بازی استراتژیک فلسطینی ها در منطقه

حماس از آینده سوریه می ترسد؟

۲۵ بهمن ۱۳۹۰ | ۲۱:۵۶ کد : ۱۸۹۷۹۱۵ اخبار اصلی
گفتگوی دیپلماسی ایرانی با دکتر مهدی مطهرنیا، کارشناس مسایل خاورمیانه، درباره اهمیت سفر اسماعیل هنیه به ایران در سایه فاصله گیری حماس از دمشق و نزدیکی به فتح
حماس از آینده سوریه می ترسد؟
دیپلماسی ایرانی: اسماعیل هنیه رئیس دولت فلسطین در سالگرد پیروزی جمهوری اسلامی به ایران سفر کرد. ایران که به عنوان یک عضو اساسی محور مقاومت است به آقای هنیه خوش آمد گفت  و حماس را همچنان از حمایت خود مطمئن کرد. این دیدار در حالی صورت گرفت که اوضاع داخلی سوریه که عضو دیگر محور مقاومت است، آشفته شده و صدای جدایی حماس از دمشق به گوش می‌رسد. دیپلماسی ایرانی با دکتر مهدی مطهرنیا، کارشناس مسایل خاورمیانه، درباره اهمیت سفر هنیه به تهران در شرایط توافق فتح و حماس و گمانه‌زنی‌ جدایی حماس از دمشق ، گفتگویی داشت که در زیر می‌خوانید:


 سفر آقای هنیه به تهران از چه اهمیتی برخوردار است؟
 

سفر اسماعیل هنیه به ایران در بافت موقعیتی موجود معنادار می‌شود. بافت موقعتیی که در آن ایالات متحده امریکا تلاش می‌کند تا رژیم صهیونیستی از طریق حمایت از حذف یک دولت فلسطینی در قالب تشکیلات خودگردان، منازعه اساسی منطقه هارتلند * را تا حدودی مدیریت کند و گرایش بحران‌های منطقه‌ای به سمت آسیای شرقی در استوانه بحران یعنی افغانستان و پاکستان و زمینه‌ساز مناسب برای تسلط بر نو هارتلند یعنی فلات ایران وارد عمل شود. به بیان دیگر در چنین موقعیتی که دولت خودگردان فلسطین در پی حل منازعه میان خود و حماس برآمده و  حماس نیز مشارکت در دولت خودگردان فلسطین را پذیرفته است، این پذیرش و رایزنی با صورت پذیرفته با اعراب از یک سو و از سوی دیگر آنچه که در سوریه کنونی شاهد هستیم و تحولات ناشی از لرزه‌های موجود در سوریه، سفر اسماعیل هنیه را به ایران از اهمیت بیشتری نسبت به سفرهای پیشین برخوردار می‌کند. این در حالیست که ایالات متحده امریکا در چارچوب قدرت هوشمند و دکترین‌های ناشی از آن برآن است که مقاومت را از طریق قطع نخاع آن در سوریه زمین‌گیر کند و با ایجاد فضای مناسب در راستای ورود حماس به دولت خودگردان فلسطینی با چراغ خاموش شرایط تشکیل دولت اسراییل را آرام آرام فراهم کند. به عبارت دیگر امریکایی‌ها تلاش کردند دوران مستندسازی رژیم اسراییل را برای تشکیل یک دولت جدید مشخص کرده و دوران نزدیک دو قدرت موازی اما فاقد توازن قدرت را برای تثبیت رژیم صهیونیستی اسراییل فراهم کنند. در اینجاست که فشار به حماس در سوریه و پیوستن حماس به دولت خودگردان فلسطین سیگنال‌هایی را نشان می‌دهد که اوضاع منطقه را در آینده تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. بر همین اساس است که سفر اسماعیل هنیه در بافت موقعیتی ناشی از تهدیدها علیه ایران در ماه‌های اخیر از اهمیتی مضاعف برخوردار می‌گردد.
 

بحث خروج حماس از سوریه تا چه اندازه مطرح شده است؟
 

تحولات داخلی در این کشور موقعیت سوریه را در منطقه با مخاطرات جدی روبرو کرده است. سوریه در آستانه جنگ داخلی قرار دارد،بشاراسد با چالش‌های جدی روبروست، بسیج مردم به صورت یکپارچه در دفاع از حکومت بشاراسد با اختلال روبرو شده است، در کنار این مسایل شاهد شکل‌گیری نوعی گرایش واگرا در میان اعراب با دولت بشاراسد هستیم و صف‌بندی اعراب علیه رژیم بشاراسد با توجه به نوع ارتباطات سیاسی و اقتصادی این دولت در منطقه عربی می‌تواند تاثیر بسزایی در آینده  حیات سیاسی اسد برجای بگذارد. بنابراین با توجه به جایگاه سوریه به رهبری اسدها در جریان مقاومت به نظر می‌رسد که حماس با نوعی پیش‌بینی روبروست که در آن در نهایت جایگزینی منطقه امن سوریه را به منطقه امن دیگر ضروری می‌سازد.
 

تحلیل شما از موضع ایران در قبال این روند چیست؟
 

ایران از یک باید به حفظ حماس و آینده مقاومت از کانال حماس در فلسطین و به ویژه غزه بیندیشد و از سوی دیگر خروج حماس از سوریه می‌‌تواند ضربه حیثتی بالایی را بر مقاومت از طریق وارد آوردن ضربه به بشار اسد، وارد کند. از این رو به نظر می‌رسد باید فضای بینابینی را دنبال کند، بدین معنا که این خروج صورت نپذیرد، اما جایگزین‌ مناسبی برای تعریف عملیاتی از حضور حماس در جریان مقاومت ایجاد شود.
 

در شرایطی که فتح و حماس  در حال توافق هستند،آینده این جریان را چگونه پیش بینی می کنید؟


توافق اخیر فتح و حماس اگرچه فاقد تعریف عملیاتی در منطقه هدف می‌باشد، اما گامی تاثیرگذار در جهت ارائه یک تعریف نظری و گامی قابل تامل در ارتباط با مساله فلسطین است. اگرچه اسراییل و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دولت خودگردان را در انتخاب میان صلح با اسراییل  و همکاری با حماس مخیر می‌کند، اما در سیاست‌های اعمالی و نه اعلامی خود به خوبی بر این نکته واقف است که یکی از مهمترین راه‌های کنترل آینده مسایل مربوط به فلسطین از مسیر دولت خودگردان و از تونل حضور حماس در این دولت می‌گذرد. بنابراین با پذیرش همکاری با دولت خودگردان فلسطین و محمود عباس که رژیم صهیونیستی را به گونه‌ای مورد قبول قرار داده است، می‌توان گفت حماس هم اگرچه در سیاست‌های اعلامی خود این نکته را تکذیب می‌کند، اما در رفتار و عمل سیاسی خود غیرمستقیم وارد این بازی شده است.
 

 تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی

*«سر مکیندر» جغرافیدان بریتانیایی در سال 1904 میلادی، نظریه تصرف «قلب جهان» (Heart Land) را مطرح کرد. دیدگاه‌های وی در کتاب‌های «محور جغرافیایی تاریخ» و «حقیقت و آرمان‌های دمکراتیک» تبیین گردیده است. او سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را «جزیره جهانی» (World Island) نامگذاری کرد و محور مرکزی این جزیره جهانی را به عنوان «هارتلند» (قلب جهان) نامید. از دیدگاه این جغرافیدان، «هارتلند» عبارت است از منطقه گسترده ای که از شرق به سیبری غربی؛ و از غرب به رودخانه «ولگا» در روسیه؛ و از شمال به اقیانوس منجمد شمالی؛ و از جنوب به ارتفاعات هیمالیا و ارتفاعات ایران و ارتفاعات مغولستان محدود می گردد. «سر مکیندر» پس از چندی، دامنه غربی «هارتلند» را تا حدود کشورهای اروپای شرقی توسعه داد. بر این اساس، «قلب جهان» منطقه وسیعی است که شامل بخش بزرگی از ایران، افغانستان، آسیای میانه و بخش مهمی از روسیه می شود و دریای خزر در میان آن جای دارد
وی در سال 1919 اعلام داشت: «هر قدرتی که بر اروپای شرقی دست یابد، بر «هارتلند» تسلط می یابد، و هرکس بر هارتلند (قلب زمین) تسلط یابد، بر «جزیره جهانی» حاکم خواهد شد؛ و هرکس بر جزیره جهانی حاکم شود، فرمانروای همه جهان خواهد بود.»


نظر شما :