ایران و ترکیه قدرت‌های برتر خاورمیانه جدید

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۲:۰۴ کد : ۱۲۵۳۱ اخبار اصلی
کارشناسان معتقدند که تا 10 سال آینده قدرت‌های برتر و بزرگ منطقه را ایران و ترکیه تشکیل می‌دهند که تنها یک دشمن دارند، اعراب
ایران و ترکیه قدرت‌های برتر خاورمیانه جدید
دیپلماسی ایرانی: با مرگ بن لادن آن هم در بحبوحه انقلاب‌های عربی که اکنون کل خاورمیانه را تحت تاثیر خود قرار داده برای بسیاری این پرسش به وجود آمده است که استراتژی آتی امریکا در خاورمیانه چیست و چه نقشه‌ای در انتظار آینده خاورمیانه است؟ کسانی که اعتقاد به توطئه خارجی دارند بر این باورند که ایالات متحده با حمله به مخفیگاه بن لادن در این برهه زمانی هدفی را دنبال می‌کند و می‌خواهد استراتژی تازه‌ای را در خاورمیانه و غرب آسیا دنبال کند.

روزنامه الشرق الاوسط در یادداشتی به قلم خانم هدی الحسینی، از نویسندگان مشهور و ثابت این روزنامه به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: مرگ اسامه بن لادن هیچ تاثیری بر انقلاب‌های موجود در برخی کشورهای عربی نگذاشت، بلکه بر عکس شاید هم تاثیر سلبی بر برخی جنبش‌های اسلامی موجود در منطقه بگذارد. جنبش‌هایی که به رغم این که مواضع رسانه‌ای‌شان همواره علیه تروریسم بوده، با مرگ بن لادن بیانیه‌ای صادر نکردند و نسبت به آن موضعی نگرفتند. از سویی بسیاری از تحلیلگران و ناظران بین‌المللی حاضر نیستند آنچه در کشورهای عربی می‌گذرد را انقلاب بنامند و می‌گویند که این حرکت‌ها شورش‌های نامنظمی است که هیچ رهبری صحیحی ندارند. آنها نخستین هدف خود را سرنگونی نظام قرار می‌دهند و به چیزی غیر از آن هم راضی نیستند ولی مسئله این است که اگر این استدلال صحیح باشد آنچه پس از تحولات تونس و مصر دیدم را چه باید بنامیم؟ شورش عمومی. ما برای شورش اسباب‌های مختلفی داریم که باید به آن توجه شود. اگر چنین چیزی را در حرکت‌های مردمی ملاک بگیریم آن گاه می‌توانیم بگوییم که آن چه در مصر و تونس رخ داد چیزی جز شبیه آن چیزی است که نظامیان در موریتانی انجام دادند بدین ترتیب که مجموعه‌ای از درجه‌داران که خود را هم‌صدا با مطالبات مردم می‌دانند برای متوقف کردن اعتراض‌ها وارد عمل شدند و قصد دارند طی یک یا دو سال کشور را به سمت دموکراسی هدایت کنند. شبیه همان چیزی که در ترکیه شاهدیم، حکومت مردمی و پارلمانی که ارتش در پس آن است یا همان چیزی که در الجزایر حاکم است. اما در ترکیه حزب عدالت و توسعه تلاش دارد با قدرت و زیرکی بر کل نظام مسلط شود اگر چه سکولارها قدرت بزرگی در ترکیه دارند و ممکن است در انتخابات پیش رو حوادث غیرمترقبه و پیش‌بینی نشده‌ای را رقم بزنند. شاید بتوان گفت که در ترکیه ارتش نسبت به گذشته ضعیف شده ولی نسل جدید از ارتشیان در حال ارتقا هستند که هنوز مشخص نیست که از چه قدرت و نفوذی برخوردارند.

در ادامه این یادداشت آمده است: در مصر فعلی شورای نظامی بر امور مسلط است که اعضای آن را جمعی از اطرافیان حسنی مبارک تشکیل می‌دهند که هم طرفدار و هم سلاح در اختیار دارند. آنها به زودی تصفیه حساب‌های خود را آغاز خواهند کرد و همان طور که بسیاری انتظار دارند مجموعه‌ای از درجه‌داران را به روی کار خواهند آورد که بازگو کننده نسل جدید نظامیان مصرند. نظامیانی که ارتش تضعیف شده گذشته را احیا خواهند کرد.

نویسنده در ادامه نسبت به وضعیت مصر هشدار می‌دهد و می‌نویسد: برخی از ناظران نسبت به اوضاع مصر به شدت هشدار می‌دهند و می‌گویند در صورت پیشرفت اوضاع فعلی احتمال بروز جنگ داخلی بسیار زیاد است به ویژه که قضیه استان قنا بسیار خطرناک شده است، از سویی مجموعه‌ای موسوم به نوبیبون هستند که بیش از 30 سال است فعالیت سیاسی خود را آغاز کرده و خود را مستثنا از جهان عرب می‌داند و هر آن ممکن است جبهه تازه‌ای را در مصر باز کند. یکی از مسئولان عرب یک بار به حسنی مبارک هشدار داده بود: جنبش‌هایی در مصر هستند که از جنوب سر بر آورده و مصر را خواهند بلعید. وی همچنین هشدار داده بود که با جدایی جنوب از سودان جنبش جدایی طلبی به منطقه نوبه خواهد رسید و این مسئله آینده مصر را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. از سویی اقباط نیز مدعی‌اند، آنها جمعیتی بین 10 تا 12 میلیون را تشکیل می‌دهند که ممکن است ادعای خودمختاری کنند و بخواهند بخشی از مصر را به کنترل خود در آورند.

نویسنده در ادامه به موضوع لیبی اشاره می‌کند و می‌نویسد: مشابه همین مشکل در لیبی وجود دارد. از زمان پادشاهی ادریس السنوسی ایالات‌‌های بنغازی، طرابلس و فزان مستعد نوعی خود مختاری بودند. در آن جا همه احتمالات مطرح است. اجماع بین‌المللی، عربی و منطقه‌ای همگی بر این تاکید دارند که سرهنگ معمر قذافی باید قدرت را رها کند. ولی پافشاری او ممکن هم است به یک کودتای نظامی منجر شود. اما مسئله این است که کودتای نظامی را انقلابیونی که برخی از آنها از اعضای حکومت سابقند، می‌پذیرند؟ اگر چنین اتفاقی بیفتد با این بلبوشه‌ای که در لیبی جاری است چگونه می‌توانند کشور را اداره کنند؟ با مدعیان جدید حکومت چه خواهند کرد؟

در ادامه این یادداشت به تونس نیز اشاره شده و آمده است: در تونس حزب النهضه ساز دیگری می‌زند و کاملا روشن است که برای رسیدن به قدرت برنامه‌ریزی کرده ولی پر واضح است که ارتش به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد که النهضه قالب پنیر قدرت را کامل ببلعد.

در ادامه این یادداشت آمده است: اخوان المسلمین در مصر نیز به همین سمت گام بر می‌دارند، آنها اسم جدیدی برای خود برگزیده‌اند، آنها در حال حاضر همکاری با نظامیان را پذیرفته‌اند و ظاهرا منتظر فرصتی هستند تا سیاست اصلی خود را به اجرا در آورند. بله خاورمیانه به همین سادگی در حال تغییر است. به ویژه از آن سمت که یمن نیز در معرض تقسیم به سه کشور است. عدن، صنعا و الحوثی‌ها هر سه خواهان خودمختاری هستند.

الحسینی سپس به بلاد شام می‌رسد و می‌نویسد: در سوریه اوضاع به شدت متشنج است. می‌توان گفت یک رقابت مخفی‌ای میان کردها، حزب بعث و سازمان امنیت سوریه درگرفته که این سازمان ید طولایی در همکاری با ایران و ترکیه دارد. از سویی اگر جنگ داخلی در لبنان در بگیرد هیچ بعید نیست که دامنه این جنگ با توجه به وضعیت فعلی‌ای که در سوریه شاهدیم به این کشور نیز کشیده شود. بدترین حالت این است که لبنان و ترکیه با ادعاهای کردها و دیگر اقلیت‌ها با یکدیگر درگیر شوند و اسرائیل هم تصمیم بگیرد در این وسط شیطنتی را آغاز کند. به ویژه که کردها در صدد استفاده از فرصتی برای اعمال شورش و تعقیب خواسته‌های جدایی‌طلبی خود هستند.

در این جا نویسنده یادداشت به ایران می‌رسد و می‌نویسد: حکایت ایران خود حکایت جداگانه‌ای است. در آن جا احتمال جنگ میان ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار بالا رفته است. ایران نفوذ عجیبی در منطقه کرده و توانسته شاخه‌های گسترده‌ای را برای خود پایه‌ریزی کند. از عراق تا لبنان و فلسطین و از این طرف تا یمن و بحرین حتی کویت و عربستان که این دو کشور آخری از نفوذ روز افزون ایران در کشورشان عاجز مانده‌اند. با مواضع مقامات جمهوری اسلامی ایران که انقلاب‌های عربی را برگرفته از انقلاب اسلامی خود می‌دانند اکنون کشورها و حکام عرب بیش از هر زمان دیگری خود را تحت فشار ایران می‌بینند و ممکن است برای خلاصی از این فشار دست به هر کاری بزنند.

نویسنده در نهایت به این نتیجه می‌رسد که: به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اختلاف‌های علنی ایالات متحده با ایران در زمان ریاست جمهوری اوباما در حال فروکش کردن است و اوباما امریکا را به سمتی هدایت می‌کند که دشمنی از ایران به سمت حکام سنتی عرب کشیده شود. به همین دلیل معتقدند که تا 10 سال آینده قدرت‌های برتر و بزرگ منطقه را ایران، ترکیه و شاید اسرائیل تشکیل دهند که تنها یک دشمن دارند، اعراب. کشورهای عربی از این که هم‌پیمانی میان ایران و ترکیه و یک قدرت خارجی سوم در منطقه تشکیل شود به شدت بیم دارند و از این رو است که معتقدند باید یک ایالات متحده خلیج فارسی عربی تشکیل شود که یک ارتش یک‌پارچه، یک واحد پولی، یک گذرنامه و هر آن چیزی که وحدتشان را بیشتر کند داشته باشند. آنها به دنبال حفظ یکپارچگی خود هستند و حتی مصممند برای کم‌رنگ شدن این وحدت حتی از پذیرفتن کشورهای عربی دیگر به جمع خود اجتناب کنند.

در پایان این یادداشت از قول یک کارشناس آمده است: نفوذ و قدرت ایران در منطقه به اندازه‌ای در حال افزایش است که هیچ کس جلودار آن نیست. احتمال حمله نظامی به ایران از سوی غرب در حال حاضر تقریبا نزدیک به صفر است و با توجه به این افزایش قدرت حتی ممکن است ایران با تغییر تاکتیک‌هایی اقدام به هم‌پیمانی با غرب کرده و یک محور اعتدالی علیه عرب به وجود آورد.  

 

نظر شما :