سوریه در میانه اصلاحات و انقلاب

۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۱:۴۸ کد : ۱۲۱۵۸ نگاه ایرانی
گفتاری از دکتر سید محمد صدر برای دیپلماسی ایرانی
سوریه در میانه اصلاحات و انقلاب
دیپلماسی ایرانی: وقتی بشار اسد پس از مرگ پدرش، حافظ اسد در سال 2000 به ریاست جمهوری سوریه رسید، به عنوان یک جوان تحصیل کرده انگلیس، با دیدگاههایی مترقی تر از هم نسلان پدرش، قولهایی برای ایجاد تغییرات در سوریه داد و در راستای ایجاد این تغییرات دست به اقداماتی زد. با این حال او وارث حکومتی شده بود که چند دهه با شیوه‌‌های امنیتی بر این کشور حکومت رانده بود. به دلیل تسلط حزب بعث بر همه امور، او به مرور تحت تاثیر رهبران قدیمی‌این حزب قرار گرفت و دست از آن اقدامات اصلاح گرایانه کشید و راه پدر را در پیش گرفت. پس از یک دهه وقتی امروز به گذشته می‌نگریم به نظر می‌رسد اگر او توانسته بود راه تغییرات را هموار سازد و دست از اقدامات خود نمی‌کشید شاید امروز با موج اعتراضات در خیابانهای درعا، حمص و دمشق روبرو نبود.

درست است که موج اعتراضاتی که از تونس شروع شد و به مصر و لیبی و دیگر کشورهای عربی کشیده شد، این روزها سوریه را نیز در برگرفته است، اما نباید فراموش کرد که سوریه از یک لحاظ تا حدود زیادی با دیگر کشورهای عربی که دستخوش اعتراضات مردمی‌شده اند متفاوت است و آن فضای بین المللی است که در مورد سوریه وجود دارد و نگاهی که قدرت‌‌های جهانی و منطقه ای نسبت به بشار اسد دارند. 

این نکته که دولت سوریه در سیاست داخلی خود ناموفق عمل کرده است، کاملا مشخص است. به این دلیل که حقوق مردم خود را در نظر نگرفته است و به خواسته‌‌های اکثریت مردم توجهی نکرده است. از این جهت دولت سوریه همانند دیگردولت‌‌های عربی از این جنس است. یعنی در این مورد سوریه شبیه مصر، تونس، لیبی، بحرین و.. است. با این وجود دولت سوریه در زمینه سیاست خارجی مثبت عمل کرده است. به این معنی که دولت سوریه تنها دولت عربی است که در مقابل اسرائیل از مقاومت دفاع کرده است. این درست است که خود دولت سوریه با اسرائیل درگیر نبوده است ولی از گروههای فلسطینی حمایت کرده است و این گروههای فلسطینی دروازه دمشق را به روی خود باز دیده اند و به این دلیل تا حد زیای در میان مسلمانان دارای اعتبار است.

سوریه در عین حال که موضع حمایت از فلسطین را داشته، با دیپلماسی فعال خود توجه اتحادیه اروپا و حتی آمریکا را نیز جلب کرده و به همین دلیل در شرایط کنونی اروپا و حتی آمریکا نمی‌خواهند که حکومت بشار اسد تغییر کند. علاوه بر قدرت‌‌های جهانی، کشورهای تاثیرگذار منطقه نیز موافق تغییر بشار اسد نیستند. سوریه هم پیمان ایران است و از این رو ایران از تغییر حکومت در سوریه حمایت نمی‌کند. عربستان نیز با هرگونه تحولی در منطقه مخالف است چرا که فکر می‌کنند با گسترش تغییرات به زودی نوبت به آنها نیز می‌رسد. 

 بنابراین بشار اسد حداقل در سیاست خارجی به گونه ای عمل کرده است که قابل دفاع است و توانایی‌‌های خود را نشان داده است. به این دلیل اگر بشار اسد بتواند موفقیت‌‌هایی در سیاست داخلی خود به دست آورد و بتواند به قولهایی که داده است جامه عمل بپوشاند و در جهت رعایت حقوق مردم و کسب رضایت معترضین گام بردارد احتمال این که بتواند حکومت خود را حفظ کند وجود دارد. این به این معنی است که اگر وضعیت فوق العاده برچیده شود، حکومت تک حزبی از میان برود و احزاب مختلف اجازه فعالیت داشته باشند، رسانه‌‌ها آزادی داشته باشند و آن نیروهای امنیتی که با خشونت با مردم برخورد می‌کردند محاکمه شوند، با توجه به شرایط خاورمیانه، منازعه فلسطین و اسرائیل و افراط گرایی اسلامی‌که آمریکا از رشد آن در سوریه نگران است، ممکن است بشار اسد بتواند اعتراضات و بحران کنونی را آرام کند.

در هفته گذشته نشانه‌‌هایی از حرکت بشار اسد به سمت اصلاحات دیده شد. حداقل او در سخنرانی دومش نشان داد که در حال عاقل شدن و پذیرفتن بخشی از واقعیت‌‌هایی است که در سوریه در حال وقوع است. بشار اسد در این سخنرانی تمام کشته شدگان اعم از معترضین و نیروهای پلیس را شهید نامید. این رویکرد نشانه ای از احترام گذاشتن به مخالفین است و در سخنرانی‌‌های قبلی دیده نمی‌شد. یا این که دولت سوریه به هر یک از خانواده شهدا 20 هزار دلار پول پرداخته است. علاوه بر این یکی از مهم ترین نشانه‌‌های این رویکرد، بحث لغو شرایط فوق العاده است. لغو قانون وضعیت فوق العاده، که نزدیک به نیم قرن است در این کشور برقرار شده، یکی از خواسته‌‌های اصلی مخالفان بوده است و با حذف این قانون بخشی از خواسته‌‌های معترضین تامین می‌شود. به هر حال اگر بشار اسد شرایط کشور را درک کند و به خواسته‌‌های مردم تن در دهد و اصلاحات را به صورت کامل اجرا کند احتمال این که بتواند بماند وجود دارد.

در این میان رویکرد رسانه‌‌های دولتی ما، چه شبکه‌‌های داخلی و چه شبکه‌‌های بین المللی ما نظیر العالم و پرس تی وی که به انعکاس حرکت مردم سوریه نپرداختند قطعا رویکرد نادرستی بوده است. کار رسانه ملی ما به جایی رسید که حتی از تلوزیون رسمی‌سوریه نیز عقب افتادند. چرا که تلوزیون رسمی‌سوریه هرچند با تاخیر به این کار اقدام کرد، ولی به هر حال به انعکاس اخبار تظاهرات‌‌های مردم پرداخت و بیان کرد که مردم در حال تظاهرات علیه دولت و بشار اسد هستند. عملکرد صدا و سیمای ما در این مورد مصداق بارز کاسه داغ تر از آش بود. به نظر من این بزرگترین اشتباه صداو سیما بود و نشان داد که بینش رسانه ای ندارد. وقتی اتفاقی مهم در دنیا رخ می‌دهد و پرداخته نمی‌شود بیانگر این است که آشنایی با مفهوم رسانه وجود ندارد. مهم ترین وظیفه یک رسانه، اطلاع رسانی بی طرفانه است و وقتی با این شیوه با اخبار رفتار می‌شود در واقع نشان می‌دهد که رسانه نیست و درواقع یک بوغ تبلیغاتی است. این اقدام صدا و سیما نه تنها چهره خود صدا و سیما را مخدوش می‌کند بلکه موضع دولت و حکومت را نیز زیر سوال می‌برد. در نتیجه این رویکرد، همان اتهامی‌که ما به آمریکا می‌زنیم متقابلا به ما وارد می‌شود. ما آمریکا را متهم می‌کنیم که با استاندارد دوگانه با کشورها برخورد می‌کند ولی در مقابل خودمان هم به همان شیوه رفتار می‌کنیم.

در شرایط کنونی بهترین روش برای دولت ایران، این است که به جای سانسور تظاهرات سوریه، به دولت این کشورتوصیه کند تا به خواسته‌‌های مردم خود توجه و حقوق شهروندی را رعایت کند و آزادی‌‌های مورد درخواست آنان را تامین و اصلاحات را در کشور با جدیت دنبال نماید. گرچه نکته مهم در اینجا این است که :

ذات نایافته از هستی بخش       کی تواند که شود هستی بخش

 

نظر شما :