عمرو موسی در زمان مبارک هم مستقل عمل می کرد

۰۱ خرداد ۱۳۹۱ | ۱۵:۴۹ کد : ۱۹۰۱۳۷۸ گفتگو
محمدعلی مهتدی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که عمرو موسی ده سال وزیر خارجه دولت مبارک بوده و در این ده سال عملکرد خوبی داشته، او بارها مواضعی علیه اسرائیل گرفته و باعث نارضایی صهیونیست ها شده است.
عمرو موسی در زمان مبارک هم مستقل عمل می کرد

دیپلماسی ایرانی: مبارزات انتخاباتی میان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری مصر بالا گرفته است. علی رغم اختلاف نظر های بسیاری که در میان نامزدها در مورد مسائل مختلف وجود دارد اما دو اشتراک کلی در مواضع همگی آن ها دیده می شود. اول دوری از اسرائیل و دوم نزدیکی به ایران. دیپلماسی ایرانی شرایط انتخابات آینده ریاست جمهوری مصر را در گفت و گو با محمدعلی مهتدی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه بررسی کرده است:

 

با توجه به این که انتخابات ریاست جمهوری مصر نزدیک است و کاندیدا ها مواضع خود درباره اسرائیل را بیان داشته اند، نقش مسئله اسرائیل را در نتیجه انتخابات مصر تا چه حد می دانید؟

همه کاندیدا ها در یک چیز مشترک هستند و آن این که موضع مصر نسبت به مسئله فلسطین بعد از انقلاب با این موضع قبل از انقلاب متفاوت است. به طور کلی نامزدها معتقدند که مصر باید به نقش منطقه ای خود بازگردد و مانند زمان جمال عبدالناصر در مورد مسئله فلسطین نقش ایفا کند. اما مواضع کاندیداها درباره این مسئله بعضی پررنگ و برخی کمرنگ است. در همین مناظره ای که میان آقای عمرو موسی و ابوالفتوح صورت گرفت که تنها مناظره میان دو نامزد بود، مشخص شد که آقای ابوالفتوح اسرائیل را دشمن می داند در حالی که عمرو موسی معتقد بود که صرفا باید در معاهده کمپ دیوید تجدید نظر شود. او معتقد بود که مصر در شرایط کنونی با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در شرایطی نیست که وارد دشمنی با اسرائیل شود.

مواضع کاندیداهای دیگر نیز تقریبا شبیه هم هست. آقای محمد مرسی، کاندیدای اخوان المسلمین به طور حتم مسئله فلسطین را تایید می کنند. اما در گذشته اخوانی ها اعلام کرده اند که معاهده کمپ دیوید را قبول دارند و آن را لغو نخواهند کرد. نامزد دیگری که از سوی ناصریست ها مطرح شده، حمدین صباحی است. ناصریست ها موضع تندتری دارند و معتقد هستند که اسرائیل دشمن مصر است و باید معاهده کمپ دیوید به طور کلی ملغی شود. به طور کلی مشاهده می شود که مسئله اسرائیل در صحنه مصر به خصوص در کشمکش انتخاباتی میان نامزد ها خود را نشان می دهد و این نمایشگر خواست ملت مصر است. گرچه برخی گفتند که در تظاهرات در دوره انقلاب شعار زیادی در مورد فلسطین داده نشد، اما این به آن معنا نیست که ملت مصر به مسئله فلسطین علاقمند نیست. بلکه مسئله اولویت ها بود و اولویت ملت مصر در شعارهای میدان تحریر در آن زمان رهایی از رژیم حسنی مبارک و سرنگونی این رژیم و بازیافت آزادی و استقلال مصر بود.

اما ملت مصر به طور کلی در مورد مسئله فلسطین موضع مشخصی داشته است. اسرائیل را دشمن می دانسته، خواستار حمایت از فلسطینی ها و مسئله فلسطین بوده است. بهترین دلیل این موضع این است که از زمان امضای کمپ دیوید تا انقلاب مصر در سال گذشته به رغم تلاش گسترده ای که از سوی رژیم مبارک به عمل آمد تا روابط میان ملت مصر و اسرائیل عادی شود، این تلاش ها نتیجه ای نداشت و مردم هرگز راضی نشدند که روابط عادی میان مصر و اسرائیل برقرار شود.

 

این طور که شما می فرمایید هر کدام از این کاندیداها که انتخاب شوند، در سیاست مصر نسبت به اسرائیل تغییراتی ایجاد می شود. این تغییرات تا چه حد برای اسرائیل مهم است و چقدر می تواند اسرائیل را تحت فشار قرار دهد؟

بدیهی است که این تغییرات برای امنیت اسرائیل بسیار اهمیت دارد. اسرائیل بعد از قرارداد کمپ دیوید امنیت خود را بر منظومه ای از کشورهایی که تابع استراتژی امریکا در منطقه بودند بنا کرده بود. این منظومه در حال حاضر فروپاشیده است. تنها کشوری که از این منظومه باقی مانده که هم چنان فعالیت می کند، عربستان سعودی است. مابقی مهره هایی که امریکا و اسرائیل روی آن ها حساب می کرده اند فروپاشیده اند. مهم ترین کشور عربی هم در خاورمیانه و هم در شمال افریقا است که شاهد این تحول بوده و خارج کردن مصر از صحنه مبارزه با اسرائیل از طریق کمپ دیوید در زمان انور سادات تحول بسیار عظیمی در معادلات منطقه ای محسوب می شد. دیدیم که بعدا پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث شد که این معادله دوباره برقرار شود و جمهوری اسلامی ایران جای مصر را در حمایت از مسئله فلسطین بگیرد.

الان با بازگشت دوباره مصر به صحنه حمایت از فلسطین و حضور جمهوری اسلامی ایران در همین صحنه و در محور مقاومت، تغییری جدی در این عرصه رخ داده است. به همین دلیل شاهد این هستیم که امریکایی ها، سعودی ها و اسرائیلی ها تمام تلاش خود را به کار می برند تا ارتباطی میان مصر و جمهوری اسلامی ایران برقرار نشود چون اگر این دو کشور در محور مقاومت با هم به همکاری بپردازند، باید گفت که امنیت اسرائیل به خطر بسیار جدی مواجه شده است. همین الان هم دولت اسرائیل و مراکز مطالعاتی در اسرائیل و اندیشمندان صهیونیست به شدت نگران ادامه حیات اسرائیل هستند. همه این وضعیت به آینده روابط مصر و ایرانو ماندن سوریه در محور مقاومت و خنثی شدن طرحی که در مورد سوریه اجرا می شود، مرتبط است.

 

برخی حضور عمرو موسی در انتخابات را این گونه تعبیر می کنند که عمرو موسی آمده تا در صورت پیروزی ساختار رژیم مبارک را ادامه دهد. این مسئله تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟

در مورد این سوال باید به دو نکته اشاره کنم. اول این که با وجود انتخابات ریاست جمهوری،‌ هنوز شکل آینده نظام سیاسی مصر مشخص نیست. آیا این نظام پارلمانی خواهد بود؟ در این صورت رئیس جمهوری هیچ اختیاری ندارد و بیشتر پستی تشریفاتی است. مانند بسیاری از کشورها که سیستم پارلمانی دارند و رئیس جمهور تنها مقامی تشریفاتی است. در این صورت این که عمرو موسی رئیس جمهور شود یا کس دیگری، چندان تفاوتی نمی کند. چون مسئله به این بر می گردد که پارلمان چه بخواهد. این چیزی است که اخوان المسلمین دنبال می کند. چون اکثریت را در پارلمان دارد و می خواهد که قدرت در دست پارلمان باشد. اما اگر قانون اساسی آینده نظام سیاسی مصر را یک نظام ریاستی تعریف کند، طبیعتا در این صورت مهم است که چه کسی در مسند ریاست جمهوری قرار می گیرد. اگر هم نظام پارلمانی ـ ریاستی باشد، یعنی قدرت میان پارلمان و رئیس جمهور تقسیم شود، در این صورت هر دو قدرت مساوی خواهند داشت. یعنی رئیس جمهور در نهایت یکه تاز و تنها تصمیم گیر نخواهد بود. بنابراین چون هنوز قانون اساسی مصر نوشته نشده و آینده این نظام سیاسی مشخص نیست، نمی توان به طور دقیق گفت که رئیس جمهور چه میزان نقش در مسائل مختلف مصر خواهد داشت.

نکته دوم این است که باید به خود عمرو موسی دقت کنیم. عده ای آقای عمرو موسی را جزء بازماندگان رژیم تلقی می کنند. اما خود عمرو موسی این را قبول ندارد و طرفداران او هم این مسئله را رد می کنند. عمرو موسی ده سال وزیر خارجه دولت مبارک بوده و در این ده سال عملکرد خوبی داشته و بارها هم مواضعی علیه اسرائیل گرفته و باعث نارضایی صهیونیست ها شده است. گفته می شود که برداشتن عمرو موسی از وزارت امور خارجه و فرستادن او به اتحادیه عرب به خواست اسرائیلی ها و با فشار آن ها صورت گرفته است. از طرف دیگر عمرو موسی همواره خواستار روابط خوب و همکاری میان ایران و مصر و ترکیه و مصر بوده است. او همیشه در دوران دبیر کلی اتحادیه عرب تاکید می کرده که بایستی این دو کشور بزرگ غیر عربی مسلمان در اتحادیه عرب به عنوان ناظر نماینده داشته باشند و اتحادیه عرب باید روابط خوبی با این دو کشور به خصوص جمهوری اسلامی ایران داشته باشد و از امکانات عظیم جمهوری اسلامی ایران و هم چنین ترکیه در جهت منافع جهان عرب استفاده کند. این مواضع، موضع رژیم مبارک نبوده و بنابراین نمی توان گفت که عمرو موسی به طور کامل از بازماندگان رژیم است و احیانا پیروزی عمرو موسی به معنی ادامه رژیم سابق خواهد بود.

 

نتیجه نظر سنجی های مختلفی که در مصر انجام می شود، بعضا متعارض و متناقض است. دلیل این مسئله را چه می دانید؟

در مورد این نظر سنجی ها که این روزها از آن بسیار صحبت می شود باید گفت که آن طور که من این نظرسنجی ها را دنبال کرده ام، این ها چندان علمی نیست و بیشتر جنبه سیاسی دارد. هر سایتی را که ببینید مشاهده خواهید کرد که اگر آن سایت از نماینده خاصی حمایت کند، در نتیجه نظر سنجی نیز همان کاندید بیشتری آرا را دارد. بنابراین به نظر می رسد این نظر سنجی ها به خصوص در داخل خود مصر بیشتر جبنه تبلیغاتی و سیاسی دارد و نمی توان به آن ها اعتماد داشت و به نتیجه آن ها استناد نمود.

 

نگاه این نامزد ها نسبت به رابطه مصر با ایران چگونه است؟

من فکر می کنم هر کدام از نامزدهایی که الان در صحنه مانده اند، اگر برنده شوند، برای جمهوری اسلامی ایران و روابط آینده اش با مصر خوب خواهد بود. سیاست های عمرو موسی را عرض کردم. در صورتی که عمرو موسی برنده شود و بسیاری از نظر سنجی ها هم در داخل مصر این را تایید می کند، به طور حتم روابط ایران و مصر در مرحله جدیدی قرار خواهد گرفت. آقای ابوالفتوح نیز موضع گیری های بسیار خوبی داشته است. البته ایرادی که در مورد او وجود دارد این است که او نامزد سلفی ها است. سلفی ها از دید تعصب فرقه ای به مسائل نگاه می کنند. بایستی دید آقای ابوالفتوح مواضع آینده خود را تا چه میزان زیر فشار سلفی ها اتخاذ خواهد کرد. اما مناظره ای که با عمرو موسی داشت نشان داد که شخصیتی بسیار مستقل است و ذهن منظمی دارد و تصمیمات خود را بر اساس عقلانیت و منطق و با آرامش می گیرد. طبیعتا این امتیازات بسیاری در اختیار او قرار می دهد تا در مسند ریاست جمهوری مصر قرار بگیرد. در مورد نامزد اخوانی ها یعنی آقای محمد مرسی باید بگویم اگر به سابقه اخوان و روابط با ایران دقت کنیم می بینیم که این ها روابط بسیار خوبی با ایران داشته اند. ارتباطاتی برقرار کرده بودند و به خصوص با شهید نواب صفوی و بعد هم در تقریب بین مذاهب اسلامی همکاری های جدی ای شکل گرفته بود. اگر این سابقه را ملاک قرار دهیم و اخوانی ها به آن روش وفادار بمانند بایستی بگوییم که باز هم روابط مثبت و خوبی میان ایران و مصر ایجاد خواهد شد. هر چند برخی معتقد هستند که اخوانی های کنونی بسیار پراگماتسیت هستند و کمتر جنبه های ایدئولوژیک را در سیاست های خود دخالت می دهند.

نامزد ناصریست ها، یعنی آقای حمدین صباحی بسیار از خط جمال عبدالناصر حمایت می کند و آن همان خط مقاومت است که جمهوری اسلامی ایران در منطقه دنبال می کند. نامزد دیگر آقای عبدالاشعل است که البته شاید شانس کمتری برای پیروزی داشته باشد. او استاد دانشگاه و ناسیونالیست است. او بار ها به جمهوری اسلامی ایران سفر کرده و نگرش مثبتی نسبت به ایران دارد. علاوه بر این افراد، آقای سلیم العواء نیز که یک اندیشمند اسلام گرا است در میان نامزدها حضور دارد. گفته می شود او شانس کمی دارد اما او کسی است که همواره از تقریب مذاهب سخن گفته و از مسئله تحمل بین مسلمانان نسبت به یکدیگر و  مذاهب مختلف حمایت کرده است. به همین دلیل سلفی ها علیه دکتر سلیم العواء موضع گرفته اند. چون سلفی ها به دلیل حمایتی که از سوی عربستان سعودی می شوند، با شیعیان رابطه خوبی ندارند. اما می توان این گونه نتیجه گرفت که در موضوع روابط ایران و مصر هر یک از این نامزدها که پیروز شوند، شاهد تحول مثبتی در این زمینه خواهیم بود.

 

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12 

نظر شما :