محور مذاکرات ایران با غرب چیست؟

واقعیت ها در صحنه نشست بغداد

۰۲ خرداد ۱۳۹۱ | ۲۳:۱۴ کد : ۱۹۰۱۶۸۳ اخبار اصلی
محمدرضا سبزعلی پور، رییس مرکز تجارت جهانی ایران در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به مذاکرات ایران و گروه 1+5 می پردازد و معتقد است بحران اقتصادی یورو در اروپا و تغیر دولت فرانسه فضای مناسبی را برای دولتمردان ما بوجود آورده است تا با تدبیر مناسب و سیاستی خاص و هدایت پدرانه رهبر بزرگوار انقلاب، همه دنیا را شگفت زده کرده و کار را به اتمام برسانند.
واقعیت ها در صحنه نشست بغداد

دیپلماسی ایرانی: نمایندگان ایران و 1+5 قرار است روز سوم خرداد به پای میز مذاکره بروند. واقعیاتی قابل پیش بینی در ارتباط با نشست آینده در بغداد وجود دارند. بطور قطع سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر هدف مستقیم دولت آمریکا نیست ولی افزایش فشارها و گسترش تحریمهای سیاسی و اقتصادی با هدف تضعیف حکومت ایران خواسته آمریکا می باشد تا با به اجرا گذاشتن تحریمها، دولت ایران در تنگنای شدیدی قرار گرفته و دست به اقدامات عجولانه‌ای بزند که پیامدهای ویرانگری برای خودش داشته باشد.

البته غالب صاحب نظران ارشد بین المللی و هسته ای در داخل و خارج اعتقاد دارند که چنانچه باراک اوباما و دولتمردان ایران در دور جدید مذاکرات هسته ای مصالحه نکنند چه بسا منطقه را بسوی یک نابسامانی و تنش تمام عیار سوق دهند. پس بخاطر تثبیت و برقراری آرامش و صلح جهانی هم که شده هر دو طرف باید کوتاه آمده و به به نقطه مشترکی دست یابند. زیرا شواهد موجود نشان می دهد که احتمالاً دور جدید گفت وگوها بین ایران و نمایندگان کشورهای پنج بعلاوه یک با مذاکرات دوره های قبلی که بی نتیجه مانده اند تفاوت بسیاری خواهد داشت. البته دولت آمریکا با خواستها و شروط فراوانی به پای میز مذاکره خواهد آمد از جمله قطع غنی سازی با غلظت۲۰درصد، توقف تمام فعالیتها در مرکز هسته ای فردو و تحویل دادن اورانیوم های غنی شده با غلظت۲۰ درصد که در ماههای اخیر تولید و ذخیره شده اند.!!!

ایران نیز همواره تأکید کرده که فقط در حد مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد تولید می کند. اما تحلیل عمومی دولت آمریکا این است که اگر ایـران با شروط مذکور موافقت کند درآینده هر اقدام دیگر ایران برای حرکت بسوی تولید سلاح هسته ای کشف و تحت کنترل قرار خواهد گرفت. در مقابل این شروط مشخص نیست که آمریکا برای معامله با ایران چه پیشنهاداتی دارد. تا این لحظه آنچه مقامات آمریکایی گفته اند این است که در مقابل، غرب حاضر میباشد تا میله های سوخت هسته ای مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران را تأمین کرده و تحریمهای دیگری از سوی سازمان ملل متحد و غرب در مورد کشورمان وضع نشود.!!!

اما یک چنین بسته پیشنهادی از نظر بسیاری از تحلیلگران مستقل و حتی دیپلمات های سایر کشورهای حاضر در مذاکرات به معنای ایجاد یک بن بست در همان آغاز راه است. به گفته آنها مشکل در شروط و مطالبات آمریکا نیست بلکه درعدم تعادل بین بده و بستانهای موجود و تأمین منافع ایران در این طرح است. (بقول معروف چه میدهم و چه میگیرم)؟

در شرایطی که تحریمهای بسیار شدیدی بر شبکه مالی و بانکی، حمل و نقل دریایی و صادرات نفت ایران و... اعمال شده است بعید بنظر میرسد که دولت ایران فقط در ازای قول غرب برای اضافه نشدن تحریمها دست به مصالحه بزند. بطور قطع هرگونه کاهشی در فعالیتهای هسته ای ایران باید با کاهش در شدت تحریم های فعلی غرب و سازمان ملل متحد علیه این کشور همراه باشد.

مشکل باراک اوباما این است که تحت فشار رقبای خود در داخل آمریکا علی الخصوص جمهوری خواهان هیچ فضایی برای کاستن از تحریمها علیه ایران ندارد. از آنجایی که مجالس قانونگذاری آمریکا اکثر این تحریمها را وضع کرده اند پس فقط آنها میتواند این تحریم ها را تغییر دهند. در آخرین موردی که باراک اوباما بر سر سیاست مربوط به ایران، مجلس سنا را به چالش کشید با مخالفت صد در صدی آن مجلس روبرو شد. رییس جمهوری آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حاضر نیست بار دیگر چنین ریسک و قماری را انجام دهد.

شاید سکوت دولت آمریکا در مورد امتیازهایی که حاضر است در برابر کاهش فعالیتهای هسته ای به ایران بدهد بر شیوه کاستن مرحله ای از فشارها و تحریمهای فعلی استوار باشد. و یا دولت آمریکا امتیازهای اصلی خود را برای میز مذاکره و توافق نهایی با ایران کنار گذاشته باشد. ولی در عین حال این امکان نیز وجود دارد که سکوت آمریکا یک حرکت حسابگرانه سیاستی زیرکانه باشد.

بدلیل اینکه شروط و مطالبات آمریکا از هم اکنون به رسانه ها درز پیدا نکند آنها امتیازات را فعلا مخفی نگاه داشته اند تا در صورت توافق قطعی روی یک روند دیپلماتیک آنها را بطرف مقابل اعلام کنند.

لازم به یادآوری است که تاکنون هر دو طرف به نسبت تقبل خطر و تشدید تنش، برای مصالحه نیز آمادگی چشمگیری از خود نشان داده اند با این تفاوت که هر دو طرف معتقدند که طرف مقابل جرأت و شهامت کافی را برای رفع تنشها ندارد.!!! البته برای پرهیز از وقوع جنگ و برقرای صلح و آرامش، هر دو طرف دعوا میبایست خود را گول نزده و کمی خود را در آینه برانداز و واقعیات موجود را درک کنند.

 اینجانب بارها تأکید کرده ام که هرگز شخص منفی نگری نیستم اما اعتقاد دارم که واقعیات را هم نباید نادیده گرفت و آنها را کتمان کرد، پس باید این موضوع را فی الواقع درک کرد که جنگ سخت و ویرانگر بی سر و صدایی بین ایران و بخشی از کشورهای بزرگ جهان در گرفته و میبایست این واقعیت را هم باور داشت که وقتی آتشی روشن میشود حتماً تر و خشک را با هم میسوزاند، پس دولتمردان و مقامات عزیز کشورمان نباید ادعا کند که در این راه پرخطر و این جنگ مخفی، فقط آمریکا و کشورهای غربی متضرر شده اما ایران سود خواهد کرد.!! بطور قطع هر دو طرف دعوا متضرر خواهند شد و هرچه مدت این جنگ طولانی تر باشد خسارت آن نیز بیشتر خواهد بود که آینده این واقعیت را بیش از پیش بر همگان نمایان خواهد کرد.

برخی از سیاستمداران جهان، ایران را با اتحاد جماهیر شوروی سابق مقایسه میکند که بخاطر اختلافات ریشه ای خود با آمریکا، سالیان طولانی درگیر جنگ سرد با غرب بود اما نهایتاً مجبور به ترک مخاصمه و آشتی با غرب گردید. اما گذشته از این مقایسه ها و تشبیه ها باید عرض کنم که هیچ اختلاف و جنگی تا ابد پایدار نبوده و روزی به صلح و دوستی مبدل خواهد شد. لکن واقعیتی را که تاریخ به اثبات رسانده این است که جمع زیادی از سران کشورهای جهان در مقاطعی از زمان بلحاظ اختلافات ارضی و سیاسی آنچنان با هم دشمن بوده اند که حتی حاضر به شنیدن نام هم نیز نبوده اند تا چه رسد به دیدن یکدیگر، اما گذر زمان اتفاقات باور نکردنی را به نمایش میگذارد که پیش بینی آن برای هیچکس امکانپذیر نیست و یکی از آن اتفاقات جالب، همین است که سران کشورهایی که در مقطعی از زمان با هم دشمن بوده اند آنچنان با هم دوست شده اند که انگار هیچ دشمنی بین آنها وجود نداشته و آنچنان دست همدیگر را در برابر رسانه ها و مردم سراسر جهان فشرده اند که گویی صدها سال است که با هم برادرند.!!! از آن جمله می توان به کشورهای دیگر در جنگهای اول و دوم جهانی، جنگ آمریکا با ویتنام، شوروی با افغانستان، هند و پاکستان، جنگ بالکان، ایران و عراق و ... دهها مورد دیگر اشاره نمود. همچنین به آخرین نمونه از رفع اختلافات سیاسی قدیمی و ریشه ای و جنگهای سرد میتوان به پایان تنشهای چین کمونیست، شوروی سابق، آلمان شرقی و برمه با غرب و آمریکا، آغاز مذاکرات با کره شمالی و آشتی برخی از کشورهای عرب با اسرائیل نیز اشاره کرد.

حال با همه واقعیات ملموس و تمام نمونه های موجود، آیا می توان ایران اسلامی را از این قاعده مستثنی دانسته و آنرا تافته ای جدا بافته از معادلات جهانی بدانیم؟!! مسلماً هرگز، پس بطور قطع رفع تنشها و اختلافات سیاسی کشور ما نیز همانند جنگ با عراق دور انتظار نیست فقط زمان دقیق آن مشخص نیست و نهایتاً صلح و دوستی، عاقبت تنش ایران با آمریکا و جهان غرب نیز خواهد بود (بقول معروف دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد). لکن هر چه زمان آن طولانی تر باشد قطعاً ضرر آن برای کشور بیشتر خواهد بود. پس باعنایت به فرمایشات بزرگان دین اسلام، که فرموده اند: لذتی که در عفو وجود دارد در انتقام نیست، پس ضروری بنظر میرسد تا دولتمردان ایران اسلامی با توجه به فواید آرامش و با در نظر گفتن منافع ملی ایران، قدمهای مثبت و سازنده ای را در جهت رفع تنشها و اختلافات سیاسی با جهان غرب برداشته و امتیازات چشمگیری را نیز به نفع کشور و مردم عزیزمان از آنها بگیرند. در همین راستا و باتوجه به جنگ طلبی و درخواست اعمال تحریمهای بیشتر از جانب جمهوری خواهان آمریکا و مقاومت اوباما در برابر آنها و همچنین بحران اقتصادی یورو در اروپا و تغیر دولت فرانسه فضای مناسبی را برای دولتمردان ما بوجود آورده است تا با تدبیر مناسب و سیاستی خاص و هدایت پدرانه رهبر بزرگوار انقلاب، همه دنیا را شگفت زده کرده و کار یکسره و به اتمام برسانند.

      

 

 

نظر شما :