سوسیالیسم زیست‌محیطی اعلام وجود می‌کند

کاراکاس ۲۰۲۵ و جدال میان شمال و جنوب

۲۲ مهر ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۵۶۴۱ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی
در حالی که شمال در حال توسعه برنامه‌هایی برای صادرات فناوری‌های خود و اعمال «بازارهای کربن» برای خرید حق آلودگی است، جنوب به دنبال صدور مدل جدیدی از عدالت زیست‌محیطی مبتنی بر تقسیم عادلانه بار و سود است. جهان به «معاملات کربن» نیاز ندارد، بلکه به «معامله تمدنی» نیاز دارد که رابطه بین انسان و طبیعت و بین کشورهای ثروتمند و فقیر را از نو تعریف کند.
کاراکاس ۲۰۲۵ و جدال میان شمال و جنوب

نویسنده: دکتر احمد قندیل، رئیس اداره روابط بین‌المللی و رئیس برنامه مطالعات انرژی در مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام

دیپلماسی ایرانی: در یک سالن بزرگ در پایتخت ونزوئلا، کاراکاس، طی دو روز بحث فشرده (۹ و ۱۰ اکتبر ۲۰۲۵)، صحنه «کنفرانس جهانی دفاع از مادر زمین» مانند آینه‌ای از جهان آنگونه که هست به نظر می‌رسید: شمالی که نگران «سیاره‌ای در حال پیر شدن» است، جنوبی که زیر بار بدهی‌ها و صورتحساب‌هایی که خود ایجاد نکرده ناله می‌کند، و مردمی که در این بین به دنبال معنای جدیدی از عدالت در زمانی هستند که همه چیز تغییر کرده است، حتی مفهوم عدالت.

در طول کنفرانس، سخنرانی‌ها به عنوان سخنرانی‌های بیهوده ارائه نشدند، بلکه به عنوان آزمون‌های فکری خود نظم جهانی بودند. در میان ایده‌هایی که به عنوان یک شعار واحد در تمام جلسات تکرار می‌شدند، ایده «اکوسوسیالیسم» به عنوان تعریف مجدد رابطه بین بشریت و طبیعت، بین توسعه و عدالت و بین جنوب و شمال پدیدار شد. اکثر شرکت‌کنندگان در کنفرانس این ایده را پاسخی از سوی جنوب جهانی به آنچه آنها «استعمارگرایی زیست‌محیطی جدید» می‌نامیدند، می‌دانستند که توسط کشورهای شمالی تحت پرچم «تحول سبز» اعمال می‌شود.

این کنفرانس میزبان ۱۷۳ هیئت نمایندگی از بیش از ۶۲ کشور، علاوه بر بیش از ۱۱۵۰ نماینده از جنبش‌های اجتماعی و جوامع زیست‌محیطی بود. این کنفرانس تنها چند هفته قبل از کنفرانس اقلیمی COP30 در بلم دو پارا، برزیل برگزار شد و به آن اهمیت سیاسی بیشتری بخشید، زیرا بستری جمعی را برای موضع‌گیری یکپارچه کشورهای جنوب جهان در مواجهه با فشارهای شمال در چارچوب مذاکرات بین‌المللی در مورد تغییرات اقلیمی جهانی آماده می‌کرد.

استعمار زیست‌محیطی: چهره جدید سرمایه‌داری

دلسی رودریگز، معاون رئیس‌جمهور ونزوئلا، در سخنرانی تکان‌دهنده خود، قاطعانه صحبت کرد و آنچه را «استعمار زیست‌محیطی» می‌نامید، محکوم کرد، مفهومی که نشان دهنده آگاهی روزافزون در کشورهای جنوب جهان است مبنی بر اینکه تحول سبز ترویج شده توسط کشورهای پیشرفته صنعتی صرفاً بازتولید روابط قدیمی وابستگی است، البته با ابزارهای جدید.

به گفته رودریگز، در حالی که کشورهای شمال شعار حفاظت از کره زمین را سر می‌دهند، این کشورها منابع جنوب، از جمله مواد معدنی کمیاب، منابع انرژی و زمین‌های حاصلخیز را برای تأمین سوخت صنایع «سبز» خود تصرف می‌کنند، در حالی که هم‌زمان به تخریب محیط زیست و جو ادامه می‌دهند. او افزود که نظام سرمایه‌داری در درجه اول مسئول فجایع بزرگ زیست‌محیطی است زیرا مبتنی بر مصرف بیش از حد و کاهش مداوم منابع است.

معاون رئیس جمهوری ونزوئلا همچنین خاطرنشان کرد که کشورهای شمال به تعهدات اقلیمی خود، چه از نظر تأمین مالی و چه از نظر ارائه فناوری پاک، عمل نکرده‌اند و نقشه راه معتبری برای دستیابی به هدف «انتشار صفر» تا سال ۲۰۵۰ تدوین نکرده‌اند. شاید بارزترین نمونه این تناقض همان چیزی باشد که رودریگز به آن اشاره کرد و اظهار داشت که یک درصد ثروتمندترین جمعیت جهان سهم سالانه عادلانه خود از انتشار گازهای گلخانه‌ای را تنها در ده روز مصرف می‌کنند، در حالی که ۳۶۶ میلیون نفر بدون برق زندگی می‌کنند. معاون رئیس جمهور ونزوئلا تأکید کرد که این عدم تعادل در توزیع مسئولیت و فرصت، عدالت زیست‌محیطی را به شعاری پوچ تبدیل می‌کند، مگر اینکه با اصلاحات اساسی در سیستم اقتصادی جهانی همراه شود.

محیط زیست به عنوان عرصه‌ای برای منازعات سیاسی

در ظاهر، محیط زیست یک مسئله علمی یا فنی به نظر می‌رسد؛ با این حال، در اصل، منعکس کننده ساختار قدرت جهانی است. گرمایش جهانی فقط یک نقص در آب و هوا نیست؛ بلکه نقصی در سیستم بین‌المللی است که برای پاداش دادن به مصرف و مجازات فقر طراحی شده است.

از زمان انقلاب صنعتی، کشورهای ثروتمند شمال ثروت خود را از زغال سنگ، نفت و مواد معدنی به دست آورده‌اند و کشورهای جنوب را با بدهی‌های غیرقابل کنترل و بحران‌های زیست‌محیطی رها کرده‌اند. امروزه، به نام "گذار سبز"، از کشورهای جنوب خواسته می‌شود که توسعه خود را متوقف کنند یا برای فناوری پاک طراحی شده در کارخانه‌های شمال هزینه کنند.

اکوسوسیالیسم، همان‌طور که در کنفرانس پیشنهاد شد، این معادله را معکوس می‌کند. این مفهوم از یک محیط انتزاعی صحبت نمی‌کند، بلکه از "عدالت اقلیمی" صحبت می‌کند که هم مسئولیت و هم فرصت را توزیع مجدد می‌کند و به وضوح بیان می‌کند: کسانی که بیشترین آلودگی را ایجاد می‌کنند، باید بیشترین هزینه را بپردازند؛ به کسانی که از توسعه محروم هستند، باید فرصت عادلانه‌ای داده شود تا آینده خود را بدون افزایش بدهی‌هایشان بسازند.

فعالیت‌های کنفرانس تأیید کرد که جنوب دیگر نمی‌خواهد در نبرد اقلیمی «قربانی خاموش» باشد. هیئت‌های نمایندگی از ۶۳ کشور در این مورد، به‌ویژه در مورد تقویت «اتحاد استراتژیک» مبتنی بر دانش سنتی مردمان بومی و راه‌اندازی یک جنبش مردمی بین‌المللی برای دفاع از صلح، بشریت و «مادر زمین» توافق کردند. بیانیه نهایی کنفرانس جبران بدهی تاریخی شمال جهان، به عنوان علت اصلی فروپاشی «سرمایه‌داری اقلیمی» را خواستار شد و تأکید کرد که COP30 در برزیل بستری برای بلند کردن صدای جنوب و مطالبه «عدالت اقلیمی تاریخی» خواهد بود. در این زمینه، برجسته‌ترین نتایج کنفرانس را می‌توان در سه نکته اصلی خلاصه کرد:

۱- تقویت اتحاد بین دانش سنتی و علم مدرن برای حفاظت از تنوع زیستی و اکوسیستم‌ها و تشویق کشاورزی سازگار با محیط زیست.

۲- راه‌اندازی یک انقلاب آموزشی ضد استعماری برای آموزش «نگهبانان جوان سوسیالیست-اکو» از طریق سخنرانی‌های چندفرهنگی و حمایت از اقلیم دیجیتال.

۳-  ایجاد یک جنبش مردمی بین‌المللی برای دفاع از صلح، بشریت و «مادر زمین» و متحد کردن جنوب جهان علیه شرکت‌های فراملی که «غارتگری زیست‌محیطی» می‌کنند.

بین شمال سبز و جنوب سبز

پارادوکس اصلی آشکار شده در جریان این کنفرانس این است که «تحول سبز» در شمال، در اصل، نشان‌دهنده یک تغییر سرمایه‌داری جدید به سمت کنترل زنجیره‌های ارزش در زمینه‌های انرژی تجدیدپذیر، فناوری پاک و مواد معدنی استراتژیک است. با این حال، «سبز» در جنوب معنای متفاوتی دارد: حق زندگی، غذا، آب و هوای پاک.

در حالی که شمال در حال توسعه برنامه‌هایی برای صادرات فناوری‌های خود و اعمال «بازارهای کربن» برای خرید حق آلودگی است، جنوب به دنبال صدور مدل جدیدی از عدالت زیست‌محیطی مبتنی بر تقسیم عادلانه بار و سود است. جهان به «معاملات کربن» نیاز ندارد، بلکه به «معامله تمدنی» نیاز دارد که رابطه بین انسان و طبیعت و بین کشورهای ثروتمند و فقیر را از نو تعریف کند.

در این زمینه، تصادفی نبود که کاراکاس میزبان این کنفرانس بود. تاریخ انقلابی و تجربه آمریکای لاتین در مقاومت در برابر امپریالیسم، تأثیر عمیقی در شکل‌گیری مدلی الهام‌بخش از سوسیالیسم زیست‌محیطی داشته است. در بولیوی، «حقوق مادر زمین» در قانون اساسی گنجانده شد، در اکوادور، طرح‌هایی برای جبران خسارت جوامع محلی برای حفاظت از جنگل‌ها به جای جنگل‌زدایی پیشنهاد شد، و در ونزوئلا، «سوسیالیسم زیست‌محیطی بولیواری» که آزادسازی اقتصادی و حاکمیت بر منابع طبیعی، کرامت انسانی و پایداری سیاره زمین را به هم پیوند می‌دهد.


همه این تجربیات، علی‌رغم مشکلاتی که با آن روبه‌رو هستند، تأیید می‌کنند که حفاظت از محیط زیست نه با کناره‌گیری از تاریخ، بلکه با رویارویی با آن حاصل می‌شود و اگر یک تحول سبز از نظر اجتماعی عادلانه نباشد، بی‌ارزش است.

به سوی یک تعادل جهانی جدید

در طول بحث‌هایی که در آنها شرکت کردم، این اعتقاد پدید آمد که نبرد زیست‌محیطی جدا از نبرد برای حاکمیت و استقلال اقتصادی نیست. هر تُن لیتیوم، کبالت یا نیکل استخراج‌شده در جنوب برای کارخانه‌های خودروهای برقی در شمال، فصل جدیدی از تاریخ استعمار پنهان را نشان می‌دهد. بنابراین، رودریگز از مردم جنوب خواست که به جای تلاش برای کنترل طبیعت، به آن گوش دهند و سیستم را تغییر دهند، نه فقط آب و هوا را. او استدلال کرد که اگر بشریت به مصرف بیش از حد خود با همین سرعت ادامه دهد، تا سال ۲۰۵۰ برای تأمین نیازهای خود به منابع سه سیاره نیاز خواهد داشت، یک انقراض خودخواسته.

درس‌های آموخته‌شده

برگزاری این کنفرانس و نتایج آن، یک سؤال مهم را مطرح می‌کند: جهان عرب در این نبرد جهانی علیه تغییرات اقلیمی جهانی کجا ایستاده است؟ ما بخشی از مشکل نیستیم، اما در میان کسانی هستیم که بیشترین آسیب را دیده‌اند: کمبود آب، بیابان‌زایی، امواج گرما و تهدید امنیت غذایی و آب.

مصر، به نوبه خود، خیلی زود متوجه شد که تغییرات اقلیمی یک موضوع امنیت ملی و توسعه جامع است. وقتی شرم‌الشیخ میزبان COP27 بود، پیام واضح بود: بدون تأمین مالی عادلانه، عدالت اقلیمی و بدون مشارکت واقعی بین شمال و جنوب، توسعه سبز وجود ندارد. با توجه به این موضوع، منطقه عرب می‌تواند به عنوان پلی بین دو جهان عمل کند: شمال که فناوری و تأمین مالی را در اختیار دارد و جنوب که زمین، منابع و اراده را در اختیار دارد.

از سوی دیگر، کنفرانس کاراکاس درس مهم دیگری ارائه می‌دهد: سیاست‌های زیست‌محیطی دیگر یک کالای لوکس نیستند، بلکه یک ستون اساسی امنیت ملی هستند و عدالت زیست‌محیطی روی دیگر سکه عدالت اجتماعی است. شاید زمان آن رسیده باشد که یک مدل مصری و عربی از توسعه پایدار را اتخاذ کنیم که از برنامه‌های شمال کپی‌برداری نکند، بلکه از واقعیت، فرهنگ و منابع ما سرچشمه بگیرد.

در اینجا، ایده سوسیالیسم زیست‌محیطی می‌تواند در این زمینه الگویی الهام‌بخش برای مصری‌ها و اعراب ارائه دهد. این ایده یک شعار ایدئولوژیک نیست، بلکه فراخوانی برای بازگرداندن تعادل بین بشریت و طبیعت، بین شمال و جنوب و بین ثروت بیش از حد و نیاز فوری است. تنها در این تعادل می‌توان یک قرارداد جهانی جدید زیست‌محیطی ایجاد کرد که هیچ‌کس را نادیده نمی‌گیرد و اجازه نمی‌دهد سیاره ما بمیرد.

در این زمینه، تصویر چندین شرکت‌کننده از آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین را به یاد می‌آورم، هنگام ترک محل کنفرانس در کاراکاس، که بنری با این مضمون در دست داشتند: «زمین کالا نیست... بلکه مادر ماست.» این عبارت خلاصه‌ای از جوهره اکوسوسیالیسم است. همچنین تکرار جمله یکی از شرکت‌کنندگان در جلسه اختتامیه کنفرانس است: «اگر یاد نگیریم که عادلانه روی زمین زندگی کنیم، اصلاً سیاره‌ای برای زندگی وجود نخواهد داشت.»

منبع: مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: شمال جنوب شمال و جنوب محیط زیست ونزوئلا کاراکاس عدالت زیست کشورهای جنوب جنوب جهان عدالت زیست محیطی انرژی سبز


نظر شما :