سفر به نیویورک: تکرار گذشته یا آزمون شرایط؟

۲۸ شهریور ۱۳۹۰ | ۲۲:۱۴ کد : ۱۶۳۷۶ اخبار اصلی
دیپلماسی ایرانی در گفتگو با محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک به بررسی سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک می‌پردازد.
سفر به نیویورک: تکرار گذشته یا آزمون شرایط؟
دیپلماسی ایرانی: این سفر در زمانی انجام می‌‌شود که ما شاهد تعدادی تغییرات عمده در صحنه منطقه‌ای و بین‌المللی هستیم. در درجه اول شاهد تحولات جدی خاورمیانه در طول یک سال اخیر بوده که از شدت خاص ژئوپولتیکی برخوردار شده است. همین امر سبب شده کشورهایی که در حوزه ائتلاف راهبردی با امریکا بودند در شرایط خاص قرار بگیرند. پدیده تونس و مصر، ادامه تحولات یمن، بحرین و یا جهت‌گیری‌های جدید ترکیه، ادامه چالش در عراق و امریکا که دائما در منطقه وعده ها و سیاست‌های خودش را تغییر می دهد یا در موضوع افغانستان که بحث خروج برخی از نیروها و یا کاهش آنها را مطرح کرده بودند و اکنون ماندگاری را در دستور کار خود دارد. تمامی این مسایل نشان می‌دهد که تحولات ژئوپولتیکی در منطقه به نفع امریکا تمام نشده و حتی شاهد تنزل جایگاه امریکا در عرصه منطقه‌ای هستیم.

از سوی دیگر پس از مذاکراتی که روسیه و امریکا در چارچوب موضع استارت دنبال کردند منجر به تولید سند استارت جدید شد اما با توجه به نوع نگاه غرب به امنیت جهانی و میزان ادراکی که از شرایط خود دارند، می‌توان گفت امریکا با فاصله‌ مشخصی به روسیه روبه رو شده است و در نهایت منجر به این شده که طرفین نسبت به سیاست‌های مرحله‌ای خود دچار تجدید نظر شده اند. عمده‌ترین مساله این است که امریکا در انطباق جدید با منافعش و ناتو در چارچوب سپر دفاع موشکی سیاست چندلایه‌ای را دنبال می‌کند.

پس از اجلاس لیسبون که در حوزه ناتو مصوباتی صورت پذیرفت، روسیه به دنبال این بود تا بر اساس روابطی که در چارچوب کمیته مشترک روسیه و ناتو دنبال می‌شود و  با توجه به سندی که امضا شده به تعادل جدیدی برسند اما این وضعیت در حال تغییر مسیر است.امریکا طرح هفت مرحله‌ای دوران بوش را تبدیل به طرح چهار مرحله‌ای کرده و متعاقب آن با اصرار بر زمانبدی طرح موشکی ، سبب شده که روسیه نیز نسبت به برخی از مواضع خود تجدیدنظر کند و وارد صحنه معادلات جدید خاورمیانه شود و از طرف دیگر برای نوعی یارگیری استراتژیک تلاش ‌کند.

اگر با این زوایه نگاه کنیم، می‌توان گفت انتظاراتی که طرفین از یکدیگر داشتند امروزه در وضعیت خاصی قرار گرفته که این وضعیت خاص بیانگر این است که کنترل رفتاری قدرت‌ها نسبت به یکدیگر (روسیه و امریکا) در شرایط کاملا جدیدی قرار گرفته است.

از سوی دیگر شاهد اوج‌گیری بحران مالی بودیم که این بحران در حوزه امریکا از نمود قوی‌تری برخوردار بود و سپس انتقال این وضعیت به بازارهای اروپایی و همچنین بازارهای آسیایی بودیم که دارای شدت متفاوتی بوده است.

 جایگاه امریکا در چارچوب نظام چند قطبی اقتصادی در وضعیت پیچیده ای قرار گرفته است که با توجه به نوع سیاست‌هایی که در داخل امریکا دنبال می‌شود و اختلافاتی که میان کنگره و اوباما وجود دارد، انتظار سریع برای دستیابی به تغییر شرایط اقتصادی امریکا در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

تحولات ژئوپولتیک خاورمیانه، فاصله گرفتن قدرت‌ها، بحران اقتصادی ازیک سو و همزمان نحوه کنش و واکنش ایران نسبت به این موضوعات بسیار مهم است. درباره ایران مباحث گسترده‌ای وجود دارد از جمله مسایل هسته‌ای ایران گرفته تا رفتار امریکا و سیاست‌های تخریبی که این کشور از جانب کنگره در بحث حقوق بشر ایران دنبال می‌کند. همچنین برخی از موضوعات دیگری همچون دستگیری دو متهم به جاسوسی وجود دارد،اینها سبب شده است که فضای عمومی ایران و امریکا تقریبا درحالت چالشی و رقابتی قرار بگیرد.

سفر احمدی نژاد به نیویورک مصادف با دهمین سالگرد عملیات تروریسیتی 11سپتامبر است و آقای احمدی ‌نژاد در سفرهای گذشته خود مطالباتی را مطرح کرده بود مبنی براینکه جامعه جهانی امروزه سوال می‌کند و مولفه‌های این واقعه را تحت سوال قرار دادند. بایستی دید این موضوع در چه سمت و سویی قرار دارد؟برخی از فضاسازی‌ در رسانه‌های امریکا مشاهده میشود تا تعاملات طرفین را متاثر سازد.

اما درباره طرح ایران برای سخنرانی در سازمان ملل اعلام رسمی خاصی نشده است و نمی‌توان پیشگویی کرد، اما آنچه که امروزه مشاهده می شود این است که برخی از مختصات جدید در حال شکل‌گیری است. به این معنا که در وهله نخست احتمال احیای مذاکرات ایران با گروه 1+5 است که با توجه به طرح گام‌به گامی که روسیه مطرح کرده و یا نامه‌ای که به طور متقابل میان خانم اشتون و آقای جلیلی انجام شده، این احتمال وجود دارد که ما شاهد آغاز آزمون جدیدی از مذاکرات در بحث هسته‌ای ایران باشیم و در این مسیر میزان انعطاف طرفین مورد بازشناسی قرار گیرد.

در عرصه منطقه‌ای نیز امریکا در موضوع افغانستان در گذشته در چارچوب طرح هامیلتن بیکر و پس از آن با توجه به آدرس‌هایی که امریکایی‌ها کم و بیش در رابطه با این مساله از خود بروز دادند به دنبال این هستند که از نقش و جایگاه ایران در اوضاع افغانستان تعریف مشخصی داشته باشند. همچنین ازسوی دیگر اصل ماندگاری که موضوع متناقضی با سیاست‌های قبلی خود امریکاست هم دنبال می‌شود.

سیاست امریکا در حوزه‌های متفاوت با ایران در چند لایه قرار دارد و تلاش می کند اصل کم‌هزینگی را در سیاست‌های خود رعایت کند. بر همین اساس در موضوع افغانستان نیز تجربیات کاملا متفاوتی وجود دارد،در گذشته در دوران دولت اصلاحات همکاری‌های خوبی در این زمینه به وجود آمد ولی متعاقب آن امریکا اقدام به اتهام‌زنی علیه ایران کرد که بحث محور شرارت را مطرح کردند و به جریان حسن نیت ایران به شکل یک‌طرفه و نامتناسب پاسخ دادند.

 بر همین اساس امروزه نمی‌توان گفت نیازی را که امریکا در خصوص معادلات منطقه‌ای مطرح‌ می کند الزاما با اقبال فراوانی ازجانب ایران رو به رو شود. البته در مصاحبه‌ها اشاره‌هایی از جانب طرفین صورت پذیرفته است، اما مهم این است که هرگونه تعامل بتواند بر اساس یک رویکرد مشخص و بر اساس داشتن تضمین‌های مناسب و آینده‌سازی برای مردم مظلوم افغانستان باشد.

 امروزه کماکان جامعه افغانستان از جریان اشغالگری زخم‌خورده است و هنوز نمی‌تواند بر اساس استوانه‌ها و استواری‌های خودش حرکت کند و هرگونه ایجاد فضای سوم بین ایران و آمریکا و تعامل منوط و بسته به نگاه رهبر انقلاب اسلامی است.

نظر شما :