رفيق فيدل هشتاد و یک ساله شد

۲۳ مرداد ۱۳۸۶ | ۰۲:۵۳ کد : ۴۹۳ اخبار اصلی
فيدل کاسترو تولد خود را در بستر بيمارى جشن مى گيرد
رفيق فيدل هشتاد و یک ساله شد

«من مى‌خواهم اين حق که هر کسى بتواند اعتقاداتش را بدون محدوديت بيان کند، مورد احترام قرار گيرد؛ درغيراين صـورت عدالت حتى در کوچکترين شکلش نيز رعايت نخواهد شد.»

 

اين اظهارات فيدل کاسترو، شخصى است که بيش از پنج دهه هم چون نمادى از ايستادگى در برابر سياست‌هاى انحصارطلبانه‌ى آمريکا مقاومت کرد.

 

"فيدل الخاندرو کاسترو رز"، رهبر انقلابى و سياسى کوبا مشهور به "فيدل کاسترو" در سيزدهم اوت سال 1927 (به گفته‌ى برخى منابع 1926) در استان "اورينت" واقع در کوبا متولد شد.

 

پدرش مالک 23 هزار جريب مزرعه‌ى نيشکر بود و او نيـز دوران کودکى را با کار کردن در مزرعه‌ى نيشکر خانوادگى‌شان گذارند. در شش سالگى خانواده را متقاعد کرد تا با رفتن او به مدرسه موافقت کنند و تحصيلات ابتدايى را در دو موسسه‌ى مسيحى واقع در سانتياگو و پس از آن در هاوانا دنبال کرد.

 

کاسترو در سال 1945 فارغ التحصيل شد و پس از آن در سال 1950 موفق به دريافت دکتراى حقوق از دانشگاه هاوانا شد.

 

وى در سال 1952 با اعتقادات و تفکرات سياسى و انقلابى که در ذهنش داشت، تصميم گرفت در مبارزات انتخاباتى پارلمان شرکت کند، اما در همين سال ژنرال "فولجنسيو باتيستا" طى کودتايى قدرت را به دست گرفت.

 

کاسترو به دنبال اقدامات منفى دولت باتيستا به دادگاه عالى رفت و باتيستا را به تحريف قانون و برقرارى ديکتاتورى متهم کرد، اما دادگاه اين ادعاى کاسترو را نپذيرفت. بدين ترتيب کاسترو که اعتقاد داشت، فقط يک انقلاب مى‌تواند کوبا را نجات دهد، به همراه "ايبل سانتاماريا"، رهبر يک گروه مخالف دولت، در سال 1953 برنامه‌اى براى حمله به سربازخانه‌اى در "مونکادا" به منظور به دست آوردن سلاح براى براندازى دولت حاکم طراحى کرد؛ اما به دليل در نظر نگرفتن مسايل غيرمنتظره، حمله به سربازخانه‌ "مونکادا" که در 26 ژوئيه صورت گرفت، شکست خورد و بيش از نيمى از طرفداران کاسترو کشته شدند و سربازان باتيستا، کاسترو و گروه مبارزش را نيز دستگير کردند.

 

به دنبال اين جريان، دادگاه کاسترو را به 15 سال زندان محکوم کرد. سخنرانى معروف کاسترو با عنوان "تاريخ مرا تبرئه خواهد کرد" در جلسه‌ى محاکمه‌ علاوه بر اينکه رژيم باتيستا را محکوم کـرد، بعدها تبديل به بيانيه‌ى انقلابى وى در جنبش "بيست‌وششم ژوئيه" شد؛ جنبشى که در نهايت رژيم فاسد باتيستا را سرنگون کرد.

 

کاسترو در اين سخنرانى به بيان رنج‌هاى مردم و بيمارى‌هاى اجتماعى که کوبا را تحت تاثير قرار داده بود، پرداخت و اعلام کرد که فقط يک انقلاب مى‌تواند کوبا را نجات دهد.

 

کاسترو هم‌چنين مهمترين مشکلات اجتماعى را که مردم کوبا با آن روبرو بودند، بيکارى، بيسوادى، انحصار فرهنگى و سيستم طبقاتى دانست و علاوه بر ذکر مشکلات سيستم موجود، به بيان راه‌ حل‌ها نيز پرداخت و در ادامه، فهرستى از بى عدالتى‌هاى دولت باتيستا را ارايه داد.

 

در واقع اگرچه کاسترو در اولين مبارزه انقلابى‌اش در حمله به "مونکادا" شکست خورد، اما اين شکست نقطه‌ى عطفى براى وى و اهداف انقلابى‌اش محسوب مى‌شود. در بيست و چهارم فوريه‌ى 1955 باتيستا قانون اساسى را بازنويسى کرد و درپى آن در يک عفو عمومى، زندانيان سياسى از جمله کاسترو آزاد شدند.

 

کاسترو بعد از آزادى از زندان به مکزيک رفت و در آنجا با "ارنستو چه گوارا"، پزشک انقلابى آرژانتينى آشنا شد و نهضت انقلابى "بيست‌وششم ژوئيه" را سازماندهى کرد و به دنبال آن در دوم دسامبر 1956 به همراه 80 مبارز ديگر در ساحل شمالى منطقه‌ى "اوراينت" دست به شورش زد، اما نيروهاى دولتى موفق شدند اين شورش را سرکوب کنند.

 

در پى اين شکست، کاسترو به کوهستان‌هاى "سيراماسترا" گريخت و اقدام به جمع آورى دوباره‌ى نيرو کرد و در نهايت در سال 1959 موفق شد، رژيم باتيستا را سرنگون و با برقرارى رابطه‌ى نزديک با اتحاد جماهير شوروى، دولتى کمونيستى را در کوبا پى‌ريزى کند. کاسترو در فوريه‌ى همان سال نخست وزير کوبا شد. قوانين اخلاقى کاسترو و عقايد وى براى ايجاد برابرى، خيلى زود حمايت مردم و کليساى کاتوليک را به دنبال داشت.

 

در همان زمان دولت کاسترو خيلى سريع موجبات نگرانى دولت آمريکا را فراهم کرد؛ چرا که آمريکا منافعش را در اين کشور در خطر مى‌ديد.

 

کاسترو اصلاحات جديدى در قوانين کشورش ايجاد کرد که از جمله‌ى اين قوانين مى‌توان به ممنوع کردن برداشت شکر و نيشکر توسط شرکت‌هاى غير کوبايى اشاره کرد. بدين ترتيب حدود يک ميليون دارايى‌هاى آمريکا در اين کشور از جمله پالايشگاه‌هاى نفت و مزارع نيشکر توقيف و مصادره شدند و عده‌ى زيادى از ثروتمندان کوبايى به دنبال اين اقدامات به فلوريدا گريختند و مبارزه عليه کاسترو را آغاز کردند.

 

با اعمال قوانين جديدى که کاسترو وضع کرد، آمريکا در اقدامى تلافى جويانه در سال 1961 کوبا را از نظر اقتصادى تحريم کرد و هم چنين با حمايت و آموزش تبعيدى‌هاى کوبايى، آنها را در حمله‌اى به منظور واژگون کردن دولت کاسترو هدايت کرد، اما اين حمله با شکست مواجه شد.

 

کاسترو در جايى عنوان کرده بود، "ما بيش از 35 سال در شرايط بسيار بدى زندگى کرديم، اين شرايط از سوى سلطه‌گرانى بر ما تحميل شد که براى نابودى انقلاب ما دست به هرگونه تلاشى زدند و سعى کردند با گرسنه نگه داشتن ما تا سر حد مرگ، از هرگونه توسعه‌ى سياسى و اقتصادى سرزمين ما جلوگيـرى کنند."

 

به اين صـورت بود که روابط کوبا و آمريکا روز به روز وخيم‌تر شد و در سال 1962 زمانى که دولت آمريکا متوجه شد، شوروى با اجازه‌ى کاسترو به قرار دادن موشک‌هاى دوربرد بالستيک در خاک کوبا اقدام کرده است، اين روابط تيره‌تر شد و جان اف کندى، رييس جمهور وقت آمريکا اعلام کرد، براى جلوگيرى از ورود کشتى‌هاى شوروى که حامل ابزار تسليحاتى به کوبا بودند، اين کشور را محاصره‌ى دريايى مى‌کند.

 

بعد از چندين روز مذاکرات، سرانجام شوروى موافقت کرد تا تسليحات مذکور را از کوبا خارج کند، اما روابط آمريکا و کوبا هم چنان تيره بود تا اينکه در سال 1965 با وساطت سفارت سوييس در کوبا، دو کشور توافق کردند به آن دسته از تابعين کوبا که تمايل داشتند به آمريکا مهاجرت کنند، اجازه مهاجرت داده شود و بدين ترتيب بيش از 260 هزار نفر کوبا را به قصد آمريکا ترک کردند.

 

در آن زمان به رغم تلاش‌هاى کاسترو و درخواست‌هاى مکرر وى از سازمان ملل براى خروج نيروهاى آمريکايى از خليج گوآنتانامو، نيروهاى دريايى آمريکايى هم چنان اين خليج را در محاصره نگه داشتند.

 

سياست‌هاى کاسترو، کوبا را از ديگر کشورهاى آمريکايى لاتين جدا کرد. در سال 1962 اين کشور به تحريک شورشيان ونزوئلا، گوآتمالا و بوليوى متهم شد. اين در حالى بود که کوبا هم چنان از نظر اقتصادى به شوروى و کشورهاى بلوک شرق وابسته بود.

 

در سال 1972 کاسترو قراردادهاى مختلفى را براى تامين نيازهاى مالى، تجارى و پرداخت قرض‌هاى اين کشور با شوروى منعقد کرد و در همين حال بود که کوبا به عضويت شوراى همکارى‌هاى اقتصادى چند جانبه (COMECON) در آمد.

 

اولين کنگره‌ى حزب کمونيست کوبا در سال 1975 برگزار شد و در سال بعد، قانون اساسى جديد در اين کشور تصويب شد.

 

کاسترو در دسامبر 1976 به عنوان رييس جمهور کشور و رييس شوراى وزيران انتخاب شد. در سال 1975 سازمان شرکت‌هاى آمريکايى (OAS) طى قطعنامه‌اى با عنوان "آزادى عمل"، تحريم‌هاى تجارى عليه کوبا را لغو کرد. در پى آن روابط آمريکا و کوبا رو به بهبود گذاشت، اما آمريکا هشدار داد تا زمانى که کوبا دارايى‌هاى اين کشور را باز نگرداند و کاسترو فعاليت‌هايش را در کشورهاى آفريقايى کاهش ندهد، اين روابط شکل عادى پيدا نخواهد کرد.

 

در سال 1980 با کاهش محدوديت‌هاى سفر به آمريکا از سوى کاسترو، حدود 125 هزار پناهنده به آمريکا سفر کردند. دولت آمريکا بار ديگر کاسترو را به کمک به شورشيان السالوادور متهم کرد. هم چنين يکى ديگر از مسايل مورد اختلاف کوبا و آمريکا کمک‌هاى کاسترو به دولت نيکاراگوئه بود. در سال 1983 به دنبال حمله به گرانادا از سوى آمريکا، صدها کارگر و پرسنل نيروى نظامى کوبا مجبور به ترک اين جزيره شدند.

 

در سال 1989 کاسترو با شوروى يک پيمان دوستى 25 ساله امضا کرد، اما از پذيرش ايجاد اصلاحات سياسى و اقتصادى به سبک روسيه در کوبا خوددارى کرد.

 

در سال 1990 با فروپاشى اتحاد جماهير شوروى، کمک‌هاى اين کشور به کوبا خاتمه يافت. بعد از اين که آمريکا تحريم‌هاى اعمال شده عليه کوبا را تشديد کرد، در سال 1992 سازمان ملل با تصويب قطعنامه‌اى لغو تحريم‌هاى اعمال شده بر کوبا را از سوى آمريکا خواستار شد.

 

سربازان روسى که طى بحران موشکى کوبا به اين کشور وارد شده بودند، در سال 1993 به کشورشان بازگشتند. در همين سال کوبا از نظر اقتصادى با مشکلات متعددى روبه رو شد؛ به گونه‌اى که محصول نيشکرش کاهش يافت.

 

اين شرايط در سال 1994 بسيار وخيم‌تر شد؛ به طورى که تعـداد زيادى از تابعين کوبا به علت مشکلات اقتصادى از اين کشور گريختند. تعداد زيادى از آنهايى‌که قصد داشتند، از طريق راههاى آبى از کشور خارج شوند، از سوى نيروهاى گارد ساحلى غرق شدند. اين اقدام خشم ملت کوبا را برانگيخت و باعث شد، تظاهرات‌هاى خشونت آميزى عليه دولت صورت گيرد؛ به طورى که کاسترو متعهد شد به افرادى که خواهان مهاجرت به آمريکا هستند، اجازه‌ى خروج از کشور داده شود.

 

اين در حالى است که دولت آمريکا زمانى که متوجه شد، بيشتر اين پناهندگان به علت شرايط بد اقتصادى وارد آمريکا مى‌شوند و نه به علت نارضايتى‌هاى سياسى، مانع ورود آنها به کشور شد.

 

در اواخر فوريه‌ى 1996 جنگنده‌هاى کوبايى دو هواپيماى غيرنظامى را که ادعا مى‌کردند، به مرزهاى هوايى اين کشور تجاوز کرده بودند، مورد هدف قرار دادند. اين هواپيماها متعلق به شرکتى در آمريکا بود که از سوى تبعيدى‌هاى کوبايى اداره مى‌شد.

 

آمريکا اين اقدام دولت کاسترو را محکوم کرد و آن را نقض آشکار قوانين بين‌المللى خواند. سازمان ملل نيز اين اقدام را مورد انتقاد قرار داد، اما کاسترو اعلام کرد، پيش از اين، هواپيماهاى متعلق به همين شرکت با پرواز بر فراز آسمان کوبا اعلاميه‌هايى عليه دولت پخش کرده‌ بودند، اما شکايات کوبا و اعتراضات گسترده‌ى کاسترو به سازمان ملل در اين خصوص پاسخى دريافت نکرده بود.

 

بيل کلينتون، رييس جمهور وقت آمريکا در پى اين حادثه در مارس 1996 قانون "هلمس برتون" را به تصويب رساند. اين قانون با هدف سخت‌تر کردن شرايط سرمايه‌گذارى و تجارت براى کشورهاى خارجى در کوبا به تصويب رسيد.

 

 طى اين قانون مساله‌ى تحريم کوبا که هر سال در آن تجديد نظر مى‌شد، دايمى شد و آمريکا شرکت‌هاى خارجى را که به معامله با کوبا مى‌پرداختند، تهديد کرد که منفعتى که به دست مى‌آورند، بخشى از اموال مصادره‌ى شده‌ى آمريکا در کوباست. اين اقدام آمريکا، موجب نارضايتى کانادا، مکزيک و کشورهاى اروپايى شد. اواخر همين ماه، کميته‌ى مرکزى حزب کمونيست کوبا طى جلسه‌اى تصميم به سرکوبى مخالفان گرفت.

 

مقامات کوبايى اعتقاد داشتند که مخالفان، کارگران آزاد و روشنفکران کوبا از سوى دشمنان اين کشور تحريک مى‌شوند تا قدرت حزب کمونيست کوبا را تضعيف کنند.

 

کاسترو با اقدامات انقلابى و آرمان گرايانه‌اش تبديل به سمبل انقلاب در کوبا شد و مردم زيادى را تحت تاثير قرار داد، به ويژه آنان که به ياد داشتند او چگونه زندگى کرد.


نظر شما :