پس از تعطيلى 40 شرکت ايرانى توسط سران ابوظبى

لزوم تجديد نگاه ايران به امارات

۲۱ تیر ۱۳۸۹ | ۱۸:۰۲ کد : ۷۸۵۶ گفتگو
يادداشتى از کريم جعفرى
لزوم تجديد نگاه ايران به امارات
آنچه روزنامه گلف نيوز چاپ امارات متحده عربى در مورد تعطيلى 40 شرکت ايرانى در اين امارت‌نشين به نقل از مقامات بلندپايه آن منتشر کرده، نشان دهنده رويکرد تازه‌اى است که سران ابوظبى براى تعامل خود با ايران انديشيده‌اند. بدون شک اين تصميم سران امارات نه تنها پيوندى نزديک با سياست‌هاى ابلاغى و اعمالى آمريکا در مورد ايران در منطقه دارد؛ بلکه سران امارات بر آن هستند تا از اين طريق اعتماد به نفس خود را در مورد ايران به رخ بکشند. چالش دو دهه‌اى که امارات تلاش کرده با ادعاهاى گوناگون عليه ايران در حوزه ارضى – با ادعاى تملک اراضى ايران – متاسفانه مقامات ايران را هشيار نکرد تا دست از اين کشور وابسته شسته و نحوه تعامل خود را با آن بازتعريف کنند. امارات متحده عربى از زمان شکل‌گيرى در ابتداى دهه هفتاد قرن گذشته ميلادى تاکنون با چالش‌هاى عمده‌اى مواجه بوده که اين چالش‌ها باعث روى آوردن سران آن به نوعى فرافکنى جهت حفظ و بقاى خود شد.

پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و وارد شدن ايران در جنگى ناخواسته و تحميلى باعث گرديد تا برهوت‌هاى دبى که به گفته ظريفى مى‌شد از آنجا کوه‌هاى راس‌الخيمه را ديد و تمام ثروت امير آن بر خورجين شترى جاى مى‌شد، به دليل نيازهاى ايران و با سرمايه‌هايى که از ايران روانه آن شد آباد شود. هر چند پرداختن به نحوه رونق گرفتن امارات متحده عربى خارج از اين مقوله است، اما بايد در نظر داشت که اگر نبود حضور ايرانيان در اين کشور و سرمايه‌هاى فراوان آنها که بالغ بر صدها ميليارد دلار است، نه مديريت عربى – کما اينکه در تمام کشورهاى ديگر عربى خود را نمايان مى‌کند – مى‌توانست بيابان را به آبادى تبديل کند و نه حمايت‌هاى آمريکا و غرب – مانند مصر که بيش از 30 سال است با کمک‌هاى آمريکا هنوز بيش از نيمى از مردم آن گرسنه هستند. برخى از نويسندگان و سياستمداران ايرانى از نيمه دوم دهه نود قرن گذشته راه‌کارهاى متعددى براى برخورد با زياده‌خواهى‌ها و حرف‌هاى بزرگ‌تر از اندازه شيوخ اماراتى – در اينجا بيشتر منظور و مقصود اميرنشين ابوظبى است – مطرح کردند که متاسفانه بنابر برخى ملاحظات اين مهم راه به جايى نبرد. عدم توجه به اين موضوع سبب شد تا امروز شيوخ اماراتى به مدد سرمايه‌ها و مديريت ايرانى به اندازه‌اى پروار شوند که ديگر نه تنها خواستار جذب سرمايه‌هاى ايرانيان نشوند، بلکه آمادگى خود را براى مشارکت در تحريم‌هاى درخواستى آمريکا عليه ايران نيز اعلام کرده‌اند. ايرانى‌هايى که از سال گذشته به اميرنشين دبى مسافرت کرده نقل مى‌کنند مقامات دبى بر خلاف روال گذشته در برابر شرکت‌ها و افراد ايرانى سنگ اندازى کرده و حضور ايرانى‌ها در خاک خود را بر اساس نيازهاى دولت ايران برمى‌شمرند و اجازه اقامت به ايرانى‌ها نداده و در برابر تاسيس شرکت‌ توسط سرمايه‌داران ايرانى مقاومت مى‌کنند؛ که اين خود تاکيدى است بر تغيير نگرش در اين اميرنشين در قبال ايران. هر چند حجم مبادلات اقتصادى ميان ايران و امارات در سال گذشته برابر با 12 ميليارد دلار اعلام شد، اما اگر رقم چند ميلياردى قاچاق از اين کشور به ايران را نيز در نظر بگيريم اين رقم چيزى نزديک به 20 ميليارد دلار خواهد شد که در اقتصاد امارات رقم کوچکى نيست، اينکه چگونه اماراتى‌ها حاضر شده‌اند از اين رقم قابل توجه بگذرند، نکته حايز اهميتى است که بايد توجه جدى به آن داشت. چرا که با اين اعلام، سران اين کشور قصد دارند اين پيام را منتقل کنند که نياز اقتصادى به ايران نداشته و در مورد قطع رابطه اقتصادى نيز حاضر به تن دادن به آن هستند. با توجه به سياست‌هاى اعلامى و غير اعلامى در امارات متحده عليه جمهورى اسلامى ايران، ايران بايد از ظرفيت‌هاى موجود در امارات استفاده کرده و با بهره‌گيرى از آنها به سران اين کشور بقبولاند که همراهى با آمريکا در مقابله با همسايه‌اى که بايد قرن‌‌ها با آن همزيستى داشته باشد به نفع آنها نيست. بدون شک بررسى اختلافات درونى اماراتى‌ها نشان مى‌دهد که اين فدراسيون جعلى که با احتکار قدرت توسط شيوخ ابوظبى و سلطه آنها بر شش اميرنشين ديگر آن امروز به نوعى استبداد خاص عربى تبديل شده با تدبيرى از هم خواهد پاشيد. نزديکى‌هاى خانوادگى و رفت و آمدهاى ديرينه ميان شيوخ راس‌الخيمه، ام‌القوين، شارجه، فجيره و حتى خود دبى با ايران نشان دهنده آن است که شيوخ ابوظبى براى تداوم سلطه خود بر آنها با درست کردن تابويى بنام ايران، همه آنها را به بردگى گرفته و با توجه به درآمدهاى هنگفت نفتى خود با هر چوبى که بخواهند شيوخ نامبرده در بالا را خواهند راند. شيوخ امارات به خصوص ابوظبى بايد توجه داشته باشند که تداوم حکومت آنها در قالب امارات متحده عربى به تلنگرى بسته است و اگر ايران بخواهد که به هيمنه اين اميرنشين پايان دهد توانايى آن را دارد. سران ابوظبى بايد به ياد داشته باشند که کشورى که آنها بر آن حکم مى‌رانند، کشورى جعلى است که پيش از اين هفت کشور بوده و هر يک از سران آن خود را کمتر از ديگران نمى‌دانند. پشتگرمى به آمريکا و خريدهاى کلان تسليحاتى و دادن پايگاه به کشورهاى فرامنطقه‌اى نيز دردى را دوا نخواهد کرد؛ چرا که ايران ثابت کرده براى مقابله با اين موارد نيز ظرفيت‌هاى بسيارى دارد. عراق و افغانستان در اشغال آمريکا است، باريکه غزه در محاصره مصر و رژيم اسرائيل قرار دارد، در لبنان قدرت اجرايى در دست دوستان آمريکا و غرب است؛ اما در واقع قدرت اصلى در مناطقى که از آنها ياد شد در دست چه کسانى است؟ بنابراين گر عقل بود، عاقل را اشارتى بس است!!!

نظر شما :