بررسى پرونده سياست خارجى ايران در عراق در سال 87

5 شاخص موفقيت ايران در عراق

۰۱ فروردین ۱۳۸۸ | ۱۹:۱۲ کد : ۴۲۳۱ اخبار اصلی
پرونده عراق مثال متفاوتى از سياست خارجى ايران است. در حالى که روندسياست خارجى دولت به طور عام مورد انتقاد کارشناسان سياست خارجى و روابط بين الملل کشور است اما کمتر کسى ترديد دارد که نظام در پرونده عراق موفق عملکرده است.
5 شاخص موفقيت ايران در عراق

پرونده عراق مثال متفاوتى از سياست خارجى ايران است. در حالى که روندسياست خارجى دولت به طور عام مورد انتقاد کارشناسان سياست خارجى و روابط بين الملل کشور است اما کمتر کسى ترديد دارد که نظام در پرونده عراق موفق عملکرده است،به پنج دليل وشاخص:

  1- تحقق بخش عمده اى اهداف و منافع ايران در عراق (که منطبق با اهداف ملى و خارجى عراقى ها نيز هست)

2-نگرش مثبت قاطبه سران و مسولان ارشد وتصميم گيرندگان عراقى به ايران (و وزن اندک منتقدان ايران در ساختار حکومتى عراق) و بى سابقه ترين حجم آمد و شدهاى مسولان ايران و عراق به ويژه در سال 87 نسبت به سطح آمد و شدهاى عراق با هر کشور ديگرى در منطقه و جهان:

3-مقايسه جايگاه ايران در عراق با جايگاه رقبا ى منطقه اى: (خشم عميق برخى کشورهاى منطقه ازنفوذ منطقه اى ايران)  

4-مقايسه نفوذ و جايگاه ايران  و امريکا در عراق ( اشغال امريکايى، اقتدار ايرانى)

5-نگرش مثبت اکثريت مردم عراق به ايران وسطح بى سابقه آمد و شد هاى مردمى بين دو کشور.بى سابقه ترين حجم آمد و شد زيارتى بين دو ملت جهان از نجف و کربلا و کاظمين و سامرا به قم ومشهدو بالعکس وبى سابقه ترين حجم تردد بين کردهاى عراق و کردهاى ايران نسبت به تردد متقابل طرفين با کردهاى ساکن در کشورهاى همسايه.

در واقع موفقيت نظام در پرونده عراق را با 5 پارامترساده اما محورى مى توان سنجيد. براى  براى بررسى ميزان موفقيت و عدم موفقيت سياست ايران در قبال عراق لازم نيست همانند بررسى هاى ساليانه معمول تمام رويدادها و تحولات بين دو کشور درسال 87 را يک به يک بررسى کرد وآنها را مصداق موفقيت يا عدم موفقيت گرفت، زيرا هم حجم اين مصاديق به قدرى گسترده است که فقط به تطويل کلام منجر مى شود و هم خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل:

 

****************************

1-تحقق بخش عمده اى اهداف و منافع ايران در عراق (که منطبق با اهداف ملى و خارجى عراقى ها نيز هست): شامل
 
الف- تثبيت و استقرار دولت دوست ايران در بغداد که عمده مسولان و تصميم گيران آن از دوستان سنتى و تاريخى ايران در دوران مبارزه عليه صدام هستند.

ب-رفع خطر تاريخى توسعه طلبى ارضى زمامداران عراق عليه مرزها و تماميت ارضى ايران (اگر چه برخى کارشناسان معتقدند کهاين خطر کاهش يافته وبه کلى رفع نشده و اظهارات مقامات عراقى را درباره قرارداد 1975 سنديت مدعاى خود قرار مى دهند اما کمتر کسى است که با مقايسه دوران صدام و وضعيت کنونى به تغيير اين وضعيت به نفع منافع و امنيت ملى ايران شهادت ندهد)

ج-نفوذ اقتصادى قابل ملاحظه شرکت هاى ايرانى در بازار صادرات و واردات عراق. گرچه اين نيز نوز جاى بسيار دارد)

د-فراهم شدن امکان توسعه استان هاى مرزى همچوار با عراق(خوزستان ، ايلام ، کرمانشاه ،کردستان و آذربايجان غربى)از طريق تجارت مرزى گسترده کنونى با عراق بويژه آنکه صنعت کمتر تمايل به استقرار در مرز دارد و کشاورزى اين مناطق نيز به دليل مسائلى نظير آلوده بودن برخى از اراضى به مين هنوز رشد کافى خود را نداشته است.

2-نگرش مثبت قاطبه سران و مسولان ارشد وتصميم گيرندگان عراقى به ايران (و وزن اندک منتقدان ايران در ساختار حکومتى عراق) و بى سابقه ترين حجم آمد و شدهاى مسولان ايران و عراق به ويژه در سال 87 نسبت به سطح آمد و شدهاى عراق با هر کشور ديگرى در منطقه و جهان: ديد و بازديدهاى متوالى طالبانى و مالکى و حکيم و بارزانى و زيبارى و هاشمى رفسنجانى و احمدى نژاد و متکى و ولايتى از تهران و بغداد، نشانگر دوران جديدى از روابط ايران و عراق است.ماه گذشته هنوز يک ماه از سفر ولايتى و متکى به بغداد نگذشته بود و درست چند روز پس از بازديد طالبانى از تهران، آقاى هاشمى نيز به عراق رفت و سپس طالبانى دوباره در آخر هفته براى شرکت در اجلاس سران اکو به تهران آمد.

بارزانى و طالبانى به عنوان سران کردها و حکيم، جعفرى، مالکى، چلبى و عبدالمهدى به عنوان سران شيعيان و مشهدانى و حاجم الحسنى از برجستگان عرب سنى بارها به تهران آمده و در بالاترين سطح ميزبانى شده اند و به ديدار مسوولان طراز اول ايران رفته اند و در مقابل مقامات ارشد ايران در بالاترين سطح تشريفات و احترام در بغداد و اربيل ميزبانى شده و مى شوند. هفته و ماهى را نمى توان يافت که مسوولان ارشد ايران و عراق از بغداد و تهران بازديد نکنند، اما سال 87 اوج آمدوشدهاى مقامات ارشد ايرانى و عراقى و نماد اوج گيرى مناسبات تحول يافته تهران و بغداد بود.

اين در حالى است که وزن منتقدين ايران در عراق و حتى بين خود مردم و مسولان عراقى رو به کاهش است و نه مردم در انتخابات به آنها راى مى دهند و نه نقش جدى در تصميمات حکومتى دارند. بعثى ها و جريانات ضدايرانى در عراق به طور جدى از گسترش روابط ايران و عراق نگران هستند. اين احساس  نيز طبيعى است زيرا بعثى ها و جريانات ضد ايرانى با حذف صدام و حکومت بعث، قدرت را از دست داده اند و راى مردم عراق نيز در انتخابات پنج سال اخير عراق با آنان نبوده است. مکانيسم انتخابات و در اقليت بودن جريانات بعثى و ضدايرانى در انتخابات متوالى باعث شده اين جريانات از رسيدن به اهداف خود از طريق مکانيسم هايى نظير انتخابات مايوس شده و درصدد تبليغات و جنگ روانى عليه ايران برآيند.

سطح و حجم ملاقات هاى آقاى هاشمى در سفر اخير ايشان به عراق  را مى توان نمادى از اقتدار، محبوبيت و قدرت تدبير ايران و جايگاه ايران در عراق دانست. ملاقات با مسوولان شوراى رياست جمهورى عراق (دو ملاقات و يک کنفرانس خبرى با طالبانى رئيس جمهورى و ديدار با عادل عبدالمهدى معاون رئيس جمهورى) دولت و کابينه عراق (ديدار با نورى مالکى نخست ورير کنونى، برهم صالح معاون نخست وزير و تعدادى از وزرا)، قوه مقننه (خالد عطيه نايب رئيس مجلس و شمارى از روساى فراکسيون ها و کميسيون ها)، مقامات پيشين (ابراهيم جعفرى نخست وزير سابق و ابراهيم بحرالعلوم وزير نفت پيشين)، رهبران احزاب (حکيم و رهبران مجلس اعلاو برخى ديگر از احزاب)، مراجع چهارگانه تقليد (حضرات آيت الله سيستانى، محمدسعيد حکيم، بشير نجفى و اسحاق فياض) و علماى ارشد (آيات و حجج اسلام بحرالعلوم، خالصى، قپانچى و...)، ديدارهاى مردمى در کاطمين، سامرا، کربلاو نجف و در مجموع شش روز سفر فشرده و ملاقات ها و جلسات متعدد هم  نشانه تحول در روابط ايران و عراق بود و هم قدرت نمايى بى نظير ايران و عراق جديد.

3-مقايسه جايگاه ايران در عراق با جايگاه رقبا ى منطقه اى: (خشم عميق برخى کشورهاى منطقه ازنفوذ منطقه اى ايران)   پس از سقوط صدام و پس از تشکيل و شروع به کار شوراى حکومتى انتقالى به عنوان جانشين حکومت بعث، ايران در بين کشورهاى همسايه عراق اولين کشورى بود که شوراى حکومتى عراق را به رسميت شناخت. ايران پس از مدت کوتاهى ضمن ارتقاى روابط ديپلماتيک از سطح کاردار به سطح سفير، سفير جديد خود را به عراق اعزام کرد و سفير عراق را در تهران پذيرفت. اين مساله از آن جهت داراى اهميت است که بسيارى از کشورهاى عربى و همسايه عراق حاضر به اعزام سفير خود به عراق جديد نشده بودند. 

4-مقايسه نفوذ و جايگاه مردمى ايران در عراق و جايگاه قدرت هايى چون امريکا( اشغال امريکايى، اقتدار ايرانى) مقايسه سفر مقامات ايرانى و امريکايى به عراق از جمله سفر چندماه قبل بوش و سفر اخير آقاى هاشمى نشان از تفاوت فاحش بين دو مقوله نفوذ اشغالگران و اقتدارايران در عراق مى دهد. سفر مقامات ارشد امريکايى به عراق با وجود 142 هزار سرباز امريکايى و ده ها هزار نيروى امنيتى اين کشور در عراق، مخفيانه و بدون اعلام قبلى صورت مى گيرد اما سفر مقامات ارشد ايران با اعلام قبلى و حتى با اعلام جدول ملاقات ها در روزهاى بعد صورت مى گيرد و در حالى که ديدار مقامات امريکايى محدود به منطقه امنيتى سبز بوده است، مقامات ايرانى به طور گسترده به اماکن عمومى مى روند و در حالى که بوش با نفرت خبرنگار عراقى و پرتاب لنگه کفش استقبال مى شود، مقامات ايرانى از شدت استقبال مردمى قادر به حرکت عادى در اماکن عمومى نيستند.

5-نگرش مثبت اکثريت مردم عراق به ايران وسطح بى سابقه آمد و شد هاى مردمى بين دو کشور.بى سابقه ترين حجم آمد و شد زيارتى بين دو ملت جهان از نجف و کربلا و کاظمين و سامرا به قم ومشهدو بالعکس هم اکنون در جريان است وبى سابقه ترين حجم ترددبين کردهاى عراق و کردهاى ايران نسبت به تردد متقابل طرفين با کردهاى ساکن در کشورهاى همسايه نيز در حالى در جريان است که ديدگاه انتقادى برخى عربها و ديدگاه منفى بعثى ها و بقاياى حکومت پيشينرا تحت الشعاع قرار مى دهد.


نظر شما :