جای «غیرمتعهدها» روی همسایگان سرمایه‌گذاری کنیم

۲۸ تیر ۱۳۹۱ | ۱۴:۵۳ کد : ۱۹۰۴۲۸۴ سرخط اخبار
شرق: تهران در انتظار «شهریور شلوغ» است؛ شهریوری که جنب‌وجوش در آن چندبرابر خواهد شد چراکه «جنبش عدم‌تعهد» نشست سران خود را در این ماه در تهران برگزار می‌کند. براساس پیش‌بینی برگزار‌کنندگان در روزهای منتهی به 8 و 9 شهریور ماه، یعنی زمان برگزاری نشست سران جنبش عدم‌تعهد، بیش از هفت‌‌هزار میهمان خارجی وارد تهران خواهد شد. جنبش عدم‌تعهد در سال ۱۹۶۱ میلادی (۱۳۴۰) در اوج جنگ سرد و فضای دوقطبی بین غرب و شرق با هدف وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم و نه در اردوگاه سرمایه‌داری (امپریالیسم)، قرار داشتند، تشکیل شد. با پایان جنگ سرد و فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد دچار نوعی بی‌هویتی شده و دلیل وجود این جنبش که ایجاد موازنه منفی بین دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بین رفته است. «صادق زیباکلام» استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل بین‌الملل معتقد است که جنبش عدم‌تعهد کارآیی خود را از دست داده و ضرورتی ندارد که بیش از این روی این جنبش حساب باز شود. وی همچنین درباره تشکیل دبیرخانه دایمی جنبش عدم‌تعهد هم گفت که بعید است در صورت موافقت و تشکیل آن ، چنین دبیرخانه‌ای کاربرد عملی داشته باشد.

جنبش «غیرمتعهدها» در شرایط کنونی تا چه حد توانسته است اهداف تشکیل و ساختار خود را حفظ کند؟

فکر می‌کنم که «جنبش غیرمتعهدها» یا اساسا پدیده‌ای به نام «غیرمتعهدها»، موضوعیت خود را از دست داده است. این جنبش در دوران و شرایطی شکل گرفت که جهان مبتنی بر یک نظام دو قطبی بود و کشورها باید وابستگی خود را یا با جهان «غرب» و در راس آن ایالات متحده آمریکا و متحدانش یا با جهان «شرق» تحت رهبری شوروی و همراهانش اعلام می‌کردند. اما پس از فروپاشی نظام دوقطبی که نزدیک به دو دهه از آن دوران می‌گذرد این جنبش عملا دیگر کارکرد سابق خود را از دست داده است.
انگیزه جمهوری اسلامی ایران از ایفای نقش فعال در «جنبش عدم‌تعهدها» چیست؟
دلیلش این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، بر پایه شعار «نه‌شرقی و نه‌غربی» شکل گرفته و هنوز هم این شعار در حوزه سیاست خارجی نقشی تعیین‌کننده دارد و همچنان مصداق عملی شعار «نه‌شرقی، نه‌غربی» را «جنبش غیرمتعهدها» می‌دانند. این در حالی است که پس از انقلاب وقتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تدوین و تبیین می‌شد نظام بین‌الملل دو قطبی بود. اما امروز اگر کشورها بگویند که ما «نه‌شرقی یا نه‌غربی» هستیم معنا ندارد. اما دلیل دوم جایگاه جنبش عدم‌تعهد در ساختار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پررنگ‌کردن نقاط مثبت دستگاه سیاست خارجی ایران است. در شرایطی که دستگاه دیپلماسی در ارتباط با کشورهای دیگر با چالش‌هایی روبه‌رو است، ارتباط با «جنبش غیرمتعهدها» فرصتی به دستگاه‌ دیپلماسی ایران می‌دهد که روی مناسبات کشورمان با صد کشور عضو جنبش، مانور دهد.
آیا کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد همچون ابتدای شکل‌گیری این جنبش، همچنان خود را متعهد به اجرای آرمان‌ها و سیاست‌های این جنبش می‌دانند؟
اجازه دهید پرسش شما را این‌گونه پاسخ دهم که اساسا ظرف پنج سال اخیر جنبش عدم‌تعهد در کدام یک از منازعات و رویدادهای بین‌المللی مهم نقش و تاثیر‌گذاری ویژه‌ای داشته است. مثلا در بحران اخیر سوریه یا در جنگ عراق یا افغانستان، آیا اثری از «غیرمتعهدها» دیده می‌شود. ممکن است کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد به دنبال نقش‌آفرینی مستقل و خارج از چارچوب این جنبش بوده باشند اما در قالب این عنوان حتی یک بیانیه هم با امضای جنبش عدم‌تعهد در له یا علیه تحولات بین‌المللی منتشر نشده است. به دلیل آنکه جهان دیگر دوقطبی نیست و مفاهیم بین‌المللی تغییر پیدا کرده است. در جهان امروز مثلا در مصر به عنوان یکی از سردمداران شکل‌گیری جنبش عدم‌تعهد تحت رهبری جمال عبدالناصر، محمد مرسی، رییس‌جمهوری جدید این کشور به دور از نگاه ضدامپریالیستی در نخستین دیدار بین‌المللی خود با هیلاری کلینتون، رییس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا ملاقات می‌کند. اینها نشانه‌هایی است در تایید این مدعا که کشورهای جنبش عدم‌تعهد نگاه و رویکرد نه‌شرقی و نه‌غربی خود را کنار گذاشته‌اند.
فکر می‌کنید تشکیل «دبیرخانه دایم جنبش عدم‌تعهد» می‌تواند بر افزایش تاثیرگذاری جنبش موثر باشد؟
بعید می‌دانم تشکیل دبیرخانه دایمی جنبش عدم‌تعهد بتواند کاربرد عملی داشته باشد جز اینکه چون نشست اخیر سران جنبش عدم‌تعهد در تهران برگزار می‌شود احتمالا در صورت موافقت کشورهای عضو برای تشکیل آن، محل دایمی این دفتر تهران تعیین شود و در این صورت جمهوری اسلامی ایران، شرایط میزبانی از این دفتر را خواهد داشت. جز این هم نه برای جمهوری اسلامی ایران و نه اصلا برای سایر کشورهای عضو، تشکیل چنین دفتری همراه با منفعت احتمالی نخواهد بود زیرا جنبش عدم‌تعهد از بازیگران اصلی «سیاست بین‌الملل» محسوب نمی‌شود. یا مثلا دفتر دایمی کشورهای اسلامی معنا و مفهوم عینی دارد چون کشورهای عضو دغدغه‌ها و مسایل مشترکی دارند که این مسایل به واسطه دفتر دایمی قابل پیگیری است. اما «غیرمتعهدها» چه دغدغه و نگاه ویژه‌ای دارند. خیلی از کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد اکنون در دنیاهای بسیار متفاوت نسبت به یکدیگر سیر می‌کنند و کمتر نزدیکی دیدگاهی میان آنها مشاهده می‌شد.
فکر می‌کنید اساسا بیداری اسلامی و تحولات منطقه‌ای تا چه اندازه برای «غیرمتعهدها» دارای اهمیت است؟
برای اینکه بخواهیم ارتباط پدیده دموکراسی‌خواهی مردم منطقه و جهان عرب موسوم به «بهارعربی» را با جنبش عدم‌تعهد مورد ارزیابی قرار دهیم باید ببینیم که ظرف یک‌سال گذشته مسوولان و رهبران کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد چه میزان با رهبران سیاسی و مردمی تحولات منطقه ارتباط داشته‌اند. ظرف این دو سال اخیر این جنبش چه تعداد اعلامیه در همدلی یا همدردی با مردم درگیر در این تحولات صادر کرده‌ است. یا اساسا جنبش عدم‌تعهد در کدام یک از نشست‌های مربوط به تصمیم‌گیری‌ها پیرامون تحولات بهار عربی حضور موثر یا حتی غیرموثر داشته است.
آیا حساب ویژه باز کردن روی جنبش عدم‌تعهد می‌تواند کمکی به منظور تاثیر‌گذاری در تحولات بین‌المللی به جمهوری اسلامی ایران بکند؟
تلاش برای زنده کردن «غیرمتعهدها» تلاش بیهوده‌ای است. در جهان کنونی حساب ویژه باز کردن روی کشورهای همسایه و منطقه، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و... قطعا می‌تواند آثار بیشتری را برای کمک به جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین‌المللی داشته باشد.

نظر شما :