مدارس دولتی افغانستان؛ ابزاری برای محدودیت نفوذ پاکستان

۲۲ دی ۱۳۸۶ | ۱۶:۴۹ کد : ۱۳۲۶ اخبار اصلی
دولت افغانستان با تغییر سیاست‌های خود در قبال مدارس مذهبی می‌کوشد تا از تکرار تجربه‌ای که منجر به پرورش نسلی از مبارزان بنیادگرا در این کشور شد، جلوگیری کند؛ نسلی که آموزش‌های مذهبی و نظامی خود را مرهون مدارس پاکستان بود.
مدارس دولتی افغانستان؛ ابزاری برای محدودیت نفوذ پاکستان
مدارس مذهبی افغانستان نزدیک به دو دهه مراکز تعلیم و پرورش نیروهای افراطی و بنیادگرایی بوده‌اند که در ظهور طالبان و صعود آن‌ها به راس قدرت در این کشور نقش اساسی داشتند. شاید به همین خاطر دولت افغانستان از بدو آغاز به کارش پس از حمله نظامی آمریکا و سقوط دولت طالبان در این کشور میانه خوبی با مدارس مذهبی افغانستان نداشته است. اما اکنون با تغییر سیاست‌های پیشین، دولت افغانستان در تلاش است این مدارس را وارد نظام دولتی کرده و تحت حمایت خود قرار دهد، مشروط به این که این مدارس نیز موضوعات دیگری را علاوه بر دروس مذهبی در سیلابس درسی خود بگنجانند.
 
حنیف اتمر، وزیر آموزش دولت افغانستان (ظاهراً با اشاره تلویحی به وضعیت مدارس مذهبی در دوره دولت کمونیستی حاکم بر افغانستان در دهه 1980) در این باره گفت: «ما منتقد سیاست‌هایی هستیم که در گذشته اجرا شده‌اند. در عمل همین سیاست‌های غلط در قبال مدارس مذهبی بودند که موجب شدند این مدارس به حاشیه جریان اجتماعی رانده شده و سپس به طور کامل در دست بنیادگراها و نیروهای افراطی قرار بگیرند.»
 
بر اساس طرح اصلاحات دولتی، مدارس مذهبی افغانستان مجاز هستند تحت حمایت دولت به فعالیت خود ادامه دهند در صورتی که بپذیرند 40 درصد از زمان آموزش مدرسه به تدریس علوم مذهبی و ما بقی آن به تدریس سایر موضوعات نظیر تاریخ، جغرافیا، علوم، زبان‌های خارجی، و علوم کامپیوتری اختصاص پیدا کند.
 
اتمر درباره اهمیت و تاثیر و نفوذ مدارس مذهبی به این نکته اشاره می‌کند که ابن سینا، کسی که به عنوان پدر علم پزشکی اروپا شناخته می‌شود، در یکی از همین مدارس مذهبی تحصیل کرده است (البته اتمر ابن‌سینا را به عنوان دانشمند افغانی معرفی می‌کند که مانند ادعای تحصیل او در مدرسه مذهبی خلاف واقع است). اتمر در این باره می‌گوید: «به عقیده من مدارس مذهبی امروز افغانستان ریشه در مدارس تاریخی و پرافتخار افغانستان دارند که زمانی بهترین مراکز تحصیل علم در شرق به شمار می‌رفتند.»
 
چیزی که در این بین موجب اهمیت بیشتر تغییر سیاست دولت افغانستان در قبال مدارس مذهبی این کشور می‌شود جنبه‌ای از این حرکت است که هدف‌اش کاهش و محدود کردن نفوذ جریان‌های افراطی اسلامی است که از پاکستان هدایت می‌شوند. در حقیقت مدارس مذهبی پاکستان در سال‌های اخیر مرکز اصلی جذب شبه‌نظامیان طالبان بوده است که عامل اصلی ناآرامی در افغانستان امروز به شمار می‌رود.
 
سبقت‌الله مجددی، سخنگوی مجلس اعلای افغانستان (جرگه بزرگان)، در این باره گفت: «برخی از دانشجویان افغانی که برای تحصیل علوم مذهبی به مدارس پاکستان رفته‌اند علاوه بر علوم دینی آموزش‌های تروریستی نیز دیده‌اند. اگر ما مدارس مذهبی به اندازه کافی در افغانستان داشته باشیم دیگر نیازی نیست که دانشجویان ما به پاکستان بروند. آن‌ها همین جا درس خواهند خواند و اسلام حقیقی که بر اساس اعتدال و میانه‌روی است به آن‌ها آموزش داده خواهد شد.»
 
مجددی در حالی در این باره اظهار نظر می‌کرد که لحظاتی پیش از آن در مراسمی برای گذاردن سنگ بنای مدرسه جدیدی در کابل شرکت کرده بود. این مدرسه جدید در حقیقت ساختمانی است که در محوطه متعلق به یکی از قدیمی‌ترین مدارس مذهبی افغانستان بنا می‌شود. بودجه ساخت این بنا از طرف هیات ناظر بر حسن اجرای اصلاحیه سیاست‌های دولت افغانستان تامین شده است و قرار است دولت به همین منظور بودجه ساخت حداقل یک مدرسه مذهبی را در هر استان افغانستان تامین کند. این مدارس به مثابه نوک پیکان سیاست جدید دولت افغانستان عمل خواهند کرد.
 
اما بسیاری از مدارس مذهبی فعلی افغانستان میلی به پذیرش اصلاحات دولتی ندارند و تداوم روند پیشین را به برخورداری از حمایت‌های دولتی ترجیح می‌دهند. این مدارس همچنان حفظ نص قرآن را (و نه پرداختن به مضمون و تفسیر آن) به عنوان محور آموزش‌های خود حفظ کرده‌اند و معتقدند زمانی که آن‌ها برای آموزش داشنجویان خود در اختیار دارند تنها برای آموزش علوم اسلامی کفایت می‌کند.
 
آن‌ها معتقدند که پذیرش طرح دولت به معنای کاستن از عمق دروس اسلامی است و در نتیجه این نزول دانش نزد طلبه‌های علوم اسلامی، در نسل‌های بعدی شمار افراد واجد شرایط برای صدور فتوی کاهش می‌یابد و این مساله به نوبه خود موجب تضعیف اسلام می‌شود.
 
ملا رحیم‌الله عزیزی، مدیر یکی از این مدارس مذهبی می‌گوید اگر به اجبار آن‌ها را وادارند که موضوعات دیگری غیر از علوم اسلامی را در برنامه درسی‌شان بگنجانند، در آن صورت احتمال این که طلبه‌های مدرسه‌اش برای تحصیل علوم اسلامی به مدارس پاکستان بروند بسیار بیشتر خواهد بود و این یعنی جریانی دقیقاً خلاف هدفی که دولت افغانستان از طرح جدید مدارس اسلامی دنبال می‌کند.
 
عزیزی می‌گوید: «طلبه [افغانی] علوم اسلامی ترجیح می‌دهد در افغانستان تحصیل کند و به مراتب دلخواه‌اش برسد اما اگر ببیند که به هیچ وجه نمی‌تواند این جا به سطح مطلوب‌اش برسد چاره‌ای نخواهد داشت جز این که به خارج از کشور سفر کند ... و به این ترتیب قلبش پر از نفرت می‌شود چرا که فکر می‌کند کشورش در لوای یک دولت اسلامی است و با این حال به او فرصت تحصیل علوم مذهبی، آن چنان که بایست، داده نمی‌شود. در نتیجه او به یکی از مخالفین دولت تبدیل می‌شود و مشکل از همین جا آغاز می‌شود.»
 
اما بر خلاف عزیزی، دولت افغانستان معتقد است با اتخاذ سیاست جدید که به منزله مبارزه‌ای برای تصرف ذهن نسل آینده افغانی‌ها است، نه تنها طلبه‌های افغانی به پاکستان نخواهند رفت، بلکه بسیاری از طلابی که طی سال‌های گذشته به دلیل نارسایی‌های آموزش علوم مذهبی در افغانستان، برای ادامه تحصیل به پاکستان رفته‌اند، به کشور خود باز خواهند گشت.
 
اتمر در این باره معتقد است در صورتی که اصلاحات جدید به درستی اجرا شوند، در آینده شاهد این خواهیم بود که افغانی‌های بیشتری راغب به تحصیل علوم مذهبی در کشور خودشان هستند. او می‌گوید: «در حال حاضر بیش از 15 هزار مدرسه مذهبی در شمال پاکستان و در مجاورت مرز افغانستان مشغول فعالیت هستند و سالیانه 5/1 میلیون طلبه در این مدارس ثبت نام می‌کنند. اما در صورتی که برنامه‌ها و اصلاحات دولت به درستی اجرا شوند شاهد خواهیم بود که شمار زیادی از طلبه‌های افغانی که در این مدارس مشغول تحصیل هستند به افغانستان باز می‌گردند و تحصیلات‌شان را این‌جا ادامه می‌دهند.»
 
اما یکی از مسائلی که اجرای درست و کامل طرح اصلاحات دولتی را برای حمایت از مدارس مذهبی افغانستان با تردید همراه کرده فقدان منابع مالی کافی برای تامین بودجه این طرح است. دولت قصد دارد ساختمان‌ها و مدارس جدید مذهبی را بر اساس استانداردهای دولتی مدارس عادی در افغانستان بنا کند اما برای چنین پروژه وسیعی (که شامل دست‌کم یک مدرسه در هر استان می‌شود) بودجه کافی در اختیار ندارد.
 
البته کمک‌ها و اعانه‌های پرداختی از منابع مالی نیروهای نظامی غربی مقداری از کسر بودجه دولت افغانستان را برای تامین هزینه‌های ساخت این مدارس تامین کرده است. ارتش‌های غربی که پس از سقوط طالبان در سال 2001 نیروهای خود را در افغانستان مستقر کرده‌اند از جمله طرف‌های ذی‌نفع در طرح جدید دولت افغانستان هستند چرا که این طرح با کاهش نفوذ پاکستان در این کشور به احتمال زیاد موجب کاهش عملیات تروریستی در افغانستان نیز می‌شود؛ عملیاتی که هدف بسیاری از آن‌ها نیروهای نظامی خارجی مستقر در افغانستان هستند.
 
با این حال مشکلات مدارس مذهبی افغانستان به همین جا ختم نمی‌شود. عبدالسلام عابد، مدیر یکی از مدارس مذهبی افغانستان که به پذیرفتن طرح جدید دولت راغب است درباره مشکلات این طرح می‌گوید: «می‌دانم که هدف این طرح ارتقا برنامه آموزشی و رساندن سطح آموزش به استانداردهای بین‌المللی است اما ما توانایی‌های لازم برای این کار را نداریم. ممکن است که برنامه جدید درسی را بپذیریم و معتقدیم که این برنامه جدید محاسن زیادی دارد اما برای اجرای آن به معلم خاص برای هر یک موضوعات جدید و کتاب‌های مخصوص آن‌ها و غیره احتیاج داریم و این‌ها چیزهایی هستند که در دسترس ما قرار ندارند. در مدارس مذهبی، حتی اگر برنامه درستی جدید نیز پذیرفته شود ابزار لازم برای اجرای آن وجود ندارد و این مشکل اصلی ماست.»
 

نظر شما :