چرا نمى توان ايران را منزوى کرد؟

۱۴ فروردین ۱۳۸۶ | ۲۰:۴۸ کد : ۳۹ اخبار اصلی
نویسنده خبر: الهه کولایى
نوع نگاه ما به برخى مقولات در صحنه بين‌الملل هزينه‌هايى هم براى کشور داشته است. اين در حالى است که در نظام‌هاى توسعه‌يافته مبناى شکل‌گيرى سياست، عقلانيت است؛ بدين معنا که عقل محاسبه‌گر حکم مى‌کند هر عملى قبل از آن که شکل گيرد با محاسبه سود و زيان آن سنجيده شود و بر اين اساس عقل محاسبه‌گر هيچ‌گاه فعلى را که زيانش بيشتر از سودش است، نمى‌پذيرد.
چرا نمى توان ايران را منزوى کرد؟

انقلاب اسلامى ما در حقيقت تلاش مردم ايران براى حاکم کردن دموکراسى، نفى سلطه‌ى بيگانه، رسيدن به استقلال بوده که با حرکت و جنبش‌هاى ديگر در جهان متفاوت است. انقلاب اسلامى ما حرف جديدى براى دنيا دارد.

 

محيط پيرامون و تحولاتش نقش تعيين‌کننده‌اى در کشورهاى مختلف جهان و کشور ما دارد، بنابراين کشورهاى جهان براساس يکسرى مکانيزم‌هاى شناخته شده قواعد خود را در دوره‌هاى مختلف تعيين مى‌کنند. بنابراين درک محيط براى ما بسيار مهم است و مى‌تواند فرصت‌هايى را تعيين و تهديدهايى را روشن کند.

در کشورى مانند ايران که جغرافيايش آن را به چهارراه تعيين‌کننده‌ى حوادث تبديل کرده و به عنوان يکى از مهمترين مناطق تعيين‌کننده‌ جهان به شمار مى‌رود، اين ويژگى جغرافيايى گواه آن است که ايران حتى اگر بخواهد در بحث‌هاى سياسى انزوا را پيشه کند جغرافياى آن و شرايط کشورهاى همجوارش چنين اجازه‌اى را به آن نمى‌دهد. از اين رو شناخت محيط بسيار مهم است چرا که مى‌تواند قواعد بازى در محيط‌‌هاى بين‌المللى را روشن کند.

در محيط‌هاى بين‌المللى ارتباط بين کشورها براساس ادراک آنها از يکديگر است و تصورى که از بازيگران در ذهن يکديگر نقش مى‌بندد مساله‌ى مهمى است. از اين‌رو بايد هنجارها و پيامدها را به خوبى درک کرد تا بتوان بر اساس آن رفتارهاى خود را تنظيم کرد.

انقلاب اسلامى ما در حقيقت تلاش مردم ايران براى حاکم کردن دموکراسى، نفى سلطه‌ بيگانه و دستيابى به استقلال بوده که با حرکت و جنبش‌هاى ديگر در جهان متفاوت است. انقلاب اسلامى ما حرف جديدى براى دنيا دارد زيرا بر پايه‌ دغدغه‌هاى دينى مردمى که نيم قرن با مدل متفاوتى توسعه را تجربه کرده‌ بودند، به وجود آمد. پس پيام انقلاب ما به دنيا اين بود که طالب نظم جديدى در روابط با کشورها هستيم.

نوع نگاه ما به برخى مقولات در صحنه بين‌الملل هزينه‌هايى هم براى کشور داشته است. اين در حالى است که در نظام‌هاى توسعه‌يافته مبناى شکل‌گيرى سياست، عقلانيت است؛ بدين معنا که عقل محاسبه‌گر حکم مى‌کند هر عملى قبل از آن که شکل گيرد با محاسبه سود و زيان آن سنجيده شود و بر اين اساس عقل محاسبه‌گر هيچ‌گاه فعلى را که زيانش بيشتر از سودش است، نمى‌پذيرد. بنابراين در اتخاذ مواضع نسبت به اين موارد با رفتارهايى مواجه شديم که آثارى را در منافع ملى ما به جا گذاشته است.

 

به راستى بعد از انقلاب چند مرکز اسرائيل‌شناسى و آمريکاشناسى در کشورمان تشکيل شده است؟ ما براى شناخت دشمن چه اقدامات علمى و مبتنى بر شناخت دقيق انجام داده‌ايم؟ براى شناخت منافع و تهديدات آنها تاکنون چه کرده‌ايم؟ براى اسرائيل مهمترين دغدغه در خاورميانه تامين امنيت است که براى اين کار با بزرگ‌نمايى عدم امنيت در خاورميانه، به کسب منافع مى‌پردازد.اين در حالى است که ما بر اساس مفروضات غير واقعى رفتار خود را مشخص مى‌کنيم.

در کشورى زندگى مى‌کنيم که به لحاظ پتانسيل و ظرفيت براى تاثيرگذارى در منطقه امکانات فوق‌العاده چشم‌گيرى دارد، اما در اين شرايط هنگامى که فرهنگ ما با آذربايجان بسيار نزديک است و مى‌توانيم با آن رابطه خوبى برقرار کنيم به دنبال رابطه با ارمنستان مى‌رويم. اين امر نشان مى‌دهد فاکتورهاى ديگرى جز عقلانيت و منافع ملى سياست خارجى ما را شکل مى‌دهد.

مسائل سياست خارجى را بايد در چارچوب خودش حل کرد، اين اشتباه است که تصور کنيم هر اتفاقى که هر جا مى‌افتد مى‌توان از آن الگوبردارى و در کشور آن را پياده کرد.

هنگامى که آمريکا قصد حمله به عراق را داشت، شعار صدور دموکراسى را عنوان کرد. اين در حالى بود که همه مى‌دانستند انگيزه اصلى آمريکا تأمين انرژى و استفاده از منابع عراق بوده است. اما نکته‌ جالب اين جا است که آمريکا، انگليس و اروپا امسال همه با هم يک کلام شده‌اند و اعلام مى‌کنند که اولويت کار نيروهاى آمريکايى در عراق بايد تأمين امنيت اين کشور باشد. اما اگر به راستى  بحث تأمين امنيت در عراق مطرح است، خود صدام که اين امنيت را بهتر تأمين کرده بود.

سياست خارجى ما تا حد زيادى انفعالى است و تا هنگامى که اراده‌ ملى در مسائل داخلى تأثيرگذار نباشد، در سياست خارجى نيز اثرى نخواهد داشت. دموکراسى در کشور ما تا حد قابل قبول ارتقاء و استقلال پيدا نکرده و طبيعى است که در فرآيند شکل‌گيرى اين تحولات اين تناقض‌ها و اين شکاف‌ها خود را نشان دهد؛ آن چه مهم است ريشه‌يابى اين شکاف‌هاست.

در کشور ما گروه‌هاى خاصى سعى مى‌کنند سياست را شکل دهند و روند سياست‌ها به گونه‌اى ريشه‌اى و از مسير مناظره و بحث‌ پيش نمى‌رود. اگر نگاه ما به سياست نگاه برنامه‌اى باشد و استراتژى تدوين کنيم، مى‌توانيم براى مراحل مختلف استراتژى داشته باشيم. از اين رو ما براى سياست داخلى‌مان برنامه چشم‌انداز بيست ساله را ترسيم و تدوين کرده‌ايم، بدان معنا که بايد رفتارهايمان به گونه‌اى باشد که خود را به اين سياست برسانيم، اما متأسفانه الزاماتى که بايد در اين مسير مشخص طى شود، پذيرفته نمى‌شود.

 

* متن سخنرانى الهه کولايى در همايش «دموکراسى در بستر دين رحمانى»

الهه کولایى

نویسنده خبر


نظر شما :