دار شدن امنیت گذرگاه های نوار غزه توسط فتح تا اول نوامبر 2017، آیا تمامی اینها باعث افزایش سیطره و استیلای خودگردان بر غزه نخواهد بود؟

در واقع مفاد توافق نامه قاهره میان فتح و حماس موجب افزایش سیطره فتح و خودگردان بر نوار غزه خواهد شد و توان خود را با در دست گرفتن امنیت این ناحیه و نظارت گذرگاه های غزه بیش از پیش بر جنبش حماس و غزه بالا خواهد برد، چرا که سیطره بر گذرگاه های غزه به معنای کنترل محاصره غزه توسط نماینده رژیم صهیونیستی است. از همین رو فتح دیگر اجازه نخواهد داد که سربازان حماس یا هرگروه جهادی فلسطینی دیگر دست به عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی بزنند. لذا بعد از انعقاد این توافق نامه که با نظارت قاهره انجام گرفته است، سبب می شود که حماس خود را تنها در حوزه سیاسی و نرم افزاری مانند تحرکات رسانه ای محدود کند و قطعا در آینده فاز نظامی حماس یا به طور کلی از میان خواهد رفت یا به شدت کم رنگ خواهد شد. این امر به دلیل مشکلات مالی ناشی از فشارهای بین المللی که سبب شده حماس در 3 سال گذشته توان پرداخت حقوق کارمندان غزه را نداشته باشد سبب می شود تا فتح در خلاء موجود آرایش جدید و مهندسی شده قدرت خود را بر حماس و غزه شکل دهد و مدیریت این منطقه را برعهده بگیرد. البته با توجه به وعده کمک ریاض به فتح درصورت تغییر رویکرد حماس از حالت نظامی به سیاسی یا حتی در نهایت تغییر ماهیت مقاومتی حماس سبب می شود تا در سایه این کمک ها فتح و خودگردان برنامه های این کشورها را در غزه پیاده کنند؛ سیاست کشورهایی مانند عربستان، امارات و مصر که از تحریم کنندگان اخوان المسلمین هستند و حتی فشارهای زیادی را برترامپ برای تحریم اخوان المسلمین از جانب آمریکا داشته اند.

اما با توجه به بند دیگر توافق نامه قاهره باید تا ماه نوامبر سال جاری تمام گروه های فلسطینی برای تشکیل دولت واحد فلسطینی در مصر گردهم آیند، در این خصوص آیا واکنش این گروه ها نسبت به گفت و گو و مذاکره با فتح و تشکیل دولت واحد فلسطینی همانند حماس خواهد بود یا اینکه باید انتظار موضعی متفاوت و اختلاف را از جانب سایر گروه های فلسطینی داشته باشیم؟

در واقع جنبش جهاد اسلامی به رهبری رمضان عبدالله  و "جبهه خلق برای آزادی فلسطین" به رهبری احمد جبرئیل در رویکردی متفاوت مبارزات مسلحانه خود را در مقابل رژیم صهیونیستی حفظ می کنند و با ایجاد زاویه با حماس و عملیاتی منفک از این جنبش آرمان فلسطین را به صورت مستقل ادامه می دهند. از همین رو حماس در فرصت باقی مانده برای کاهش این زاویه سعی خواهد کرد همه گروه های جهادی فلسطینی در غزه را برای مذاکره و شرکت در دولت واحد و ائتلافی فلسطینی قانع کند. لذا در فرصت باقی مانده اگر گروه های جهادی ماهیت خود را مانند حماس تغییر ندهند قطعا نشست آتی قاهره برای شرکت همه گروه های فلسطینی با چالشی جدی روبه رو خواهد شد.

با نگاهی به برخی سخنان عزام احمد (نماینده فتح درگفتگوهای توافق با حماس) که توافق مذکور با حماس را زمینه ساز آینده ای روشن برای غزه معرفی کرد، از دید شما در سایه توافق قاهره و وعده های فتح به این باریکه، چه آینده ای در انتظار غزه است؟

در سایه توافق نامه مذکور محاصره غزه تا حدودی کاهش می یابد و در امتداد آن وضعیت اجتماعی و به خصوص اقتصادی مردم این منطقه از فلسطین با کمی بهبودی توام خواهد شد. همچنین به نظر می رسد با کنار رفتن سلاح مقاومت، اسرائیل هم نوعی تعدیل رفتاری را در محاصره غزه اتخاذ کند و به موازات چنین شرایطی کمک های بین المللی بیشتری به غزه روانه شود. اما مسئله اینجاست که تمام امنیت غزه و تحرکات این منطقه توسط اسرائیل و نماینده اش کنترل و محدود خواهد شد. به نظر می آید که تل آویو و فتح، نوار غزه را به کنترل خود درآورند تا تنها کمک های دارویی و غذایی به غزه فرستاده شود. درسایه این مسئله باید گفت که سرنوشت مشابهی را همچون کرانه باختری برای نوار غزه هم می توان در نظر گرفت.

اما با توجه به واگذاری تامین امنیت غزه به فتح سرنوشت معابر و تونل های جنبش های مقاومت فلسطینی چه خواهد شد؟

پیشتر هم گفتم، مهمترین شرط فتح برای توافق با حماس که به نوعی شرط تل آویو و قاهره بود، کنار گذاشتن سلاح مقاومت بود که یقینا بحث گذرگاه ها، معابر و تونل ها که در زمان جنگ با اسرائیل بسیار حیاتی بودند نیز شامل آن می شود؛ لذا اگر در دوره اجرای مفاد و بندهای توافق نامه، تامین امنیت غزه به دست فتح بیفتد، مسدود کردن معابر و تونل ها برای جا به جایی سلاح، موشک و نیروی نظامی انجام خواهد گرفت. لذا حماس وعده های رفاه و آزادی نسبی غزه از سوی آمریکا، عربستان و مصر را وجه المصالحه این توافق برای کنار گذاشتن سلاح مقاومت قرار داد.

با توجه به تمام نکاتی که مطرح شد، آینده فلسطین در سایه توافق نامه قاهره به کجا خواهد کشید؟ آیا آینده فلسطین با اختلاف و تنش میان گروه های فلسطینی همراه خواهد بود یا ماه نوامبر می تواند سرآغاز ائتلافی فراگیر میان همه گروه های فلسطینی برای تشکیل دولت واحد باشد؟

مسئله تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی بیت المقدس در سایه توافق نامه قاهره برای سال های طولانی به تاخیر خواهد افتاد. تجربه تاریخی در فلسطین ثابت کرده که هر جنبشی فاز مبارزاتی و عملیاتی خود را کنار بگذارد و راهکار سیاسی را برای تشکیل دولت فلسطینی پیگیری کند، آرمان فلسطین برای سال های طولانی به تعویق افتاده است؛ فلذا دورنمای چندان روشنی را برای آینده فلسطین بعد ار توافق نامه تصور نمی کنم و وضعیت فلسطین کما فی السابق ادامه خواهد یافت و تنها یک رفاه نسبی نصیب نوار غزه خواهد شد و حماس هم به عنوان یک جنبش سیاسی در صورت تشکیل دولت واحد بخشی از آن را با انجام کارهای سیاسی عهده دار خواهد بود. 

انتشار اولیه: شنبه 22 مهر 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 26 مهر 1396

کلید واژه ها: حماس دولت واحد فلسطینی فتح غزه حسن هانی زاده


نظر شما :