واکاوی واکنش های جهانی به حضور هاشمی در انتخابات

آیت الله زبان جهان امروز را می داند

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۷:۲۳ کد : ۱۹۱۶۰۸۹ گفتگو خاورمیانه
دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتگو با دیپلماسی ایرانی، با اشاره به اهمیت رئیس جمهور در تعیین سیاست خارجی کشور معتقد است استقبال رسانه های خارجی از نامزدی هاشمی رفسنجانی به دلیل رویکرد واقع گرایانه و عملگرایانه او در سیاست خارجی است.
آیت الله زبان جهان امروز را می داند

دیپلماسی ایرانی: این بار این پرونده هسته ای ایران نبود که نام ایران را به صدر خبرگزاری های منطقه و جهان کشاند، بلکه این ورود شخصیت های برجسته به انتخابات ریاست جمهوری و حضور آنها در ستاد انتخابات کشور برای ثبت نام بود که توجه رسانه های جهان را به  موضوع انتخابات در ایران جلب کرد. رسانه های خبری مهم از جمله نیویورک تایمز، فایننشال تایمز، واشینگتن پست، رویترز و المانیتور بیش از هر چیز به ورود هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور پیشین ایران به عرصه انتخابات توجه کرده اند و او را شگفتی ساز انتخابات نامیده اند. در مورد علت توجه رسانه های جهان به ورود هاشمی رفسنجانی به انتخابات با دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:

امروز بسیاری از روزنامه های جهان خبر ورود هاشمی رفسنجانی را به انتخابات ریاست جمهوری مهم ارزیابی کرده و با انتشار گزارش هایی این موضوع را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند. علت این توجه چیست؟

سوال کشورهای غربی و کشورهای عربی منطقه نیز همانند بسیاری از ایرانیان این بود که آیا آقای هاشمی رفسنجانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شوند یا خیر. دلیل این موضوع اولا میزان تاثیر گذاری ایشان در تحولات سیاسی کشور است و دوما نوع نگاه ایشان به سیاست خارجی. کشورهای غربی و عربی هاشمی رفسنجانی را یکی از مهم ترین شخصیت های سیاسی کشور طی چند دهه اخیر می دانند به نحوی که او را یکی از ارکان مهم نظام جمهوری اسلامی ایران دانسته اند. از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی در غرب به عنوان سیاستمداری واقع گرا شناخته می شود.

شما وقتی به سابقه عملکرد هاشمی رفسنجانی نگاه می کنید می بینید که حتی در دهه 60 که دهه اول انقلاب بود و آرمانگرایی و انقلابی گری بر فضای کشور حاکم بود و کمتر کسی می توانست از سلطه این نگاه ایدئولوژیک و انقلابی خارج شود، هاشمی رفسنجانی با واقع بینی به دنبال حل و فصل بسیار از مشکلات بین المللی ایران به خصوص در ارتباط با آمریکا بود. هرچند در همان زمان و با افشای مذاکرات با مک فارلین از سوی برخی گروههای انقلابی و تندرو، این تلاش ها با شکست مواجه شد.

تا چه حد این نگاه درست است؟ نشانه های این واقع گرایی چیست؟

از نظر من این ارزیابی درستی است. شما وقتی به سابقه عملکرد هاشمی رفسنجانی نگاه می کنید می بینید که حتی در دهه 60 که دهه اول انقلاب بود و آرمانگرایی و انقلابی گری بر فضای کشور حاکم بود و کمتر کسی می توانست از سلطه این نگاه ایدئولوژیک و انقلابی خارج شود، هاشمی رفسنجانی با واقع بینی به دنبال حل و فصل بسیار از مشکلات بین المللی ایران به خصوص در ارتباط با آمریکا بود. هرچند در همان زمان و با افشای مذاکرات با مک فارلین از سوی برخی گروههای انقلابی و تندرو، این تلاش ها با شکست مواجه شد.

پس از آن نیز هاشمی رفسنجانی نقش مهمی در خاتمه جنگ داشت. در حالی که برخی افراد بدون در نظر گرفتن واقعیت های جنگ، خواستار تداوم آن جنگ بودند هاشمی رفسنجانی با توجه به مشکلات در این راستا عمل کرد که حضرت امام با پذیرش قطعنامه 598 بر این نگاه واقع بینانه مهر تایید زدند و راه آنها که می خواستند با تداوم جنگ کشور را با مشکلات بیشتر مواجه کنند، بست.

در دوران ریاست جمهوری نیز آقای هاشمی با همین نگاه عملگرایانه به سیاست خارجی و روابط ایران با جهان توجه کرد و تلاش هایی برای تنش زدایی در سیاست خارجی انجام داد. به دلیل برخی مشکلاتی که پیش آمد تنش زدایی با اروپا امکان پذیر نشد ولی این تنش زدایی در رابطه با کشورهای منطقه به خصوص کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان صورت گرفت و روابط با این کشورها بهبود یافت.

هاشمی رفسنجانی به دنبال تعامل با غرب و تنش زدایی از روابط خارجی ایران است. بدیهی است که غربی ها تمایل دارند کسی در ایران بر سر کار بیاید که با زبان جهان آشنا باشد و مشکلات کنونی را با ایران حل و فصل کنند. من تصور می کنم اگر آقای هاشمی در جایگاه رییس جمهوری ایران قرار گیرند ما شاهد دوره از تنش زدایی با غرب و بهبود روابط ایران با کشورهای منطقه و اروپایی باشیم.

ولی سیاست خارجی تنش زدایی در دوره آقای خاتمی بود که ظهور کرد. اینطور نیست؟

بله این درست است که تبلور تنش زدایی در دوره آقای خاتمی بود ولی این سیاست هم ادامه سیاست خارجی آقای هاشمی بود. زمینه های ایجاد شده در دولت آقای هاشمی امکان اجرای سیاست خارجی تنش زدایی در دوره آقای خاتمی را فراهم کرد و شاهد بودیم که سیاست تنش زدایی دوران آقای خاتمی به بهبود رابطه ایران با بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی منجر شد. روابط ایران با کشورهایی نظیر فرانسه، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و .. در این دوران در بهترین وضعیت خود در پس از انقلاب قرار داشت.

الان نگاه غرب به ورود آقای هاشمی به عرصه انتخابات چگونه است؟

من فکر می کنم غرب امیدوار است که با آمدن هاشمی نگاه دیگری در سیاست خارجی ایران حاکم شود. توجه داشته باشیم که در سالهای گذشته نگاهی بر سیاست خارجی بوده است که به بسیاری از کشورهای جهان به چشم دشمن می نگریسته است. برخی از آقایان نگاه سیاه و سفید  و دو قطبی به جهان دارند  و مدعی هستند که ایران رسالت تاریخی دارد که با غرب درگیر باشد و از هر زمینه ای برای ضربه زدن به آمریکا و اروپا استفاده کند.

در حالی که آقای هاشمی چنین نگاهی به جهان ندارد و به دنبال تعامل با غرب و تنش زدایی از روابط خارجی ایران است. بدیهی است که غربی ها تمایل دارند کسی در ایران بر سر کار بیاید که با زبان جهان آشنا باشد و مشکلات کنونی را با ایران حل و فصل کنند. من تصور می کنم اگر آقای هاشمی در جایگاه رییس جمهوری ایران قرار گیرند ما شاهد دوره از تنش زدایی با غرب و بهبود روابط ایران با کشورهای منطقه و اروپایی باشیم.

ولی بسیاری معتقدند که رئیس جمهور در ایران نقشی در سیاست خارجی ندارد و نهادهای دیگر هستند  که سیاست خارجی کشور را در دست دارند؟

من این برداشت را درست نمی دانم که تمام تصمیمات برای سیاست خارجی ایران در نهادهای دیگری و فارغ از نظر رئیس جمهور اتخاذ می شود. رئیس جمهور بر اساس قانون اساسی پس‏ از مقام‏ رهبری‏ رئیس‏ جمهور عالی ترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشور است‏ و نقش جدی در سیاست های کشور به خصوص سیاست خارجی دارد. من اساسا این نظر را که برخی مطرح می کنند قبول ندارم که مثلا مقام معظم رهبری خودشان و بدون توجه به نهادهای دیگر نظام در مورد سیاست خارجی تصمیم می گیرند. البته بدیهی است که طبق اصل 110 قانون اساسی "تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران" بر عهده رهبری است. اما درهمان اصل 110 به صراحت تصریح شده که رهبری این وظیفه را  پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام می دهد. بنابراین قطعا مقام معظم رهبری سیاست های کلی نظام را با مشورت نهادهای قانونی کشور از جمله رئیس جمهور، مجلس و شورای عالی امنیت ملی تنظیم می کند.

به عنوان مثال در سیاست های معطوف به پرونده هسته ای ایران، مقام معظم رهبری در مشورت و رایزنی با دیگر قوای کشور تصمیم گیری می کنند و این مسئله را می توانیم در تفاوت های سیاست های هسته ای ایران در دوران آقای خاتمی با آقای احمدی نژاد مشاهده کنیم. باید به این نکته توجه داشت که سیاست های خارجی کشور در خلاء تنظیم نمی شود و رئیس جمهور و برخی از وزرای کلیدی کابینه در شوراهای تصمیم گیری حضور و نقش آفرینی جدی دارند. بسیاری از سیاست های حساس کشور به خصوص در مورد سیاست خارجی در شوای عالی امنیت ملی تعیین و تصویب می شوند و علاوه بر این که این رییس جمهور ریاست این شورا را بر عهده دارد، وزیر امور خارجه، وزیر کشور و وزیر اطلاعات نیز در آن عضویت دارند. اجرای سیاست خارجی نیز که به طور کلی در دست وزارت خارجه است. بنابراین از منظر تعیین و اجرای سیاست خارجی این مهم است که رئیس جمهور چه کسی باشد. .

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16

انتشار اولیه: یکشنبه 22 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: جمعه 27 اردیبهشت 1392


نظر شما :