تبعات پنهان حذف بشار اسد

آیا افراط‌ گری اسلامی این‌بار در سوریه احیا می‌شود؟

۱۵ اسفند ۱۳۹۰ | ۱۴:۰۷ کد : ۱۸۹۸۶۲۱ اخبار اصلی
پدیده دیگری که احتمال وقوع آن دور از ذهن نیست، رونق و احیای افراط گری نه فقط در سوریه که در سرزمین های همجوار با رژیم صهیونیستی نظیر مصر و لیبی و... است. باید دید غرب، ترکیه و اتحادیه عرب در همراهی شان با مخالفان بشار اسد، موضع فعلی را تا رسیدن به مقصودی مبهم و خطرناک ادامه می دهند؟
آیا افراط‌ گری اسلامی این‌بار در سوریه احیا می‌شود؟
 دیپلماسی ایرانی: هرچه زمان می گذرد، اوضاع سوریه گنگ تر و خطرناک تر می شود. این گنگی و خطر کشورهای همسایه و بطور کلی منطقه خاورمیانه را در انتظار خطری بزرگ تر قرار داده است. ایران، عراق و لبنان بارها نگرانی خود را از تداوم خشونت ها و همچنین مسلح کردن گروه های معارض در سوریه اعلام کرده اند.

نوری المالکی نخست وزیر عراق در تازه ترین اظهاراتش پرده از واقعیت مهم دیگری برداشته که بطور حتم برای غرب و اعرابی که بر سقوط بشار اسد تاکید می کنند، خبر خوشایندی نیست. او گفته که فعالیت‌های القاعده در حال انتقال از عراق به سوریه است و این موضوع وضعیت سوریه و نیز گسترش تروریسم را به مساله ای بغرنج و غیرقابل پیش بینی تبدیل خواهد کرد.

شاید در نگاه اول این برداشت به ذهن برسد که با پراکنده شدن تروریست ها و اعزام بخش قابل توجهی از آنها به سوریه، عراق از شر افراط گرایی خلاصی می یابد ولی اگر چنین بود مقام های عراقی اینطور برآشفته و نگران نبودند و از تسلیح و تجهیز مخالفان بشار اسد حمایت می کردند. با وجود این نگرانی ها، ترکیه همچنان از معارضان سوری حمایت می کند و بستری شده است برای تقویت نیروهای اپوزیسیون. از سوی دیگر لیبی و تونس نیز از حامیان مخالفان مسلح در سوریه محسوب می شوند و بر تقویت شاخه های مسلح و روند درگیری ها در سوریه اصرار می ورزند. در این میان آنچه تعجب ناظران را برانگیخته است، حمایت های بی چون و چرای غرب از تقویت این روند و تضعیف حکومت مرکزی سوریه است و این تعجب از آنجا ناشی می شود که گویا آنها فراموش کرده اند درحال احیای همان نیروهای جهادی و تندرویی هستند که عراق و افغانستان و پاکستان را به جولانگاه خود تبدیل کرده و مدت هاست که خواب را از غرب گرفته اند و ده سال جنگ نیز نتوانسته ریشه آنان را بخشکاند.

جنگ جامعه بین الملل با تروریسم و اسلام افراطی اگرچه با کشته شدن اسامه بن لادن و به اسارت درآمدن تعداد زیادی از رهبران و فرماندهان طالبان به تضعیف این پدیده انجامید، ولی گویا حوادث سوریه بستری شده است برای زایش مجدد این گرایش ها در خاورمیانه و جا باز کردن آن در تحولات سیاسی منطقه.

بشار اسد و حامیان منطقه ای اش بارها اعلام کرده اند که بخش عمده ای از معترضان داخلی سوریه، گروه هایی هستند که از فضای سیاسی اعتراضات استفاده کردند و با به دست گرفتن سررشته امور قصد دارند، افراط گرایی و سلفی گری را در سوریه ترویج و درنهایت حاکم کنند. بطور بدیهی چنین نتیجه ای نه مطلوب غرب و رژیم صهیونیستی و نه به سود نظام های خودکامه عرب خواهد بود.

معنی دیگر این اتفاق آن است که تلاش اتحادیه عرب و قدرت های غربی برای برانداختن نظام بشار اسد، حکم خودزنی و بلکه خودکشی را خواهد داشت. اعراب و در راس آنها عربستان و قطر از یکسو و اسرایل و قدرت های غربی از سوی دیگر بر این باورند که سقوط بشار اسد یا تجزیه سوریه – به سبک آنچه در بالکان رخ داد – می تواند ریشه های مقاومت را که متشکل از سه ضلع ایران، حزب الله لبنان و دمشق است، بخشکاند و امنیت اسرائیل و دغدغه های عربستان و قطر را پوشش دهد. اما بی اغراق باید گفت که آنها ریسک بزرگی را مرتکب شده اند و ممکن است در باتلاقی که به دست خودشان ایجاد می شود، گرفتار آیند و هیچ راهکار دیپلماتیک و سیاسی نیز برای برون رفت از آن نیابند. این به معنی بن بستی تازه در خاورمیانه و تهدیدی مضاعف برای امنیت اسرائیل خواهد بود که جبهه ای تازه را در برابر این رژیم خواهد گشود.

معارضانی که امروز در سوریه با پرچم دموکراسی دست به عملیات های مسلحانه علیه ارتش سوریه می زنند و از پشتوانه های حقوق بشری غرب و ناسیونالیسم جامعه عربی برخوردارند، در صورت سقوط نظام فعلی سوریه، دست از اسلحه برنخواهند داشت و همواره این ظرفیت نهفته را خواهند داشت که آینده را در پیش چشم اسرائیل و حامیانش تیره و تار کنند. می توان گفت شرط بندی روی مخالفان تا زمانی که نیروهای معتدل و دیپلماتی به عنوان آلترناتیو در میانشان یافت نشود، یک شرط بندی از پیش شکست خورده و بلکه زاینده یک تهدید نوظهور است.

امروز حکومت دمشق بهانه مبارزه جویان و نیروهای جهادی است و فردا جایی دیگر. این موضوعی است که گویا هم ترکیه و هم قدرت های غربی آن را به فراموشی سپرده و یا برنامه ای برای مهارش دارند. اگر گفته شود که طرح و برنامه ای برای آینده سوریه و سرنوشت گروه های جهادی نوپدید پیش بینی شده است، یقینا باید نسبت به آن تردید کنیم چرا که نه عراق و نه افغانستان با وجود داشتن دولت های مستقر متمایل به غرب، هنوز نتوانسته اند بر مشکل تروریسم و حذف یا گفتگو با آنها فائق آیند. بحران دیگری که احتمال وقوع آن دور از ذهن نیست، رونق و احیای افراط گری نه فقط در سوریه که در سرزمین های همجوار با رژیم صهیونیستی نظیر مصر و لیبی و... است. باید دید غرب، ترکیه و اتحادیه عرب در همراهی شان با مخالفان بشار اسد، سمت و سوی فعلی را تا رسیدن به مقصودی مبهم و خطرناک ادامه می دهند یا در یک نقطه توقف می کنند و تغییر مسیر می دهند؟


نظر شما :