تغییر نقشه خاورمیانه با فروپاشی دیوار غزه

۱۴ بهمن ۱۳۸۶ | ۱۷:۴۰ کد : ۱۴۳۵ اخبار اصلی
ماجرا با شکسته شدن قسمتی از دیوار رفه و موج گسترده رفت و آمد فلسطینی های ساکن غزه به آن سوی مرز آغاز شد. اندکی بعد، با ایجاد شکاف جدیدی در این دیوار توسط بولدوزرهای گروه حماس که عملاً کنترل غزه را از ژوئن گذشته به دست داشته است، اتومبیل ها، کامیون ها، و گاری ها نیز در مسیر دیده شدند.
تغییر نقشه خاورمیانه با فروپاشی دیوار غزه
از حدود دو هفته پیش مرز نوار غزه با مصر کانون تحولات جدیدی بوده که بار دیگر نیروهای بازیگر در این منطقه آشوب زده از جهان را برای گرداندن مبادلات قدرت به نفع خود به تقلا وا داشته است.
 
در روزهای اول به نظر می رسید که مردم غزه توانسته باشند با عریان ساختن نیازها و مطالبات خود نقشی در این میانه بیابند که از کاهش تنش ها در این منطقه کاسته شود. اما چیزی نگذشت که اوضاع دوباره به وضعیت اول بازگشت.
 
ماجرا با شکسته شدن قسمتی از دیوار رفح و موج گسترده رفت و آمد فلسطینی های ساکن غزه به آن سوی مرز آغاز شد. اندکی بعد، با ایجاد شکاف جدیدی در این دیوار توسط بولدوزرهای گروه حماس که عملاً کنترل غزه را از ژوئن گذشته به دست داشته است، اتومبیل ها، کامیون ها، و گاری ها نیز در مسیر دیده شدند. بیشتر ساکنان غزه برای خرید لوازم مورد نیاز زندگی که در فروشگاه های غزه وجود ندارد از مرز می گذشتند.
 
 فروشندگان مصری نیز برای فروختن کالاهای خود به غزه می آمدند. و البته بودند افراد بسیار دیگری نیز که برای دیدار دوستان و اقوام خود یا حتی صرفا از روی شوق و کنجکاوی این مسیر پرخطر را طی می کردند. طبق برآوردهای سازمان ملل تنها در روزهای اول شکسته شدن دیوار حدود هفتصد هزار نفر از مرز گذشتند.
 
همه اینها نه تنها حکایت از برداشته شدن دیواری فیزیکی ، بلکه دیواری عمیق تر در روح و روان مردم داشت. اما چیزی نگذشت که کنترل مسیرهای عبور و مرور شدت بیشتری یافت. علاوه بر این که وسایل نقلیه و افرادی که از مرز رد می شدند مورد بازرسی قرار می گرفتند حتی فروشگاه ها و رستوران های برخی شهرهای نزدیک مرز در مصر بسته شد تا از حرکت فلسطینی ها جلوگیری شود.
 
با وجود آن که مردم غزه شکستن دیوار رفح را در روزهای اول "جشن" گرفتند و با هجوم به فروشگاه ها و دیدار از اقوامشان این را عملا نشان دادند، اما همه آنها می دانستند که مسئله چنان نیست که یک شبه حل شود و هم چنین آنها به تنهایی قادر به این کار نیستند.
 
هر چند ابتدا به نظر می رسید که فشارها از روی شانه های مردم غزه پس از هفت ماه محاصره اقتصادی شدید اسرائیل و هفت سال انزوای اقتصادی از آغاز به قدرت رسیدن حماس برداشته شده، اما از همان ابتدا رفتارهای طرف های درگیر نشان از واقعیت های دیگر و فشار برای بازگرداندن وضعیت به روال سابق داشت.
 
اندکی بعد مذاکرات آغاز شد. محمود عباس طی دیداری با حسنی مبارک رئیس جمهور مصر خواستار لغو کنترل نوار غزه توسط حماس و پابند شدن آن گروه به معاهدات بین المللی شد و از هر گونه دیالوگی با حماس پیش از آن خودداری کرد. وی گفت: "حماس باید از کنترل غزه دست بردارد. بعد از آن ما حاضر به هر گونه دیالوگ می شویم." از سوی دیگر حماس تلاش می کند کنترل خود را هم چنان بر نوار غزه حفظ کند و مصر را تهدید کرده است که اگر برداشته شدن مرز را به رسمیت نشناسد، می تواند در برابر بسته شدن آن ممانعت ایجاد کند.
 
به تازگی 15 فلسطینی که به گفته پلیس مصر حامل مواد منفجره و سلاح بودند و قصد عبور از مرز را داشتند دستگیر شدند. مصر برای جلوگیری از چنین حوادثی کنترل شدیدتری را بر مسیر آغاز کرد و بخش هایی از دیوار دوباره بازسازی شد.
 
 از روز جمعه عبور و مرور هر گونه وسیله نقلیه دوباره در مرز ممنوع شد، اما هنوز مردم پیاده اجازه رفت و آمد دارند و کامیون های حامل مواد اولیه ضروری برای زندگی مردمان غزه نیز می توانند از مرز رد شوند. هنوز در مورد بسته شدن کامل مرز تصمیمی گرفته نشده است.
 
آگاهان به مسائل سیاسی معتقدند که مشکلات امروز غزه حاصل رفتارهای طراحی شده بلندمدتی است که جراحات و نقص های آن در کوتاه مدت قابل حل نیست. به نظر مخیمر ابوصد " از سپتامبر 2000 و آغاز انتفاضه دوم، اسرائیل بهره گیری از نیروی کار فلسطینی ها را متوقف کرده است.
 
 کسانی که به آن سوی مرز می رفتند سه تا پنج برابر بیش از کارگران داخل غزه عایدی داشتند. این مسئله برای غزه بسیار اهمیت داشت. تأثیر اقتصادی آن عظیم بود. آمارها اکنون نشان می دهد که بیکاری در غزه به 55 درصد رسیده، و 80 درصد مردم زیر خط فرق بانک جهانی هستند."
 
سیر نزولی زندگی در غزه از سال 1948 با جنگ اعراب و یهودی ها و ایجاد کشور اسرائیل که فلسطینی ها از آن با عنوان "نکبت" یاد می کنند، آغاز شد. در آن زمان جمعیت غزه هشتادهزار نفر بود که دویست هزار پناهنده به آن افزوده شد، و اکنون فرزندان آنها هنوز در اردوگاه های سازمان ملل زندگی می گذرانند.
 
اسرائیل در سال 1967 در جنگی شش روزه نوار غزه را از حاکمیت مصر خارج و آن را اشغال کرد. سلطه مستقیم اسرائیل بر نوار غزه با پیمان اسلو پایان یافت اما کماکان اسرائیلی ها در آنجا حضور داشتند. در سپتامبر 2005 اسرائیل از نوار غزه عقب نشینی کرد اما هنوز راه های عمده دریایی و هوایی غزه را در اختیار داشت. دو سوم برق غزه توسط اسرائیل تأمین می شد.
 
 راه های زمینی نوار غزه که انتقال سوخت، دارو و مواد خام از طریق آن انجام می شد تحت نظارت پلیس اسرائیل و هم چنین دسترسی فلسطینی ها به بازارهای کار تحت کنترل اسرائیل بود. به عبارت دیگر، مردم غزه زندانی اسرائیل بودند.
 
افول اقتصادی در غزه که هرگز ثروتمند نبود، پس از انتخابات 2006 و به قدرت رسیدن حماس در غزه و ساحل غربی شدت گرفت. به دنبال نبردهای جناحی میان حماس و فتح و از هم پاشیدگی گسترده نظم و قانون، سرانجام حماس قدرت را از فتح گرفت.
واکنش اسرائیل آن بود که ادعا کرد که غزه ای که توسط حماس کنترل شود "موجودی متخاصم" است، و از آن پس محاصره غزه را شدت بخشید، که به کمبود شدیدتر مواد اولیه زندگی و فقر عمیق تر منجر شد.
 
حلقه محاصره اسرائیل به دنبال حملات راکتی حماس در اوایل این ماه باز هم تنگ تر شد به طوری که همه راه ها را بست؛ و تنها مقدار اندکی سوخت و کمک های بشردوستانه به دنبال وحشت جهانی از آنچه در غزه می گذشت، وارد می شد. اما باز ضربه عمیق تر و ماندگارتر بر نوار غزه مدت ها پیش از حوادث اخیر بر پیکر مردم این منطقه وارد شده بود.
 
یکی از پیامدهای درازمدت محاصره نوار غزه، فروپاشی های عمیق و پردامنه اجتماعی است که فراتر از خشونت های سیاسی و طایفه ای، پیش از به قدرت رسیدن حماس ایجاد شده بود. با شدت گرفتن فشار اقتصادی اسرائیل، خشونت خانگی، طلاق و آزار کودکان به حدی گسترش یافته است که از جامعه ای که خانواده در آن نهادی بنیادین محسوب می شود بعید است.
 
به گفته سمیه حبیب، که در یک مؤسسه مشاور ازدواج کار می کند "یکی از مسائل اصلی این است که زنان نمی فهمند که شوهرانشان چرا بیکارند و پولی درنمی آورند.
 
این یکی از مهم ترین دلایل خشونت خانگی و بازگشتن زن ها به نزد والدینشان است. ازدواج ها با تنش های شدید همراه است، به خصوص مردانی که پیش از حکومت حماس در نیروهای امنیتی فلسطین کار می کردند و سپس کارشان را از دست دادند تحت فشار هستند."
 
مهاجرت های گسترده مردم غزه نشان می دهد که امیدی به حل مشکلات آن در درازمدت وجود ندارد. اما در کوتاه مدت نیز اگر برای حل مشکلات مردم غزه چاره ای اندیشیده نشود، دردهای عمیق اقتصادی آنها شدیدتر از این نیز خواهد شد. زیرا، با مهاجرت ده ها هزار نفر به مناطق جنوبی، تاجران دیگر که هم اکنون در مرز ورشکستگی قرار دارند، شاهد خارج شدن ثروتی هستند که در شرایط عادی، می توانست در داخل غزه مصرف شود. اکنون که مرزهای مصر گشوده شده است، مردم امید دارند که برخی کسب و کارها دوباره جانی بگیرد.
تناقض های دیگری هم وجود دارد که در پرسش های بزرگی که در مورد آینده غزه وجود دارد رخ می نماید.
 
 این پرسش که غزه در آینده به چه سو خواهد رفت، مسئله بغرنجی است. احتمال آن که مصر بتواند شغل هایی را که مردم غزه در اسرائیل از دست دادند جبران کند بعید است، حتی اگر رئیس جمهور مصر حسنی مبارک بخواهد این کار را انجام دهد.
 
زیرا در خود مصر دستمزدها نسبت به اسرائیل بسیار کمتر است. هر چند حسنی مبارک ابتدا تحت فشار کشورهای عربی در مقابل ورود فلسطینی های نوار غزه به کشورش تسلیم شد، از ابتدا هم از رئیس جمهوری که همواره اعضای اخوان المسلمین را تحت فشار قرار داده بعید بود که توافق های خود با حماس را ادامه بدهد، و با تهدیدات تازه حماس امید به یافته شدن راه حل بیش از پیش کمرنگ شد.
 
اسرائیل نیز خود را در مخمصه مشابهی می بیند. هر چند برخی کارشناسان سیاسی پیشنهاد کرده اند که فرو ریختن دیوار رفح فرصتی برای اسرائیل فراهم کرده است که مسئولیت غزه را به مصر واگذار کند، اما این نیز اندیشه ای خام به نظر می رسد.
 
هر چند در اسرائیل کسانی هستند که بخواهند مسئله غزه به مصر منتقل شود، اما از سوی دیگر حماس، به عنوان بازیگر اصلی غزه، حاضر نمی شود دسترسی آسان تر به جهان خارج را با رها کردن مبارزه خود علیه اسرائیل برای پایان دادن به اشغال فلسطین معاوضه کند.
 
در این میانه، پرسش این است که آیا جشن چند روزه مردم غزه، و دلبستگی آنها به زمان حال و شادی با وجود همه تردیدها و ناکامی ها، تأثیری بر گردانندگان سیاست منطقه و جهان خواهد گذاشت؟ 

نظر شما :