هدف قراردادهای تسلیحاتی رژیم صهیونیستی چیست؟

تل آویو خطر مشترک ایران- روسیه

۰۹ اسفند ۱۳۹۰ | ۲۲:۵۳ کد : ۱۸۹۸۴۶۹ اخبار اصلی
گفتاری از امیر موسوی، کارشناس مسایل استراتژیک، در رابطه با قرارداد نظامی میان آذربایجان و اسراییل، برای دیپلماسی ایرانی.
تل آویو خطر مشترک ایران- روسیه

 دیپلماسی ایرانی: در ریشه شناسی تاریخی تنش میان ایران و آذربایجان،  به دلیل تمایلی که باکو همواره به اسراییل و امریکایی داشته مشکل در این گرایش آذربایجان بوده و هست. بنابراین از روزهای نخستین تشکیل ، این کشور با جمهوری اسلامی ایران دارای اختلاف های استراتژیک بوده است. آذربایجان  در این سالها  کاملا مورد حمایت امریکا و اسراییل و ترکیه نظامی(پیش از اردوغان) قرار گرفته و حالت رقابت منفی با ایران را همواره حفظ کرده است. از سوی دیگر دیپلماسی ایران نیز در این روند فعال نبوده و برای بهبودی روابط و جذب جمهوری آذربایجان تلاش نکرده است.
 
به عبارت روشن‌تر دیپلماسی ایران در حدی نبوده که طرف مقابل را به دشمنی علیه جمهوری اسلامی ایران وا دارد و همزمان در حدی هم نبوده که بتواند روابط را به سمت دوستی بیشتر هدایت کند. در نتیجه به این رویکرد می‌توان نام شکست دیپلماسی را نهاد، چراکه آذربایجانی‌ها از روز اول حساسیت‌های قومی و مذهبی داشتند و ایران باید تلاش‌هایی می‌کرد تا آنها را از این نگرانی خارج کند، اما متاسفانه با توجه به وجود زمینه دشمنی و تحریک دیگران، ایران هم به صورت قوی به سمت ایجاد ارتباط صمیمانه با آنها پیش  نرفت. در نهایت تمامی این مسایل دست‌به دست هم داد تا کشوری با گرایش های خصمانه  در کنار جمهوری اسلامی ایران نفس بکشد.

اما در خصوص تشدید قراردادهای نظامی رژیم صهیونیستی با دیگر کشورها از جمله آذربایجان، باید اعتراف کرد که این قبیل قراردادها بسیار خطرناک است، به ویژه آنکه هواپیماهای بدون سرنشین هم در این قرارداد وجود داشته است. این هواپیماها می‌تواند تجسسی و تخریبی باشد. از نظر تجسسی می‌تواند مرزها را کنترل کند و به نفع رژیم صهیونیستی حرکتهایی داشته باشد. رصد کردن برخی مسایل داخل ایران از طریق این هواپیماها قابل دسترسی است. همچنین هواپیماهای تخریبی می‌تواند بر اینترنت و ارتباطات بیسیمی اثرگذار باشد. اگر بنا بر این باشد که از این هواپیماها استفاده شود، بسیار خطرناک خواهد بود، که در نهایت حالت دشمنی به حالت جنگی تبدیل خواهد شد.

علاوه بر هواپیماهای بدون سرنشین ، هلیکوپترها، جنگنده‌ها و بهینه‌سازی سلاح و نیروی هوایی و حتی دریایی آنها در زمره تحولات اخیر نظامی رژیم صهیونیستی است. اخیرا بحث شراکت اسرائیل در   پروژه سپرضدموشکی هم پررنگ شده است. در نتیجه آذربایجان می‌تواند امتدادی باشد برای این سپرموشکی، تفاوتی ندارد که در سطح راداری باشد و یا در سطح ضدموشکی. همچنین آموزش نیروی انسانی و تاکتیک‌‌های جنگی و انتقال تکنولوژی ارتباطات و بحث جنگ الکترونیکی وجود دارد که این روند می‌تواند خطر بزرگی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران باشد. با توجه به اینکه آذربایجان با ترکیه و از سوی دیگر با اسراییل رابطه خوبی برقرار کرده است و تمامی این کشورها در نهایت با امریکا رابطه دوستی خوبی دارند، می‌توانند قوس و محیط نا امنی را برای ایران ایجاد کنند.

تنها راه مقابله با این تحرک:

1.     دیپلماسی ایران باید حرکت بیشتری کند

2.     هشدارهای جدی باید به آنها داده شود تا خیلی در مسیر دشمنی با ایران و دوستی با اسراییل حرکت نکنند. چراکه آنها در منطقه منافعی دارند که ایران هم می‌تواند تحرکات موزیانه‌ای در برخورد با آنها انجام دهد.

ایران هیچ‌گاه شروع کننده نبوده است،‌اما اگر این کشورها قصد داشته باشند که شروع به حرکت‌هایی علیه ایران کنند، در توان جمهوری اسلامی ایران است که عمل بازدارندگی را انجام دهد. بنابراین آذربایجانی‌ها هم به نفعشان نخواهد بود که شروع‌کننده باشند، به دلیل آنکه شرایط داخلی آذربایجان خوب نیست و بر همین اساس هم به سمت اسراییل رفتند تا از بحران داخلی که وجود دارد، دور شوند. بحران درون آذربایجان در زمینه اقتصادی، امنیتی و اجتماعی است. بنابراین شرایط خوبی برای دولت آذربایجان نیست و تلاش دارند تا ضعف خود را با قراردادهای نظامی جبران کرده و توان نظامی خود را بالا ببرند، چراکه ظاهرا دولت نتوانسته شرایط داخلی خود را به درستی جلو ببرد.

در این شرایط متزلزل داخلی و هراسی که از ایران دارند، از نظر فرهنگی و بافت اجتماعی  و حتی دینی و مذهبی اثرگذار است. آذربایجانی‌ها از این مسایل بیم زیادی دارند.این تحرکات از طریق فعال کردن دیپلماسی و تذکر به آذربایجانی‌ها که این تحرکات به نفع آنها نیست،قابل مهار است.
 

تلاش‌های جدید رژیم صهیونیستی

اسراییل با امریکا این تلاش را دارند که در محیط اطراف ایران تحرکاتی علیه ایران بوجود آورند. آنها تلاش کردند در رابطه با پاکستان سیاست خود را به پیش ببرند، اماموفق نبودند. پاکستان نیز به دلیل شرایط داخلی و فرهنگی و سیاسی خود زیربار نرفت. در افغانستان هم تلاش‌های فراوانی کردند تا پایگاه‌هایی ایجاد کرده و جمهوری اسلامی ایران را از شرق محاصره کنند. افغانستان هم خیلی در اختیار امریکا قرار نگرفت،یعنی ایران در هم در دولت و هم در پایگاه‌های مردمی افغانستان حضور خوبی دارد. مرحله بعدی نفوذ در آسیای میانه است، از گذشته هم شروع کرده بودند اما با احتیاط بیشتری ولی اینبار آذربایجان با روش ناردرست و شتابزده‌ای عمل کرده است. همچنین در رابطه با کشورهای حوزه خلیج‌فارس، امریکا کاملا موفق شده  و  حضور بسیار سنگینی در این مرحله در این منطقه دارد. اما امریکا عراق را از دست داده است، پایگاهی که می‌توانست از نظر امنیتی و سیاسی و نظامی بسیار تاثیرگذار باشد. امروز دولت و مردم عراق با جمهوری اسلامی ایران کاملا همگون هستند و هیچ حضور موثری از سوی امریکا ونیروهای خارجی به دلیل توافقنامه امنیتی که آقای مالکی با امریکا امضاء کرده است، وجود ندارد. بنابراین عراق نسبت به امریکا تعهدات خاصی ندارد. مشکلی که امروز وجود دارد کشورهای آذربایجان و حوزه خلیج فارس  و پایگاه ناو پنجم امریکا دربحرین و حضور بسیاری از نیروهای امریکایی در قطر است، علاوه بر ناوبرها و زیردریایی‌های که در منطقه حضور دارند.

به نظر می‌رسد امریکایی‌ها زمانی که از عراق مایوس شدند و پاکستان و افغانستان را کامل در اختیار نگرفتند، به سمت آسیای میانه رفتند. من بر این باورم  روابط ایران و روسیه اینگونه توافقات اسراییل در آسیای میانه را می‌تواند بی‌اثر کند. بنابراین اگر ایران رابطه خود را با روسیه مستحکم‌ و از نظر استراتژیک قوی‌تر برخورد کند  می‌تواند یکی از عوامل مختلف بازدارندگی حضور رژیم صهیونیستی و امریکا در منطقه باشد، چراکه روسیه هم از  گسترش حضور اسراییل در این کشورها راضی نیست. در نهایت ایران و روسیه می‌توانند بر پایه منافع مشترک فعالیت های مخرب رژیم صهیونیستی در منطقه را خنثی کنند.
 

14

      


نظر شما :