منطقه میان ایران و ترکیه تقسیم می شود؟

۰۶ آذر ۱۳۹۰ | ۱۷:۱۱ کد : ۱۸۱۸۶ اخبار اصلی
جنگ علنی که علیه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه آغاز شده است، به نوعی ماحصل توطئه عربی – ترکی – امریکایی – اسرائیلی – بین المللی است که چند ماه است ادامه دارد و تا کنون به نتیجه ای نرسیده است. هنوز نه چارچوبی برای آن قابل تعریف است و نه می توان پایانی برای آن توصیف کرد.
منطقه میان ایران و ترکیه تقسیم می شود؟
دیپلماسی ایرانی: جنگ علنی که علیه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه آغاز شده است، به نوعی ماحصل توطئه عربی – ترکی – امریکایی – اسرائیلی – بین المللی است که چند ماه است ادامه دارد و تا کنون به نتیجه ای نرسیده است. هنوز نه چارچوبی برای آن قابل تعریف است و نه می توان پایانی برای آن توصیف کرد. اما با توجه به تحرکاتی که در جنوب سوریه و در شهر حماه علیه نظام اسد در جریان است و تلاش هایی که نیروهای امنیتی و ارتش برای تادیب آنها انجام می دهند، می توان این گونه نتیجه گرفت که آنچه می گذرد یکی از وجوه جنگ نشات گرفته از این توطئه است. به ویژه که علنا این مساله را در رسانه ها مطرح می کنند و دیگر از حالت محرمانه خود خارج شده است. از این رو این اطلاعات به ما می گویند که هم در داخل و هم در خارج سوریه عواملی برای آغاز جنگ داخلی در این کشور آماده اند. نظام سوریه طبیعتا رد می کند که جزئی از این جنگ باشد بلکه حتی خود را هدف آن می داند. برای همین هر گونه دخالتی در آن را رد می کند و تنها می گوید که به برخورد با کسانی پرداخته است که عملیات مسلحانه و تخریبی به سود منافع خارجی ها آغاز کرده اند.

قطعا وجوه دیگری برای آغاز یک جنگ علنی علیه سوریه نیز وجود دارد. مثل تلاش نظام سوریه برای انجام جنگ علیه ترکیه در صورتی که آنکارا بخواهد اقدام به عملیات نظامی علیه آن کند و وارد خاک سوریه شود تا مثلا منطقه امن نظامی ایجاد کند. یعنی چیزی شبیه این حرکت که ترکیه به نمایندگی از پیمان آتلانتیک شمالی جنگی را علیه نظام اسد آغاز کند یا مثلا اسرائیل بخواهد به نمایندگی از جامعه غربی به سوریه حمله کند. در چنین حالتی همان طور که بشار اسد اعتقاد دارد، پیش بینی می شود دوستانی که به آنها تکیه دارد و از آنها نام برده است، زلزله ای در منطقه ای به وجود بیاورند و نظام او را حفظ کنند. بارزترین آنها جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان هستند که هر دوی آنها نقشه هایی برای دفاع از او و کشورش کشیده اند که شاید مبتنی بر استراتژی نظامی شان نیز باشد. اتفاقی که می تواند کل منطقه و جامعه جهانی را متشنج کند. این در صورتی است که جنگ داخلی و طایفه ای سوریه از مرزهای آن عبور کند و مثلا به لبنان یا کشورهای دیگر سرایت کند. در آن صورت ناتوانی در متوقف ساختن چنین جنگی کل منطقه را وارد یک جنگ مذهبی و تمام و کمال می کند که هیچ ملت و حکومتی از آن مستثنی نخواهد بود.

در این جا دو پرسش مطرح می شود اول این که آیا نظام سوری می تواند از پس این معرکه بر آید و پیروز میدان شود؟ دیگری این که آیا این نظام به تنهایی می تواند منطقه را ویران کند؟ پاسخ پرسش اول با استناد به پیش بینی کسانی که با نظام سوریه معاند نیستند این است که بعید است در نهایت نظام سوریه بتواند از پس این جنگ بر آید اما موعد نهایی آن این شکست نیز به هیچ وجه مشخص نیست. ولی پیش بینی می شود که بسیار طولانی باشد چرا که برخورداری از قدرت نظامی و تقسیم بندی های مذهبی شدید جاری در سوریه باعث می شود که نوعی رکود به وجود بیاید. اما اگر هم روزی شکست بخورد هزینه های آن را همه می پردازند از همسایه های سوریه گرفته تا دیگران. اما پاسخ سوال دوم به اعتقاد همان کارشناسان بی طرف این است که عملی ساختن تصمیم سوریه برای نابودی منطقه در صورت تعدی به آن چندان هم آسان نیست. چرا که کشورهای دیگر نیز با بهره برداری از پول و سلاحی که در اختیار دارند و حق وتویشان در شورای امنیت می توانند به سود مصالح خود هر کاری که بخواهند انجام دهند. از سویی هیچ کشوری نیز مصالح حیاتی و استراتژیک خود را صرف سوریه نمی کند و دست به خودکشی نمی زند. اما قطعا هم به راحتی پشت دمشق را خالی نمی کنند و تا زمانی که ببینند دیگر نمی تواند بیش از این ادامه دهد کنار آن خواهند ماند یا کمک می کنند که مصالحش را تامین کند.

در همین رابطه بسیاری از مویدان نظام سوریه و رئیس آن، بشار اسد، هم در داخل سوریه و هم در داخل لبنان بر این اعتقادند که آن چه در سوریه می گذرد یکی از وجوه درگیری میان ترکیه به ریاست "حزب عدالت و توسعه" اسلامی با جمهوری اسلامی ایران است. همچنین معتقدند که امریکا این درگیری را مدیریت می کند تا به طور غیرمستقیم رو در روی تهران و دمشق بایستد. بدین ترتیب واشنگتن با توجه به هم پیمانی مزمنی که با ترکیه دارد، تلاش می کند سیاست قدیمی و مستمر خود در قبال تهران را پیگیری کند و تهران را تضعیف کند یا محاصره و ناکارامد سازد یا این که به آن حمله کند. دو اعتقاد در این رابطه وجود دارد که می تواند خالی از صحبت نباشند. اولی این که به اعتقاد کسانی که مسائل ایران و ترکیه را از نزدیک دنبال می کنند، بعید است ترکیه و ایران با یکدیگر درگیر شود. آنها تاکید می کنند که گفت و گوهای سازنده ای میان تهران و آنکارا به رغم مشکلات بسیاری که با یکدیگر دارند، برقرار است و همچنین وجود مصالح مشترک در بسیاری از موضوعات که بارزترین آنها مشکل کردی است، باعث می شود که دو طرف بیش از اندازه با یکدیگر اصطکاک نیابند. دوم این که عده ای بعید می دانند که تهران از فشار به آنکارا برای سرنگونی نظام اسد دور شود و موضع خود را در نهایت تعدیل می کند به رغم این که هم پیمانی استراتژیکی با سوریه دارد و سقوط نظام اسد را زیانی استراتژیک برای خود می داند. آنها می گویند به جای وقوع درگیری میان ترکیه و ایران آنها توافق می کنند که سناریوی دیگری رقم بخورد بدین ترتیب که منطقه میانشان تقسیم شود. قطعا این تقسیم در صورتی که وقتش برسد با موافقت جامعه جهانی صورت خواهد گرفت. تقسیم بدین معنا که کشوری با اکثریت شیعی مثل عراق تحت تسلط ایران باشد و سوریه با اکثریت سنی تحت کنترل ترکیه در آید. البته همه اینها در حد تئوری است و نباید به سرعت یکی از آنها را تجویز کرد. منطقه دست خوش تغییر است و باید منتظر ماند و دید که سرانجام آن به کجا ختم خواهد شد.

منبع: النهار    

 

نظر شما :