تل آویو چشم انتظار نشست بغداد است

سوم خرداد نقطه عطفی در مذاکرات ایران با غرب

۰۲ خرداد ۱۳۹۱ | ۱۴:۵۹ کد : ۱۹۰۱۴۴۹ گفتگو
دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین المللی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است تل آویو در حال حاضر ظرفیت کمی برای تاثیرگذاری در نگاه امریکا دارد.
سوم خرداد نقطه عطفی در مذاکرات ایران با غرب
 دیپلماسی ایرانی: میز مذاکره میان ایران و گروه 1+5 این بار در بغداد پهن است.پس از نشست استانبول که بیشتر به ژست های دیپلماتیک و ابراز خوش بینی گذشت اکنون بسیاری از تحلیل گران چشم به بغداد دوخته اند تا شاید مذاکرات میان نمایندگان غرب با ایران این بار دستاوردی ملموس داشته باشد. همزمان با نزدیک شدن به زمان مذاکرات بر حجم سفرهای مقام های غربی و البته سیاستمداران اسرائیلی افزوده شده است. آویو کوچاوی رئیس اطلاعات نظامی رژِم اسرائیل به امریکا سفر کرده و قرار است ایهود باراک، وزیر جنگ این رژیم نیز به زودی به او بپیوندد.همزمان خبرهای رسیده حاکی از این است که یوکیا آمانو دبیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای نیز برای نخستین بار ظرف 48 ساعت آینده به ایران سفر خوهد کرد. سفری که از سوی بسیاری از تحلیل گران برای نشست بغداد خوش یمن خواهد بود و بوی مذاکرات مثبت را این بار در خاک عراق به مشام می رساند. در این میان سوال نقش رژیم صهیونیستی بر این مذاکرات و تقلای این رژیم برای تاثیرگذاری بر آن است. مصالحه میان ایران و غرب آخرین تکه از سناریویی است که تل آویو در کابوس های شبانه خود می بیند. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین المللی بررسی کرده است:

 

با توجه به این که به مذاکرات بغداد نزدیک می شویم، به نظر شما گروه 1+5 تا چه حد در نظرات خود با رژیم اسرائیل هماهنگ هستند؟

این کشورها ملاحظاتی را درباره رژیم صهیونیستی رعایت می کنند. اما باید توجه داشته باشید که به هر حال 1+5 مسئولیتی دارد. این ها پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان هستند که بالاخره چهار قطعنامه را پشتوانه خود دارند. بنابراین این کشورها مسئولیتی بین المللی دارند. در حالی که اسرائیل یک نگاه متفاوتی را دنبال می کند. ضمن این که انگلیس و فرانسه و امریکا ملاحظاتی را در مورد اسرائیل رعایت می کنند.

علاوه بر این مقامات اسرائیلی نظرات متفاوتی را بیان می کنند. برخی می گویند که باید به دنبال راه حلی مسالمت آمیز از طریق مذاکرات دیپلماتیک بود؛ برخی دیگر حامی راه حل سخت افزاری و نظامی هستند. اما آن طور که پرز در ملاقات با کری عنوان داشت، اسرائیلی ها معتقد هستند که این امریکا است که باید این مسئولیت را عهده دار شود. به دیگر سخن اسرائیلی ها تاکید دارند که این امریکا است که باید مشکل را حل نماید و پیامدهای آن را نیز به جان بخرد. ضمن این که اسرائیل به طور جداگاه گهگاه تهدیداتی نشان می دهد اما به نظر من هدف نهایی اسرائیل این است که اگر قرار است اقدام سخت افزاری علیه ایران انجام شود، این اقدام باید از سوی امریکایی ها صورت گیرد.

 

با توجه به این که در آستانه مذاکرات، آویو کوچاوی، رئیس اطلاعات نظامی رژیم اسرائیل به امریکا سفر کرده و قرار است ایهود باراک، وزیر جنگ نیز به امریکا برود، به نظر شما ظرفیت تاثیرگذاری اسرائیل بر امریکا در خصوص مسئله ایران چقدر است؟
 

عوامل مختلفی در خود کنگره امریکا وجود دارد. حزب جمهوری خواه برای این که در انتخابات آینده پیروز شود، سعی می کند که موضعی انتقادی در عرصه های مختلف منجمله مسئله ایران علیه دولت اوباما داشته باشد. از طرفی لابی اسرائیل نیز حضور دارد و تلاش می کند نظرات خود را به امریکایی ها بقبولاند. اما من فکر نمی کنم در شرایط موجود و وضعیت اقتصادی نا به سامان اروپا و امریکا، امریکایی ها علاقه ای به استفاده از یک استراتژی سخت افزاری داشته باشند. بنابراین ترجیح می دهند که مذاکرات به یک تفاهم نسبی منتج شود. این طور هم که قرائن و شواهد نشان می دهد، تفاهم هایی نیز پدیدار شده است. بنابراین اگر 1+5 بتواند به توافقی با ایران برسد، این به نفع اوباما در انتخابات آتی است. چون تا مقداری موضع گیری های حزب جمهوری خواه را خنثی می کند و تا حدودی هم اسرائیل را آرام خواهد کرد.

بنابراین اوباما خواستار آن است که تا قبل از انتخابات در مسئله ایران که از قبل هم تلاش می کرد به نحو مسالمت آمیزی حل و فصل شود، ولو در یک روند گام به گام حل و فصل شود. ظاهر امر این مسئله را نشان می دهد. تا این جا نیز هر دو طرف اظهار کرده اند که علائمی از حسن نیت و موفقیت دیده می شود.

 

بعضی تحلیل گران تغییر کابینه در اسرائیل را به تشکیل کابینه جنگ تعبیر کردند. زمزمه هایی نیز شنیده می شد که اسرائیل به دنبال اقدام یک جانبه علیه ایران است. به نظر شما چقدر احتمال اقدام یک جانبه اسرائیل علیه ایران وجود دارد؟
 

به نظر من جریان بر عکس است. اگر کادیما با لیکود ائتلاف کند که کرده است، موضع معتدل تری از اسرائیل شاهد خواهیم بود. چرا که کادیما میانه رو است و اسرائیل بیتنا که تا پیش از این با لیکود در ائتلاف بود، تند رو است. بنابراین به نظر می رسد اسرائیلی ها از این موضع گیری ها استفاده مالی و نظامی می کند. امریکایی ها ناچار هستند کسانی را که شعار جنگ می دهند، کنترل کنند یا ساکت کنند یا مهار کنند یا راضی کنند. به همین دلیل رویه اسرائیل این است که در ازای این اظهارات سلاح های پیشرفته و کمک های مالی دریافت کند. یعنی مرتبا حق السکوت هایی دریافت می کند برای این که فعلا کوتاه بیاید. اما هدف نهایی اسرائیل این است که اگر قرار است اقدامی انجام شود، امریکا این اقدام را انجام دهد.

 

همان طور که شما اشاره فرمودید به نظر می رسد نشانه های مثبتی در فضای مذاکرات ایران و 1+5 دیده می شود. اما در کنار این فضای مثبت یک سری علائم هشدار دهنده دیده می شود. با توجه به این دو رویه موازی، ارزیابی شما از نتیجه مذاکرات بغداد چیست؟

آن ها هم که فکر می کنند نشانه های مثبتی در افق پدیدار شده، با قاطعیت این را بیان نمی کنند. چون در هر صورت قطعنامه های شورای امنیت و شورای حکام وجود دارد. از این طرف هم گاهی صحبت های دو پهلو شنیده می شود. بنابراین شفافیتی در سیاست خارجی وجود ندارد. بنابراین ماهیت مواضع دو طرف دو پهلو و مبهم است. اما نکته مثبتی که در افق پدیدار شد این بود که امریکایی ها گفتند غنی سازی زیر 5 درصد را می پذیرند و ایران نیز اعلام کرده است که غنی سازی 20 درصد را برای تامین سوخت رآکتور دانشگاه تهران انجام داده و حالا دیگر تمایلی ندارد ادامه دهد. در اظهار نظرات بعد از مذاکرات ایران و آژانس نیز دو طرف مثبت برخورد کردند. این ها علائم است و واقعیات متقن نیست. انتظار این است که این فضا منجر به یک توافق اولیه شود.من فکر می کنم که مذاکرات بغداد نقطه عطفی در مسئله هسته ای ایران است. اگر مذاکرات نافرجام باشد، پیامد های نگران کننده ای خواهد داشت. اما اگر به تفاهم اولیه ای منجر شود، می توان امیدوار بود که دو طرف خواهان آن هستند که اعتمادسازی جدیدی شکل گیرد. ممکن است مذاکرات مکرری در پیش باشد اما این مذاکرات در صورت موفقیت در راستای نیل به یک توافق اساسی است.

 

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12

 

نظر شما :