ابهام در تعیین نماینده ویژه رئیس جمهور

۰۴ شهریور ۱۳۸۹ | ۲۰:۵۷ کد : ۱۱۵۳۳ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: علی خرم
گفتاری از علی خرم نماینده سابق ایران در سازمان ملل برای دیپلماسی ایرانی.
ابهام در تعیین نماینده ویژه رئیس جمهور
محمود احمدی نژاد با استناد به اصل 127 قانون اساسى در احکام جداگانه‌ای اسفندیار رحیم‌مشایی را به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه، حمید بقایی را به عنوان نماینده در امور آسیا، محمدمهدی آخوندزاده را به عنوان نماینده درامور دریای خزر و ابوالفضل ظهره‌وند را به عنوان نماینده در امور افغانستان منصوب کرد.
 
گفتاریازعلیخرمنمایندهسابقایراندرسازمانملل برایدیپلماسیایرانی
 
عموما روسای جمهور برای مسائلی که آنها را مهم می‌داند نماینده ویژه تعیین می‌کند تا از این طریق نشان دهد این موضوع نزد رئیس جمهور از اهمیت والایی برخوردار است. اما نماینده ویژه نبایستی در خلاف جهت کار و دیپلماسی وزارت امور خارجه باشد. نماینده ویژه عموما از دیپلمات‌های وزارت خارجه یا کسانی که قبلا سابقه دیپلماتیک داشته‌اند انتخاب می‌شوند. زیرا نماینده ویژه باید از کارایی بیشتری از یک دیپلمات عادی برخوردار باشد. مثلا وقتی جنگ آذربایجان و ارمنستان رخ داد ایران که به دنبال این بود که این جنگ به شکل مسالمت آمیز حل شود اقدام به تعیین نماینده ویژه‌ای در این زمینه کرد. به همین جهت نماینده ویژه نباید کسی باشد که از کار دیپلماسی بی‌اطلاع باشد یا سابقه کمی ‌در امور دیپلماتیک داشته باشد. نماینده ویژه معمولا کسانی هستند که ازسابقه طولانی در امور دیپلماتیک برخوردار هستند و رئیس جمهور آنها را در یک موضوع مشخص می‌کند از توان آنها در موضوعی خاص استفاده می‌کند. مثلا انتخاب آقای آخوندزاده که در حال حاضر معاون کنونی حقوقی و بین‌المللی وزارت خارجه هستند به عنوان نماینده ویژه در امور خزر نمونه‌ای از این دست است.
با این وجود این که در دنیا عموما نماینده ویژه به شکلی که گفته شد انتخاب می‌شود اما ممکن است برداشت یک رئیس جمهور از نماینده این باشد که نماینده ویژه کسی است که بیشتر مورد اعتماد رئیس جمهور باشد. ممکن است رئیس جمهوری از این زاویه به موضوع نماینده ویژه نگاه کند و این نماینده را از بین کسانی که مورد وثوقش هستند معین کند تا به این ترتیب این نماینده حرف و نظر رئیس جمهور را در آن حوزه پیش ببرد. این البته با تعریف و کاربرد اولیه نماینده ویژه متفاوت است اما موجب می‌شود کار در آن حوزه بیشتر و بهتر در جهت نظر رئیس جمهور پیش رود.

با وجود این معنای خارجی تعیین نماینده ویژه از سوی رئیس جمهور نباید کار موازی با وزارت خارجه باشد. به این معنی که در نگاه بیرونی هیچ کشوری نباید احساس کند که رئیس جمهور به وزارت خارجه اعتماد ندارد یا وزارت خارجه کارایی لازم را نداشته که رئیس جمهور اقدام به تعیین نماینده ویژه کرده است.

در گذشته نیز در موارد مختلف روسای جمهور کشورمان به تعیین نماینده ويژه اقدام کردهاند. من در سال 1360 به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور برای مذاکره با روسای جمهور کشورهای عضو کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامی ‌انتخاب شدم. سازمان کنفرانس اسلامی‌ در آن زمان کمیته صلحی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق تشکیل داده بود که شامل مرحوم یاسر عرفات، رئیس جمهور گینه احمد سکوتوره، رئیس جمهور سنگال و رئیس جمهور گامبیا بود. من ضمن این که رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی ‌ایران در لیبی بودم به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور انتخاب شدم تا با اعضای این کمیته به مذاکره بپردازم. این به این جهت بود که روسای جمهور این کشورها به من نه به عنوان یک سفیر بلکه به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور وقت بدهند ومذاکره کنند و روسای جمهور این کشورها نماینده ویژه رئیس جمهور را بهتر از یک سفیر می‌پذیرفتند. این موجب شد که من با تمام این روسای جمهور ملاقات خصوصی انجام دادم و نظرات جمهوری اسلامی‌ را منتقل کردم و نظرات آنها را نیز به رئیس جمهور منتقل کردم. با این حال این مذاکرات با هماهنگی کامل با وزارت خارجه بود و این مذاکرات در چارچوب سیاست های وزارت خارجه انجام می‌شد.

در دوران آقای خاتمی‌ نیز تعیین نماینده ویژه صورت می‌گرفت. به عنوان مثال آقای خاتمی، دکتر محمد صدر را در مسائل مختلف به عنوان نماینده ویژه خود تعیین می‌کردند. این موجب می‌شد که سطح آقای صدر که معاون وزیر خارجه بود نه تنها در سطح وزیر بلکه در سطح رئیس جمهور بالا برود و بتواند در آن سطح ملاقات‌های دیپلماتیک داشته باشد.

پس در تعریف، تعیین نماینده ویژه نباید نشانگر بی‌اعتمادی به دستگاه سیاست خارجی باشد بلکه باید نشان دهنده این باشد که رئیس جمهور می‌خواهد وزن خود را به یک دیپلمات اضافه کند تا آن دیپلمات بتواند در سطح رئیس جمهور دیدار و رایزنی کند.  

نماینده ویژه باید یک محدوده معین و شرح وظایف مشخصی داشته باشد نمی‌تواند کلی باشد. مثلا تعیین نماینده در مورد افغانستان امر معقولی است که قبلا هم سابقه داشته است. یا تعیین نماینده در مسئله خزر نیز امری مسبوق به سابقه بوده است. اما انتخاب نمایندههای کلی برای خاورمیانه یا آسیا چیزی است که چندان مسبوق به سابقه نبوده و انگیزه آقای احمدی نژاد از تعیین نماینده در این مناطق جای سوال دارد. آیا این شخص قرار است کار وزارت امور خارجه را انجام دهد؟ مثلا در حال حاضر آقای فتح اللهی معاون وزارت امور خارجه در امور آسیا است. آیا نماینده ویژه رئیس جمهور در امور آسیا قرار است کار آقای فتح اللهی را انجام دهد یا قرار است کار ایشان را تکمیل کند؟ لذا این ابهامی ‌است که در مورد انتخاب این نماینده‌های ویژه از سوی رئیس جمهور وجود دارد.

علی خرم

نویسنده خبر


نظر شما :