نقش ظهور و سقوط بن‌لادن در روابط ایران و آمریکا

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۳:۰۱ کد : ۱۲۴۷۶ آمریکا
جای تردید وجود ندارد که اسامه بن‌لادن با‌ وجود نفرتی که در صحنه بین‌المللی از آن خود کرد، نقش مثبتی در روابط ایران و آمریکا داشته است. یک دهه قبل، زمانی که برج‌های دوقلو در نیویورک فرو ریختند، کسی گمان نمی‌کرد این اقدام تروریستی هولناک فصلی تازه در روابط سرد تهران و واشینگتن ایجاد کند
نقش ظهور و سقوط بن‌لادن در روابط ایران و آمریکا
دیپلماسی ایرانی: جای تردید وجود ندارد که اسامه بن‌لادن با‌ وجود نفرتی که در صحنه بین‌المللی از آن خود کرد، نقش مثبتی در روابط ایران و آمریکا داشته است. یک دهه قبل، زمانی که برج‌های دوقلو در نیویورک فرو ریختند، کسی گمان نمی‌کرد این اقدام تروریستی هولناک فصلی تازه در روابط سرد تهران و واشینگتن ایجاد کند.

در روز‌های نخستین حمله القاعده به آمریکا بهت و حیرت جهانی و نگرانی از اقدامات مشابه تا حدودی اندیشه‌های ضد آمریکایی در خاورمیانه را در حاشیه قرار داد. زمانی که آمریکا همراه به ائتلافی جهانی راهی افغانستان شد تا به سرکوب القاعده و طالبان بپردازد، همکاری لجستیکی و استراتژیک ایران نقش چشمگیری در این روند داشت. در آن روز‌ها بیش از هر زمان دیگری از انقلاب اسلامی 1357 امید به احیای روابط ایران و آمریکا زنده شد و برای نخستین بار تابوی مذاکره با ایالات متحده شکسته شد.

گزارش‌های مستند حاکی از آن است که جمهوری اسلامی تلاش فزاینده‌ای در کمک به تشکیل دولت جدید در افغانستان و حفظ ثبات آن در روز‌های پس از بیرون راندن القاعده از افغانستان داشته است. این اقدام برای نخستین بار سردی و تلخی روابط تهران- واشیینگن را کاهش داد و به این ترتیب منافع مشترک در سرکوب گروه تروریستی القاعده، به برقراری دیالوگ بین دو کشور دشمن منجر شد.

هر چند این دیالوگ‌ها جنبه رسمی و علنی نداشتند اما مذاکرات فشرده متحدان برای سر و سامان دادن به اوضاع افغانستان، طرف ایرانی را نیز بی نصیب نگذاشت. در آن دوران فضای حاکم به گونه‌ای بود که در جهت کاستن از حجم بی‌اعتمادی‌ها و سوء تفاهم‌ها در روابط تهران و واشینگتن پیش می‌رفت. هر چند در آن روز‌ها بسیاری از تحلیلگران با نگاهی امیدوارانه به پایان خصومت‌ها در روابط ایران و آمریکا چشم دوخته بودند اما کشته شدن بن‌لادن نشان داد که این اختلاف‌ها همچنان به قوت خود باقی است.

موضع ایران در واکنش به کشته شدن مرد شماره یک القاده، تاکید بر لزوم خروج نیرو‌های آمریکایی از منطقه بود که نشان دهنده ناخرسندی تهران از حضور ایالات متحده در منطقه است. با‌وجود اینکه در زمان مبارزه با بن‌لادن، ایران از سیاست‌های ایالات متحده حمایت می‌کرد اما پس از برقراری ثبات نسبی در افغانستان، گسیل نیرو‌های آمریکایی به عراق با هدف سرنگونی صدام حسین، محاسبات جمهوری اسلامی را تغیر داد.

مقامات تهران از تمایل آشکار واشنگتن برای حضور در منطقه به خشم آمدند و از آن پس در موضع‌گیری‌های متعدد مخالفت خود را با ادامه این حضور نشان دادند. در دوران مبارزه ایران و آمریکا در جبهه‌ای مشترک علیه القاعده، به همان اندازه که برخی تحلیلگران احتمال بازگشایی سفارتخانه در دو کشور را مورد توجه قرار داده بودند، برخی دیگر به اختلافات بنیادین در روابط دو کشور اشاره می‌کردند که دست کم در آینده‌ای نزدیک دورنمای احیای روابط را به چالش می‌کشید.

پس از انقلاب اسلامی طیفی از موضوعات شامل گروگان‌گیری اعضای سفارت آمریکا در ایران و جانبداری آمریکا از بغداد در جنگ ایران و عراق، دلسردی‌های عمیقی را در روابط فی‌مابین پدید آورد که تنها منافع مشرک همچون القاعده، می‌تواند در دوره‌ای میان مدت به تعدیل نسبی آن بیانجامد.

به بیان بهتر روابط ایران و آمریکا به لحاظ ایدئولوژیکی در سطحی قرار گرفته که برای شکستن تابوی برقراری روابط به خصوص از جانب تهران باید تلاش‌های طولانی مدتی صورت گیرد. هرچند منافع مشترک گزینه‌ای لازم و ضروری برای احیای روابط دوجانبه محسوب می‌شود اما کافی نخواهد بود. در حال حاضر موضوعاتی نظیر فعالیت‌‌های هسته‌ای ایران و جانبداری از گروه‌هایی مانند حزب‌الله، مانعی در جهت احیاء روابط تهران – واشنگتن به شمار می‌رود.

در واقع موضع‌گیری تهران در مقابل اعلام خبر کشته شدن بن‌لادن این واقعیت را برای تحلیلگران و سیاستمداران آشکار کرد که اختلافات به قوت خود باقی است. به تعبیر دیگر ظهور اسامه بن‌لادن نشان داد که حتی دشمن‌های قدیمی با اختلافات عمیق نیز می‌توانند در صورت مواجهه با یک تهدید مشترک در صدد همکاری با یکدیگر برآیند .

در عین حال سقوط و مرگ وی نیز این واقعیت را به تصویر کشید که با حذف منافع مشترک، از بین بردن اختلافات به واکاوی ریشه‌ها و تلاش دو جانبه برای رفع آنها نیاز دارد. اما با بروز خیزش‌های مردمی در خاورمیانه که از زمستان گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد، عوامل تازه‌ای در محاسبات ایران و آمریکا برای احیای روابط وارد شده است. آنچه قابل پیش بینی است، تغیر الگوی خاورمیانه در جهتی است که در برخی موارد منافع ایران و در برخی موارد منافع ایالات متحده را تامین می‌کند. حکومت جدید مصر پس از سرنگونی حسنی مبارک دست دوستی به سوی ایران دراز کرده است و این در حالی است که با دخالت آمریکا و متحدانش، ناآرامی‌های بحرین به نفع ایالات متحده پیش می‌رود. باید گفت علاوه بر موضوعات هسته‌ای و موضع تهران در قبال حزب‌الله و حماس، اکنون چالش‌های خاورمیانه نیز به فهرست موانع احیای روابط تهران – واشینگتن اضافه شده است.

 

( ۱ )

نظر شما :