دوازدهمین بخش از سلسله یادداشت‌های جدید سرکیس نعوم:

بزرگترین بازنده تغییرات عربستان که بود؟

۰۴ خرداد ۱۳۹۴ | ۱۲:۳۰ کد : ۱۹۴۸۰۲۱ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: سرکیس نعوم
در امریکا ما کشف کردیم که روابط و تلاش های نه چندان خوبی نزد سلمان وجود دارد که به نوعی به تندروها کمک می کند یا بر آنها آسان می گیرد.
بزرگترین بازنده تغییرات عربستان که بود؟

دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخش دوازدهم این یادداشت ها می آید:

در گفت و گوهایم با یکی از مسئولان عالی رتبه سابق و مهم که مدت ها در مورد مسائل عربی و جهان اسلام کار می کرد و همچنان در این زمینه بسیار فعال است و دائما با منطقه و واشنگتن در رفت و آمد است به موضوع عربستان رسیدیم، گفت: «عربستان سعودی در وضعیت آسان و خوبی به سر نمی برد. ملک سلمان بن عبدالعزیز توانست انتقال روان و آرام و سریعی را در قدرت بعد از مرگ بردارش ملک عبدالله انجام دهد. اما فراموش نکن در این انتقال غالب و مغلوب یا به عبارتی برنده و بازنده هم وجود داشت.»

پرسیدم: «چه کسی باخت؟»

جواب داد: «بندر بن سلطان بی شک بازنده بود. اما نمی تواند کاری کند. افراد دیگری هم هستند که باختند. مشکل در عربستان این نیست که شماری از امرا در خانواده سلطنتی با همدیگر می جنگند. مشکل در تندروی دینی و انتشار استبدادی است. این مساله ترستاکی است. در امریکا ما کشف کردیم که روابط و تلاش های نه چندان خوبی نزد سلمان وجود دارد که به نوعی به تندروها کمک می کند یا بر آنها آسان می گیرد.»

پرسیدم: «وقتی که ولیعهد بود این کارها را می کرد یا قبل از آن که ولیعهد شود؟»

جواب داد: «نه قبل از آن. باید انتظار رویارویی عربستان با مشکلات متعددی را داشته باشیم. به هر حال کل منطقه یا خاورمیانه به ویژه خلیج فارس برای ما مهم است و ما در آن خواهیم ماند. با وجود این که دیگر آن اهمیت سابق را برای ما ندارد. ما استقلال نفتی به دست آورده ایم و دیگر مثل سابق منطقه خلیج فارس برای ما مهم نیست. اما استقلال مطلق در نفت یا موارد طبیعی دیگر برای جهانیان نیست.»

گفتم: «عربستان با خطراتی در یمن، کشور همسایه خود روبه رو است و از جانب حوثی ها که مورد حمایت و همراهی ایران است، خود را مورد خطر می بیند. با این مخاطرات چگونه برخورد خواهد کرد؟»

جواب داد: «عربستان نمی جنگد و نمی خواهد هم بجنگد. می خواهد دیگران به جای آن بجنگند و اگر مجبور شد از آنها حمایت کند یا کمکشان کند. مسئولان عربستانی درباره موضوع مرزها در یمن با ما (امریکایی ها) صحبت کردند، درباره موضوع منطقه الشرقیه باید بگویم مشکلاتی به وجود خواهد آمد. عربستان ارتش نظامی و گارد ملی و وزارت کشور دارد. ارتشش آمادگی جنگ در وضعیت فعلی را ندارد. گارد هم اساسا برای حمایت از خانواده سلطنتی و حکومت تشکیل شده است. گارد اگر مشکلاتی با شیعیان داخل عربستان و خارج از آن به وجود آید، خواهد جنگید. اما ارتش، نمی خواهم چیزی درباره اش بگویم، مشکل زیاد دارد.»

گفتم: «عربستان و امارات متحده عربی با عمان به دلیل نقش میانجی اش میان امریکا و ایران قهر کردند. چرا عمان این کار را کرد؟»

گفت: «شاه ایران به کمک جنگنده هایش به حکومت پادشاهی عمان کمک کرد تا علیه انقلابیون که علیه حکومت در منطقه ظفار قیام کرده بودند، پیروز شود. آنها از غارها که در آن سکونت داشتند، خارج شده بودند، برای همین هدفی به سود نیروهای عمانی و هم پیمانانشان شدند. به هر حال، عمانی ها با هر کسی که به مصالحشان ایمان داشته باشد، کار می کنند. امارات از اخوان المسلمین و از تندروهای اسلام گرا و از ایران می ترسد. و الآن بیماری شیخ محمد بن زاید سبب شده تا کارها به دست برادرش که رئیس کشور است، بیفتد.»

پرسیدم: «اوضاع اردن چگونه است؟»

گفت: «اردن جای سرزنش دارد (Vulnerable). نتانیاهو گفت: ما کشور فلسطینی را نمی خواهیم. ملک عبدالله دوم انگلیسی را خیلی آسان و روان صحبت می کند، می داند چگونه با امریکایی ها و مسئولان امریکایی و حتی رسانه های آنها و افکار عمومی امریکا صحبت کند. همچنین خیلی خوب می داند که چگونه با غرب و جهان عموما حرف بزند. اما بلد نیست با ملتش صحبت کند، شاید هم اصلا صحبت نکند مگر در مناسبت ها. احتمال این که اردن به آشوب کشیده شود، وجود دارد، حتی این احتمال وجود دارد که داعش بعضی از اراضی آن را به تصرف خود در آورد یا تلاش کند آن را اشغال کند. اما درباره نتانیاهو و اسرائیل نظرت چیست؟»

گفتم: «نتانیاهو نه تنها باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا را ذله کرد بلکه کنگره امریکا را نیز به ستوه آورد.»

نظر داد: «او یک راست گرای اسرائیلی است. برای همین شاید مواضع او در چارچوب آنها مفهوم باشد، اما خشن و لجباز است و هیچ چیز جلودار او و همسرش نیست. همسرش مثل خودش است. مشکلش این است که "در جلد اوباما رفت" و او را به درد آورد و تلاش کرد آزارش دهد. اوباما هم جوابش را داد و کارش را هم کامل می کند.»

نظر دادم: «شنیدم که اوباما می خواهد قبل از پایان دوران ریاست جمهوری اش برای دو سال آینده شاید هم کمتر طرح تشکیل دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی را به شورای امنیت ببرد و از اعضای شورای امنیت بخواهد که به آن رای دهند، این نشان می دهد که او در این که باید درگیری های فلسطینی – اسرائیلی به جاده حل بیفتد، جدی است، و همچنین طرفدار تحت فشار گذاشتن نتانیاهو و جریان طرفدار اوست.»

جواب داد: «فکر نمی کنم هرگز چنین کاری کند، اما شاید روس ها را برای ان موضوع جلو بیندازد. حقیقتا نمی دانم واقعا چنین چیزی در این سطح اتفاق خواهد افتاد یا خیر. وضع ما با روس ها خطرناک است. پوتین رئیس جمهور آنها شبه جزیره کریمه را اشغال کرد و الآن می خواهد بر شرق اوکراین مسلط شود. هنوز آن چه بلعیده است را هضم نکرده و نیاز به زمان دارد. وضع اقتصادی اش سخت است و درآمدهای نفتی کشورش به نصف کاهش یافته است. این وضعیت می تواند طول بکشد. دیکتاتور در چنین وضعیتی خود را در خطر بزرگی خواهد دید. برای همین چاره ای ندارد جز این که با امریکا و جامعه جهانی برای حل پرونده اوکراین و دیگر پرونده ها همکاری کند.»

گفتم: «شنیدم که شما بارگیری سلاح و ادوات نظامی در اروپا را دوباره از سر گرفته اید. آیا واقعا مساله ای وجود دارد که چنین کاری را طلبیده، یعنی از این نگران هستید که روسیه به کشورهای متحد شما در اروپا یا عضو پیمان آتلانتیک شمالی حمله کند که شما برای رویارویی با این خطر تجهیزات امریکایی فرستاده اید، یعنی می خواستید قبل از این که چنین خطری رخ دهد خود را آماده کرده باشید؟»

جواب داد: «نیروهایی در لاتویا و کشورهای حوزه بالتیک داریم. قطعا اگر لازم باشد نیرو می فرستیم. اوضاع خطرناک است اما امیدواریم به مرز جنگ نرسد. به هر حال، تحرکات نیروهای روسی در کریمه و شرق اوکراین و غیره را زیر نظر گرفتم و دیدم که تحرکات در سطح خیلی خوبی است. حرفی که قبلال درباره ماشین نظامی روسیه زیاده شد، و این که آماده انجام یک کار متهورانه است، شاید کاملا هم صحیح نباشد. به نظر می رسد پوتین اگر به آن رسیدگی می کند و خودش را برای آن خسته می کند برای این است که همه تکیه اش به آن است.»

گفتم: «می گویند که افغانستان به دست طالبان سقوط خواهد کرد، بعد از آن که نیروهای نظامی از آن خارج شوند؟»

جواب داد: «من و تو به یک نتیجه می رسیم اما از راه های مختلف. مذاکرات و گفت وگوهایی انجام خواهد شد و سرانجام طالبان خود را تسلیم حکومت خواهد کرد. سقوطی در کار نیست اما خود را تسلیم خواهد کرد. دولت جدید رئیس جمهور جدید، غنی و عبدالله خوب است و چندان بد نیست. اما طالبان "باهوش تر" از این حرف ها است. پاکستان هم در معرض خطر اسلامی است.»

 

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

سرکیس نعوم

نویسنده خبر

سركيس نعوم، نويسنده و روزنامه نگار مشهور لبناني ويكي از ستون نويسان روزنامه النهار است. وی در سال 2011 جایزه جهانی جبران خلیل جبران را در استرالیا دریافت کرد. ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم


نظر شما :