اگر رفیق حریری هم زنده بود کاری نمى توانست انجام دهد

۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ | ۲۰:۳۲ کد : ۱۸۹۱ گفتگو
گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با دکتر نسيم الخورى سردبير سابق مجله المستقبل
اگر رفیق حریری هم زنده بود کاری نمى توانست انجام دهد
دکتر نسیم الخوری پژوهشگر سال 2007 لبنان، سردبیر سابق مجله المستقبل و یکی از اعضای حزب المرده به رهبری سلیم الحص است. وی که دکترای زبان شناسی خود را از دانشگاه سوربون در فرانسه دریافت کرده در ابتدای دهه نود از تدریس در دانشگاه های فرانسه منصرف شد و برای انجام فعالیت های سیاسی به مهینش بازگشت. وی اکنون از کار روزنامه نگاری بازنشسته شده و به کانادا رفته است.
 
دیپلماسی ایرانی : آقای دکتر روزهای سختی از لحاظ سیاسی و اجتماعی بر لبنان می گذرد. اکنون پس از گذشت 33 سال از جنگ داخلی لبنان آیا گمان می­کنید به دلیل اوضاع نا به سامان سیاسی حاکم بر کشور اوضاع لبنان بار دیگر به مرز انفجار برسد و لبنان شاهد جنگ دومی باشد؟ آیا به اعتقاد شما اوضاع کنونی مشابه دهه هشتاد میلادی شده است؟
دکتر نسیم الخوری: حقیقت امر این است که واقعا نمی­دانم کی قرار است دایره واژگانمان را از حدود و مرزهای تفنگ و گلوله خارج کنیم. هر روز شاهد تشدید نطق­های آتشین هستیم و متاسفانه باید بگویم روز به روز نیز بر شدت آنها افزوده می­شود. دقیقا همانند سنگ آسیاب واژه­های آتشین و تند و تیز دور سرمان می­چرخند.
 
نه قادریم این حجم از دشنام­ها و ناسزاگویی­های سیاسی را هضم کنیم و نمی­توانیم به دنبال راه حلی باشیم تا از آنها فاصله بگیریم. این وضعیت هم بر جبهه مخالفان دولت یعنی 8 مارس حاکم است و هم بر جبهه جناح اکثریت یعنی 14 مارس.
 
پرسیدید به عرصه جنگ داخلی باز می­گردیم باید بگویم اوضاع فعلی بیشتر به یک خلاء سیاسی لاینحل شبیه است. یعنی این که نه در آستانه جنگ هستیم و نه در آستانه آرامش. یعنی نه می­توانیم شاهد انفجار جدیدی در عرصه سیاسی لبنان باشیم که همانند جنگ­های داخلیمان همانند همان آسیاب و گندمی که مثال زدم تخمیر کند و خمیر بسازد و نان جنگ برایمان بپزد و به خوردمان بدهد و نه می­تواند این فضا را رها کند و روی آرامش بخود ببیند. در جنگ داخلی­ای که از سر گذراندیم لبنان تبدیل شد به معادلات مختلف جناح­های داخلی، منطقه­ای و اقلیمی و بین­المللی.
 
بهتر است سئوالت را این گونه پاسخ دهم که سیاست در لبنان از یک عیب بزرگ رنج می­برد. عیبی بسیار بزرگ که در دهان­ها حبس می­شود و هنگامی که قرار است خارج شود به خون آغشته می­شود. بله درست است اکنون در گفتارهای سیاسی سیاستمدارنی که در لبنان با آهنگ­های سیاسی می­رقصند، بوی خون را حس می­کنیم.
 
به اوضاع ما بنگر. ببین در اطراف و در منطقه چه می­گذرد. در نشست دمشق که چندی پیش برگزار شد بحران لبنان تبدیل به یک موضوع پرتنشی شد که کل نشست را تحت تاثیر قرار داد. از این طرف توپ­ها و تانک­ها ما را احاطه کرده­اند. از آن طرف کوه­های غزه در آتش بمب­های اسرائیلی­ها می­سوزند. بوی جنگ از اطراف کارزار سیاسی ایران به مشام می­رسد. اسرائیلی­ها دائما حریم مرزهای جنوبی ما را نقض می­کنند و قصد دارند در برابر زخمی که از ترور عماد مغنیه بر پیکر حزب­الله جاری شده آن را تحریک کنند. سفارتخانه­های عربی و غربی در لبنان به لرزه در آمده­اند. مجامع بین­المللی دائما هشدار می­دهند.
 
یقینا وجود این عیب از مرگ بهتر است. اما بسته شدن افق­ها نیز ما را بیش از پیش می­ترساند. لبنان همانند یک بانوی خسته و خمودی است که در تاریکی به تنهایی راه می­رود. زوزه­های ترس و دلهره در اطرافش روز به روز شدیدتر می­شود و وی هر لحظه دشنام می­دهد که چرا به دادم نمی­رسید و نوری به راه تاریک من نمی­تابانید.
 
دیپلماسی ایرانی : جنگ در لبنان با ظهور شخصیتی همانند رفیق الحریری که تلاش کرد یک حرکت مشترک با تمام گروه­های سیاسی ایجاد کند و طائفه­های لبنانی را به دور هم جمع کند به پایان رسید. اولا آیا گمان می­کنی لبنان اکنون نیز نیازمند رفیق حریری دومی برای عبور از این بحران است؟ ثانیا اکنون شخصیتی همچون رفیق حریری در لبنان یافت نمی­شود. آیا گمان نمی­کنی به خاطر این خلاء سیاسی لبنان به سمت جنگ داخلی متمایل شده باشد؟
دکتر نسیم الخوری: من بوجود قهرمان و قهرمان سازی چندان اعتقاد ندارم. مشکل لبنان اکنون این نیست که چرا رفیق حریری نیست و اگر رفیق حریری بود اوضاع بهتر می­شد. کما این که اگر به عقب برگردیم می­بینیم که بحران لبنان از زمان خود رفیق حریری آغاز شد. مضافا بر آن چه تضمینی هست که اگر رفیق حریری بود، اختلاف­های کنونی بوجود نمی­آمد.
 
از گذشتگان فعال در صحنه سیاسی لبنان فقط رفیق حریری حذف شد. اما چهره­های دیگر که ماندند. امین جمیل، ولید جنبلاط، سید حسن نصرالله، سلیم الحص، شیخ نعیم قاسم حتی سمیر جعجع و میشل عون همگی کسانی بودند که هم در لبنان قدیم فعال بودند و هم در لبنان جدید. لبنان هم هیچ گاه کشوری نبوده و نیست که قائم به ذات یک نفر باشد. یعنی حول یک نفر بچرخد.
 
اتفاقا از خصوصیات کشور ما همین است. لبنان تنها کشور عربی است که به معنای واقعی کلمه جنبش­ها و تحرکات مدنی در آن آزادند و تضارب آرا بدون ترس صورت می­گیرد. همین که همه احزاب و گروه­ها و طائفه­ها علیه هم داد سخن می­دهند و همه عقاید خود را آزادانه بیان می­کنند یعنی دموکراسی.
 
ما در لبنان زندانی سیاسی نداریم. هیچ کس در لبنان زندانی سیاسی نیست. مطبوعات آزادند. اگر یک نگاه به مطبوعات لبنان بیاندازی آزادی آرا و بیان را بوضوح در آنها می­بینی که چگونه موج می­زند. پس ما برای تغییر و رسیدن به چنین آرمان­هایی مبارزه یا حتی رقابت نمی­کنیم که احتیاج به قهرمان داشته باشیم. چون از بدو تاسیس لبنان آنها را داشته­ایم. لبنان فقط بدنبال آرامش و استقرار است. ما آرامش می­خواهیم.
 
البته در این شکی نیست که رفیق حریری یک مرد بزرگ برای لبنان بود. او کسی بود که برای آبادی لبنان نهایت تلاش خود را کرد. ترقی و پیشرفت را او برای ما آورد. رفیق حریری بود که لبنان را برای ما به مرز شکوفایی رساند و در جاده رشد قرار داد. اما او نهایت یک آرمان نبود.
 
ببین، مشکل اصلی ما فرهنگ ما است. بر عکس فرهنگ صبر و آرامش و لبخند و گونه­های قرمزی که سیاستمداران گذشته ما نشان منتقدان خود می­دادند، امروز زبان تلخ و تند و تیز و دشنام و سب و تحقیر و له کردن یکدیگر فرهنگ سیاستمداران و یارانشان و تمام کسانی که به نوعی از وجودشان بهره می­برند، شده است. آنها بجای نقد همدیگر را به شدیدترین شکل ممکن رد می­کنند و حتی تهدید به خونریزی و هتک حرمت هم می­کنند.
 
متاسفانه علاوه بر آن این روزها دروغ و اکاذیب رونق محافل شده است. کمتر جایی پیدا می­کنی که تعدی و افترا و دشنام و شایعه وجود نداشته باشد. در محافل که می­نشینی منابع خبریشان همگی به نقل از جلسات محرمانه، تماس­های مخفی و پیغام­های سری است. جلسات و تماس­ها و پیغام­هایی که غیر از سازندگان دروغ­ها کسی از آنها خبر ندارد. انگار نه انگار که در دنیای مدرن و زندگی­های مدرن زندگی می­کنند. گویی در جنگ و غار به سر می­برند.
 
در حقیقت خود را محکوم به استفاده از غریزه و حس ششم و فعل و انفعالات غیر مطمئنی کرده­اند که در نهایت می­تواند به متلاشی شدن بنیان سیاسی، میهنی و اخلاقی لبنان منتهی شود. مشکل اساسی ما همین است. فرهنگ غلط و بسیار خطرناکی که متاسفانه در مغز سیاستمداران و روشنفکران و روزنامه­نگاران ما هم رخنه کرده است. به اعتقاد من اینها همگی نشانه­های انفجار لبنان بزرگ است. حال هر چه می­خواهی نامش را بگذار. الزاما جنگ داخلی هم می­تواند نباشد.
 
دیپلماسی ایرانی : معروف است که میشل عون برای رسیدن به نیات سیاسی­اش جنگ داخلی لبنان را گسترش داد. ظاهرا میشل عون همچنان از این روبه تبعیت می­کند. آیا گمان می­کنی میشل عون تلاش می­کند اوضاع بد فعلی را در لبنان ادامه دهد تا به منصب ریاست جمهوری برسد؟
دکتر نسیم الخوری: ببین اوضاع آشفته کنونی تنها مرتبط به کارهای یک فرد نیست. لبنان اکنون اگر به هم ریخته است به این دلیل است که همه در آشفتگی آن دخالت دارند. مگر سمیر جعجع نیست. مگر غیره نیستند. سمیر جعجع هنوز که هنوز است برای تهدید رقبا فالانژهای خود را به رخ می­کشد. همه دخالت دارند. شاید اتفاقا میشل عون کارهایی کرده باشد که بسیار مثبت تر از دیگران باشد. مثلا وی بر سر انتخاب میشل سلیمان کوتاه آمد. در مذاکرات سه جانبه با عمرو موسی شرکت کرد.
 
ببین همانطور که گفتم مشکل ما ریشه­ای است. مشکل ما فرهنگی است. وقتی که فحش و دشنام کانال­های ارتباطی می­شوند و خود را جای حقایق جا می­زنند، دیگر چه انتظاری می­توان داشت. بویژه این که از طریق رسانه­ها هم نشر و پخش شوند. مردم هم همین حرف­ها را تحویل می­گیرند و آنها را بهانه می­کنند.
 
مثلا شما همین اختلال­های میشل عون را از کجا شنیده­ای. از روزنامه و شبکه­های تلویزیونی. درست است میشل عون یک سری حرف زده که به نظر غیر قابل قبول می­آید. اما هیچ کدام از ما از پشت پرده خبر نداریم. مثلا وقتی می­گوید عجله­ای نیست رئیس جمهوری به همین زودی انتخاب شود، ]اشاره به اظهارات میشل عون در شب کریسمس درباره انتخابات ریاست جمهوری لبنان که گفته بود، عجله­ای نداریم. بگذارید از تعطیلات برگردیم با هم مذاکره می­کنیم.[ و این گفته هم ­هم­زمان از شبکه­هایی پخش می­شود که عموما دولتی هستند و جهت­دار عمل می­کنند، طبیعی است که شما طور دیگری برداشت می­کنی. دولت­ها همواره تلاش کرده­اند، آنچه خود می­خواهند و به نفع منافعشان است به دیگران تلقین کنند.
 
در حالی که میشل عون در آن موقع از جلسه­ای بیرون آمده بود که هیچ نتیجه­ای در بر نداشت. گروه­های 14 مارس تلاش می­کنند، دولت و حکومتی باب میل خودشان تشکیل شود. طبیعی است مذاکرات به نتیجه نمی­رسد.
 
این را بدانید آنچه در گذشته بوده نمی­تواند ملاک حال باشد. شاید در گذشته میشل عون سیاست­هایی داشته که با منافع لبنان در تضاد بوده ولی اکنون می­تواند سیاست­هایش تغییر یافته و کاملا به نفع لبنان عمل کند. در عرصه سیاسی نمی­توانیم کسی را بخاطر عقبه سیاسی­اش محاکمه کنیم. انسان­ها تغییر می­کنند. اصلاح می­شوند و طرز فکرهشان عوض می­شود. ما نمی­توانیم سیاستمداری را در تمام زمان­ها بخاطر عقبه سیاسی­اش توبیخ کنیم.
 
دیپلماسی ایرانی : حزب الله در سال 1982 تاسیس شد. بعد از پایان یافتن جنگ­های داخلی در لبنان حزب­الله نپذیرفت که سلاح خود را تحویل دهد. در حالی که در تمام کشورهای جهان این قاعده پابرجا است که سلاح تنها باید در دستان دولت باشد. آیا ممکن است این وضعیت سرنوشتی دیگری برای حزب­الله رقم بزند و یک روزی این موضوع بحرانی برای حزب الله بوجود آورد؟
دکتر نسیم الخوری: سلاح حزب­الله جزئی از مقاومت است. حزب­الله متعلق به همه لبنانی­ها است. پس نمی­توان گفت، یک گروه خاصی سلاح دارد. کما این که در جنگ اخیر اسرائیل با حزب الله این حزب الله بود که از حیثیت و تمامیت ارضی لبنان دفاع کرد و ارتش نیز به قدرت و مدیریت آن تمکین کرد. تا زمانی که اسرائیل از تمام خاک لبنان خارج نشده و همچنان تهدیدش برای لبنان وجود دارد، نمی­توان گفت مقاومت پایان یافته است.
 
در تمام کشورهای اشغال شده دنیا که بنگری این موضوع وجود دارد. کشوری که تحت اشغال است در مقابل اشغالگران مقاومت می­کند و تا آخرین لحظه اشغال به مقاومت ادامه می­دهد. لبنان نیز از این قاعده مستثنا نیست. حزب الله در برابر تجاوزهای اسرائیل مقاومت می­کند. سرزمین­های ما مانند مزارع شبعا همچنان در اشغال اسرائیل است و این خود دلیل واضحی است بر این که مقاومت ادامه دارد.
 
مضافا بر آن تهدید اسرائیل برای حمله به لبنان و حزب الله همچنان وجود دارد و طبیعی است که حزب الله نیز نیازمند ابزار برای مقاومت در برابر تجاوزها و ایستادگی در برابر تهدیدهای اسرائیل است.
 
حزب الله در قلب مردم لبنان جای دارد. همه به آن ایمان دارند و جزء لاینفک لبنان است.
 
دیپلماسی ایرانی : آیا گمان می­کنید لبنان به عرصه تسویه حساب­های شخصی کشورهای مختلف تبدیل شده است؟
دکتر نسیم الخوری: متاسفانه بله. اگر یادتان باشد مقاله­ای چند ماه پیش برایت فرستادم که در آنجا گفته بودم ما دروازه تحولات جهانیم. آمریکا می­خواهد خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورد که آغاز آن از لبنان است. ما شدیم نقطه آزمون و خطای آمریکا برای خاورمیانه بزرگ. رایس در زمان جنگ 33 روزه اسرائیل با حزب الله لبنان گفته بود، لبنان سر آغاز تحولات خاورمیانه و خاورمیانه بزرگ خواهد بود.
 
در این میان همه از این موضوع نگرانند. عربستانی­ها و متحدانشان تلاش دارند برپایی خاورمیانه بزرگ را به چالش بیاندازند آن هم به شیوه خودشان یعنی دوستی با آمریکا و هم­زمان حمایت از دولتی که تحت حمایت و کنترل خودشان باشد. هکذا سوریه و اروپا و غیره.
 
از طرفی اسرائیل هم از قدرت گرفتن روز افزون حزب الله هراسان است. اسرائیل از این که حزب الله خود را بازسازی کرده و توانسته بر قدرت خود بیفزاید، دلهره دارد. از این رو تلاش می­کند به هر نحوی همانند دیگر کشورها در امور داخلی لبنان وارد شود تا شاید بتواند از قدرت روزافزون حزب الله جلوگیری کند. طبیعتا حزب الله نیز نمی­خواهد چنین اتفاقی بیافتد و از اسرائیل ضربه بخورد. از این رو دست به کار می­شود تا جلوی نفوذ صهیونیست­ها را بگیرد.
 
الآن ببین همانطور که در بالا گفتم چه معادله سختی در منطقه حاکم است. معادله­ای که چندین مجهول دارد و به اندازه­ای پیچیده است که نمی­توان به آسانی راه حلی برای آن پیدا کرد.

نظر شما :