آخرین بخش از سلسله نوشته‌های جدید سرکیس نعوم

سایه تسویه حساب های شخصی بر فراز انقلاب ها

۱۷ اسفند ۱۳۹۱ | ۲۱:۵۱ کد : ۱۹۱۳۶۵۰ اخبار اصلی خاورمیانه
آن چه در لیبی می گذرد، معقول نیست، لیبایی ها زندگی خودشان را می کردند و همه چیز برایشان تامین بود. الآن 75 هزار نفر هم از سوی انقلابیون و هم از سوی ارتش کشته شده اند و شاید از این هم بیشتر کشته شوند. آیا این را دوست دارند؟ در این حالت فقرا و ثروتمندانشان چه می کنند؟
سایه  تسویه حساب های شخصی بر فراز انقلاب ها

دیپلماسی ایرانی: سال گذشته سایت دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، روزنامه نگار و نویسنده مشهور و از چهره های مشهور فرهنگی لبنانی را که جوایز متعددی در زمینه های مختلف روزنامه نگاری و فرهنگی به دست آورده است که به طور مرتب در روزنامه النهار لبنان منتشر می شدند، ترجمه و منتشر کرد که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند. این یادداشت ها عموما درباره تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا بودند که نعوم در سفرش به ایالات متحده امریکا که هر ساله انجام می دهد در دیدارش با مقام های مختلف امریکایی که برخی از آنها سابقه طولانی در دستگاه سیاست خارجی امریکا داشته اند و شماری نیز همچنان در این دستگاه مشغول به کارند، در میان گذاشته بود. نعوم نامی از این افراد نمی آورد ولی سمت همگی آنها را یاد می کند، از این رو خواننده می تواند حدس بزند که فرد مورد اشاره چه کسی است یا این که از لحاظ تاثیرگذاری در سیاست خارجی امریکا از چه اهمیتی برخوردار است و یا این که چه اطلاعات پشت پرده ای را می داند که کمتر ردی از آنها در رسانه ها دیده می شود. یکی دیگر از نکات مورد اهمیت این یادداشت ها به روز بودن آنها و هم زمانی شان با تحولات خاورمیانه است. خاورمیانه ای که از سال 2010 به بعد و با آغاز بهار عربی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ویژگی دیگر این یادداشت ها حالت گفت وگو بودن آنها با مقام های امریکایی است که جذابیت بیشتری به آنها می دهد.

امسال نیز نعوم همانند سال های گذشته در همان زمان همیشگی به ایالات متحده امریکا رفته و مشابه همان گفت وگوها را انجام داده است و اکنون که به لبنان بازگشته این یادداشت ها را یک به یک در روزنامه النهار منتشر کرده است. دیپلماسی ایرانی نیز به رویه سال گذشته تلاش می کند، همگی این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. در این جا آخرین بخش از این سلسله یادداشت ها پیش رویتان قرار می گیرد:

درباره اظهار نظر دیپلمات روسی فعال در نیویورک که گفت اسد آماده است تا اصلاحات را پیش ببرد و راه حل بحران سوریه داخلی است نه خارجی و روسیه هر گونه تلاشی برای سرنگونی دولت کشوری توسط کشور دیگر را رد می کند، گفتم: لازم است که طرف های خارجی درگیر در مساله سوریه دخالت کنند تا طرف های درگیر بتوانند به تفاهمی با یکدیگر برسند و این تفاهم ها را عملی کنند. جواب داد: «بشار آمادگی این کار را دارد. می توان تلاش های جامعه عربی برای تضمین اصلاحات در سوریه را احیا کرد و جابه جایی قدرت ادامه یابد.» نظر دادم: طرح جامعه عربی که مرده است. وضعیت در سوریه بسیار مشکل است و بشار آماده کوتاه آمدن نیست. تا آخرین لحظه می جنگد چرا که می ترسد به خودش و خانواده اش و طایفه اش تعرض شود و کشتار راه بیفتد. او هم حداقل تا حالا با ارتشش قوی بوده است. پیروان طایفه اش نیز دورش را احاطه کرده اند چرا که معتقدند سرنوشتشان در خطر است.

پرسید: آیا خیال می کنی اسد حاکم سوریه است؟ جواب دادم: به درستی نمی دانم. اما گمان می کنم که در رده نخست تصمیم گیران اصلی کشورش باشد. و این یعنی که او جزئی از حکومت است. جواب داد: «او حاکم نیست. یک "حلقه تنگی" در سوریه وجود دارد که همان حکومت می کند. او شخصی اشتباه در مکانی اشتباه در زمانی اشتباه است. از سوی دیگر بشار قیم خانواده و استان و طایفه اش است. می خواهد از این قصه خلاص شود و کنار برود اما اعضای حلقه مذکور اجازه این کار را به او نمی دهند.»

نظر دادم: ترس از اسلام گرایان و تندروی آنها که قبلا درباره آن صحبت کردیم در صورت ادامه جنگ افزایش خواهد یافت. اگر بنا باشد این جنگ رنگ و بوی جنگ داخلی به خود بگیرد چند سال ادامه خواهد داشت. جواب داد: «به هر حال ما سوریه را ترک نمی کنیم.»

نظر دادم: به کشورهایی که از آغاز بهار عربی در آنها انقلاب رخ داده است، نظر بینداز، آنهایی که کارشان به تسویه حساب های شخصی رسیده است، ببین در آنها چه شد. حکومت هایی یا حکومت ابتدایی در آنها به وجود آمد اما ثبات تامین نشد. یمن به رغم این که توافقی حاصل شد بی ثبات است و شاید در آینده جنگ های داخلی متعددی در آن رخ دهد. بحران در عراق به قوت خود باقی است و در صورتی که به همین ترتیب ادامه یابد منفجر خواهد شد و جنگ داخلی در خواهد گرفت. لبنان به رغم این که یک توافق لرزانی در آن وجود دارد در وضعیت مشابهی به سر می برد. دلیل اصلی آن هم سوریه است، اگر نتواند از جنگی که دچارش شده به سلامت خارج شود، تلاش ها برای ایجاد دولتی جدید و اجرای توافق نامه طایف بسیار سخت خواهد شد. تو با توضیحی که از وضعیت غیر دموکراتیک کل منطقه دادی و اتحادیه عرب را زیر سوال بردی به طور غیر مستقیم از سوریه اسد دفاع کردی. اما به صراحت بگویم شما زیاد به اسد اهمیت نمی دهید. بلکه یک پرونده سنگینی میان شما و امریکا وجود دارد که باید موضوعات آن را حل و فصل کنید به جای این که اجازه دهید در سوریه یا لبنان در صورتی که جنگ فورا به آن کشیده شود یا در دیگر کشورهای منطقه کشتار شود. جواب داد: «کشیده شدن لبنان به این جنگ در صورتی که راه حلی برای پایان دادن به درگیری های خونین سوریه یافت نشود، حتمی است.» نظر دادم: «به نظرم شما به همه منطقه به خصوص به منطقه عربی از مرحله اسلامی یا اسلامی شدنش وارد شده اید. و برای شما و همچنین دنیا محال است که بتوانید این راه را تغییر دهید. لازم است که با اسلام گرایان معتدل همکاری کنید و با آنها وارد تعامل شوید. ممکن است حل قضیه فلسطینی کمک بسیاری در این زمینه بکند. جواب داد: «من با تحلیلت موافق نیستم. گفتم که در سوریه و لبنان و اردن در حد یک کشور تنوع سیاسی و دینی و مذهبی و نژادی وجود دارد. برای همین باید چارچوبی برای زندگی ای که بتواند کرامت و حقوق و تساوی همگان را تامین کند، یافت شود. درباره بهار عربی هم که گفتی تازه پس از آن تسویه حساب ها شروع می شوند، با بخشی از آن موافقم. مثلا در یمن یک توافق موقت حاصل شده است. اردن و لبنان و سوریه نیز که گفتم وضعیتشان چگونه است. مصر بی ثبات است. شاید بی ثباتی های بیشتری را نیز به روی خود ببیند. ولی هیچ کس نمی تواند با زور همه چیز را جمع کند. لیبی که بر سر قبایل زندگی می کند و از طرفی اسلام گرایان تندرو در آن حضوری موثر دارند. آیا می تواند اتحاد ایالات خود را حفظ کند یا این که به سمت تجزیه می رود؟ آن چه در لیبی می گذرد، معقول نیست، لیبایی ها زندگی خودشان را می کردند و همه چیز برایشان تامین بود. الآن 75 هزار نفر هم از سوی انقلابیون و هم از سوی ارتش کشته شده اند و شاید از این هم بیشتر کشته شوند. آیا این را دوست دارند؟ در این حالت فقرا و ثروتمندانشان چه می کنند؟ همچنین افرادی از ملیت های مختلف در آن کار می کردند و زندگی می کردند.»

نظر دادم: با تو موافقم، امریکایی ها و کلا غربی ها معیارهای دو گانه ای دارند. ولی موافق نیستم که دیکتاتوری ها خوب هستند چون که فقط زندگی مردم را تامین می کنند. در حالی که خود مترادف فساد و تباهی و کشتارند. جواب داد: «حق داری با من اختلاف داشته باشی. اما آیا چنین چیزی در کشورهای آزاد و دموکراتیک هم به دست می آید؟ آیا مثلا در امریکا و اروپا و جاهای دیگر هم حاصل می شود؟» گفتم: حداقل این کشورهایی که اسم آوردی دیکتاتوری ندارند. جواب داد: خوب می شوند. انسان انسان است. اگر مخالفت یا قیامی غیر قانونی را ببیند همین کار را می کند.

کلید واژه ها: سرکیس نعوم


نظر شما :