فرصتی برای بازنگری در دکترین دفاعی ایران

جای خالی موشک‌های قاره پیما در روزهای سخت

۱۷ تیر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۳۸۱۵ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: محمد مونسان
محمد مونسان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: اگر ایران دارای موشک‌های قاره‌پیما می‌بود، امروز اروپا (و حتی آمریکا) خود را در معرض مستقیم حملات ایران می‌دیدند و لذا زبان کمتر به گزافه‌گویی و تهدید باز می‌کردند. آنها امروزه در گوشه‌ای امن دنیا نشسته‌اند و در این روزها، سیل تسلیحات را روانه اسرائیل کرده‌اند و مدام بر آتش جنگ می‌دمند.
جای خالی موشک‌های قاره پیما در روزهای سخت

دیپلماسی ایرانی: این روزها، روزهای تلخی برای هر ایرانی است. کشورهای غربی در یک ادبیات تحقیرآمیز، به‌طور مداوم در حال تهدید کردن ایران هستند و پس از حملات مستقیم اسرائیل و آمریکا به خاک ایران، زبانشان درازتر شده و هرآنچه می‌خواهند علیه ایران و منافع ایران و حتی رهبر معظم انقلاب به زبان می‌آورند. یکی از علل گستاخی بیش از حد غربی‌ها این است که کشورهای خود را خارج از محدوده دسترسی ایران می‌بینند. در قسمت اول این مجموعه نوشتاری بر «لزوم دسترسی به سرزمین دشمن» تاکید کردیم. اگر ایران دارای موشک‌های قاره‌پیما می‌بود، امروز اروپا (و حتی آمریکا) خود را در معرض مستقیم حملات ایران می‌دیدند و لذا زبان کمتر به گزافه‌گویی و تهدید باز می‌کردند. آنها امروزه در گوشه‌ای امن دنیا نشسته‌اند و در این روزها، سیل تسلیحات را روانه اسرائیل کرده‌اند و مدام بر آتش جنگ می‌دمند. ایران در یک راهبرد نظامی کاملا اشتباه و در یک تحریم خودخواسته، برد موشک‌های خود را به 2000 کیلومتر محدود کرد. هدف از این برد صرفا دسترسی به اسرائیل بوده است، غافل از اینکه دشمنان اصلی ما و حامیان این رژیم کودک‌کش، همگی در خارج از این برد هستند. 

تغییر موازنه قدرت در صورت آزمایش موشک‌های قاره‌پیما

در این روزهای پر از تهدید و تحقیر، آزمایش یک موشک قاره‌پیما (ICBM) با قابلیت دسترسی به خاک اروپا می‌توانست همه معادلات را تغییر دهد. آنها در روزهای «ابهام هسته‌ای ایران» همواره ترس از این دارند که ایران ممکن است هر لحظه به بمب اتمی مسلح شود. اگر این ترس آنها با موشک قاره‌پیما ترکیب می‌شد، آنها را همواره در هراس از حمله مستقیم اتمی ایران قرار می‌داد لذا کمتر در آتش جنگ می‌دمیدند. این یک بازدارندگی بالقوه است. ایران از فناوری موشک‌های ماهواره‌بر برخوردار است که برخی از آنها مانند موشک ماهواره‌بر قاصد (سنگین‌ترین ماهواره‌بر ایران) دارای وزن کل 52 تنی است و می‌تواند مبنایی برای ساخت موشک قاره‌پیما باشد. در این موشک‌ها می‌توان با کاهش سوخت و برد، بر افزایش وزن محموله قابل حمل (مواد انفجاری و سر جنگی) افزود. همچنین بالعکس، با کاهش وزن محموله می‌توان بر وزن سوخت و مقدار برد افزود. 

یکی از تهدیدات ذاتی موشک‌های قاره‌پیما، احتمال و توانایی حمل کلاهک هسته‌ای است. موشک‌های قاره‌پیما، موشک‌های سنگین وزن با قابلیت‌های متنوعی در برد و وزن محموله (سر جنگی) هستند. آنچه مصطلح است اینست که حداقل وزن یک کلاهک هسته‌ای بارشی MIRV با قابلیت نصب بر موشک، 2 و نیم تن و کلاهک اتمی معمولی (غیربارشی) 500 کیلوگرم است. فعلا موشک‌های تاکتیکی ایران، اغلب دارای وزن سر جنگی 500 کیلومتری با برد 2000 کیلومتری هستند. فقط موشک خرمشهر4 است که دارای سر جنگی 1500 کیلوگرمی است ولی برد آن باز هم محدود به 2000 کیلومتر است. یعنی هنوز هیچ موشکی که سر جنگی 2 تنی حمل کند و برد قاره پیما یعنی بیش از 5000 کیلومتر داشته باشد نداریم. 

در سال‌های گذشته، ایران به‌طور مکرر و پیوسته آزمایش موشکی انجام می‌داد که اغلب هم رسانه‌ای می‌شدند. ولی در این روزهای حساس هیچ خبری از یک آزمایش موشکی جدید نیست. در شرایط روانی کنونی جامعه، آزمایش یک موشک قاره‌پیما حتی با سر جنگی سبک، می‌تواند روحیه مردم جامعه را دو چندان کند و در عین حال، پیام تهدید مستقیمی به اروپایی‌ها ارسال کند. اگر حاصل‌ضرب برد موشک و سر جنگی آن را یک مبنا در نظر بگیریم این عدد برای موشک‌های ایرانی کمتر از 3 میلیون (موشک خرمشهر4 با برد 2000 کیلومتر و وزن سرجنگی 1500 کیلوگرم با وزن کل حدود 22 تن) است و معمولا برابر 800 هزار است در حالی‌که این عدد برای یک موشک قاره پیما از 30 میلیون تا 180 میلیون (کیلوگرم- کیلومتر) است مثلا موشک روسی سارمات دارای برد 18 هزار کیلومتر با کلاهک 10 تنی و وزن کل 220 تن است. این اعداد و ارقام نشان می‌دهد که ایران برای رسیدن به موشک قاره‌پیما به یک جهش حداقل 10 برابری نیاز دارد.

ذخیره یک موشک قاره‌پیمای استراتژیک در ازای صدها موشک تاکتیکی 

شاید به نظر برسد که هزینه موشک‌های قاره‌پیما که از آنها به عنوان موشک‌های استراتژیک نام برده می‌شود، چندین برابر موشک‌های تاکتیکی (مانند موشک‌های فعلی ایران) باشد. این مطلب درست است ولی نکته‌ای که وجود دارد اینست که نیازی به ذخیره هزاران یا ده‌ها هزار فروندی موشک‌های استراتژیک نیست بلکه ذخیره آنها معمولا به چند صد فروند محدود می‌شود. چراکه موشک‌های استراتژیک با توانایی حمل کلاهک هسته‌ای صرفا برای کاربردهای استراتژیک پرتاب می‌شوند به گونه‌ای که تغییر محسوسی در نتیجه جنگ ایجاد کنند. به‌طور مشخص‌تر می‌توان گفت که هیچ‌گاه یک موشک قاره‌پیمای استراتژیک با برد 8000 کیلومتر از این سوی کره زمین به آن سوی کره زمین شلیک نمی‌شود تا با یک کلاهک یک تنی، صرفا یک یا چند ساختمان را تخریب کند. چنین کاری اصلا صرفه نظامی ندارد. در همه عملکردهای نظامی دو چیز در کنار هم سنجیده می‌شوند که توجیه-پذیری کاربرد یک سلاح را مشخص می‌کند: 1) هزینه اقتصادی سلاح 2) فایده نظامی سلاح (تاثیرگذاری بر صحنه نبرد). هرچه هزینه یک سلاح بیشتر باشد باید تاثیرگذاری نظامی آن نیز بیشتر باشد. لذا موشک‌های استراتژیک معمولا کم تعداد هستند (به‌دلیل هزینه‌های بسیار بالا) ولی تاثیرگذاری خارق العاده‌ای در صحنه نبرد دارند. حتی اگر این موشک‌ها به‌جای کلاهک هسته‌ای، از مواد اورانیومی ضعیف شده در کلاهک انفجاری خود استفاده کنند (با وزن سر جنگی 500 کیلوگرم یا کمتر)، باز هم می‌توانند یک شهر یا حداقل منطقه بزرگی از یک شهر را به‌طور کامل نابود کنند. در برخی از این موشک‌ها نیز صرفا ایجاد آلودگی رادیواکتیو یا آلودگی میکروبی شدید مد نظر است بدین صورت که به‌جای حمل کلاهک‌های انفجاری، در بالای آسمان یک شهر مواد آلوده پخش می‌کنند که می‌تواند بسیار خطرناکتر از تسلیحات متعارف باشد.    

هزینه اقتصادی و فایده نظامی ایران چگونه توجیه می شود؟

با توضیحات داده شده، سوال اصلی اینجا اینست که فرضا ایران امروز یک موشک قاره‌پیما را آزمایش کند. با توجه به اینکه ایران سلاح هسته‌ای ندارد و سلاح میکروبی و شیمیایی هم قصد استفاده ندارد، هزینه اقتصادی و فایده نظامی آن چگونه توجیه می‌شود؟ در اینجا باید گفت که در چالش 20 ساله پرونده هسته‌ای ایران، غربی‌ها همواره در ترس و هراس سلاح هسته‌ای ایران بوده‌اند و حتی برخی کارشناسان ارشد نظامی و مقامات عالی‌رتبه سیاسی آنها اعلام کرده‌اند که ایران یک هفته یا چند روز با سلاح هسته‌ای فاصله دارد. در شرایط کنونی با تعلیق همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی، در دوران «ابهام هسته‌ای» به سر می‌بریم که نگرانی غربی‌ها را صد چندان کرده است. دقیقا چنین شرایطی (در صورت داشتن موشک‌های قاره‌پیما) یک بازدارندگی بالقوه ایجاد می‌کند یعنی آنها را همیشه در این اضطراب نگه می‌دارد که ایران هر لحظه که اراده کند، ظرف چند روز می‌تواند مستقیما خاک آنها را مورد حمله اتمی قرار دهد. 

آیا حامل‌های دریایی موشک در ایران وجود دارد؟

موشک‌های استراتژیک لزوما از روی لانچرهای زمینی پرتاب نمی‌شوند بلکه در دنیا اغلب آنها روی شناورها و به‌خصوص زیردریایی‌ها مستقر هستند. در ایران، هم فناوری موشک وجود دارد و هم زیردریایی و ناو جنگی ولی متاسفانه در یک سیاستگذاری غلط در دکترین دفاعی، هیچ‌یک از آنها قابلیت حمل و پرتاب موشک‌های دوربرد و حتی برد متوسط را هم ندارند. اگر ناوها و زیردریایی‌های ایران از سال‌های قبل قابلیت حمل و پرتاب موشک، حتی موشک‌های تاکتیکی فعلی با برد 2000 کیلومتر را دارا می‌شدند، ایران دارای گزینه‌های متعددی در حمله به دشمنان خود بود و می‌توانست از آب‌های دور دست کره زمین به دشمنان خود حمله کند. فعلا ایران متاسفانه یک گزینه بیشتر ندارد و آن هم پرتاب از لانچرهای زمینی از مرزهای غربی. دشمنان ایران و هم پیمانان آنها، با اطلاع از تنها گزینه ایران، همانند وعده صادق 1 و 2 و 3، حلقه‌های دفاعی چند لایه در اطراف مرزهای غربی ایران تشکیل دادند تا موشک‌های کمتری به اسرائیل برسند. اینها نگرش‌هایی هستند که حتما باید در دکترین دفاعی جدید ایران اصلاح شوند.  

اولویت هدف‌گذاری بر اروپا یا آمریکا؟

ایران برای دسترسی به خاک آمریکا (با فرض نداشتن قابلیت پرتاب موشک از روی زیردریایی و ناو)، باید موشک‌هایی با برد 11 هزار کیلومتر داشته باشد که تامین آن در آینده نزدیک چندان ممکن نیست. ولی برای دسترسی به خاک اروپا به‌خصوص کشورهایی مانند فرانسه و آلمان (که در نقش تامین کننده اصلی تسلیحات اسرائیل ظاهر شده‌اند) صرفا برد 4000 کیلومتر (از مرزهای غربی ایران) کفایت می‌کند. فراموش نکنیم که همه آنها در قالب اتحاد ناتو با هم مشارکت دارند و تهدید خاک یکی از آنها، فشار را مستقیما بر سایر اعضا نیز توزیع می‌کند و لذا از بی‌مسئولیتی سایر اعضای ناتو مانند آمریکا نیز جلوگیری می‌کند. اما اگر ایران مستقیما روی هدف قرار دادن خاک آمریکا تمرکز کند به مثابه «سنگ بزرگ علامت نزدن» است. با توجه به اینکه ایران پلتفرم‌های دریایی (زیردریایی و ناو) پرتاب کننده موشک دوربرد ندارد، پرتاب موفق و اصابت از فاصله بسیار دور 11 هزار کیلومتری بسیار بعید به‌نظر می‌رسد. لذا اولویت دسترسی به خاک اروپا یک اولویت معقول، در دسترسی و سریعتر است و برای اولویت‌های بعدی می‌توان روی دسترسی به خاک آمریکا تمرکز کرد.

عدم درس عبرت ایران از اتفاقات گذشته

جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته، جایگاه قدرت نظامی خود را در حد و اندازه یک «قدرت منطقه‌ای» تعریف کرده در حالی‌که مواجهه نظامی محتمل آن همواره با قدرت‌های بزرگ جهانی بوده است. اتفاقات دو سال گذشته به‌خصوص چند ماه گذشته و به‌طور ویژه در چند هفته گذشته (که مستقیما به خاک ایران حمله شد)، نقایص دکترین دفاعی ایران را به‌خوبی نشان داد. اینها همگی فرصت‌هایی بودند تا ایران در یک عملکرد هوشمندانه از دو سال قبل شروع به اصلاح فوری دکترین دفاعی خود می‌کرد که متاسفانه ایران هرگز عبرت نگرفت و دکترین خود را اصلاح نکرد و تا جایی این غفلت را ادامه داد تا مستقیما به خاک ایران و مراکز نظامی و هسته ای و مسکونی ایران حمله‌های شدیدی شد. در یک گام عقب‌تر، در موضوع شهادت سردار سلیمانی در سال 1398 که با هدف تحقیر ایران انجام شد، آمریکا مستقیما این حمله را انجام داد و مسئولیت آن را نیز بر عهده گرفت و حتی برای تحقیر ایران، فیلم آن را نیز پخش کرد. اگر ایران در همان سال 98 متوجه عدم بازدارندگی خود در برابر ابرقدرت‌ها می‌شد و فورا دکترین دفاعی خود را اصلاح می‌کرد، قطعا هیچ‌یک از اتفاقات تلخ دو سال گذشته به‌خصوص اتفاقات چند هفته گذشته رخ نمی‌داد. متاسفانه به نظر می‌رسد ساختار دکترین نظامی و دفاعی ایران به یک صلبیت و جمود دچار بوده و حاضر به هیچ تغییری نیست. شاید هم دچار یک اشتباه استراتژیک و فریب خوردگی در «جنگ شناختی» شدیم بدین صورت که دشمنان، نقاط قوت ما را «بیش از حد بزرگ» جلوه دادند و نقاط ضعف ما را پنهان کردند تا ما را به این جمع‌بندی برسانند که در «همین جایی که هستیم کفایت می‌کند». شاید هم مسئله نفوذ مطرح بوده تا پیشنهادهای موثر به دست فرماندهان ارشد نظامی نرسد. داستان هرچه بود، نتیجه آن، تاوان‌های سختی بود که دادیم که اگر باز هم از آنها عبرت نگیریم باز هم ضربات سخت‌تر و سنگین‌تری را پذیرا خواهیم بود. این سیر صعودی ضربات آنها به ایران از شهادت سردار سلیمانی (سال 98) تا جنگ غزه (1402) و سوریه (1403) و یمن و سپس حمله مستقیم 5 آبان 1403 اسرائیل به ایران و سپس حمله مستقیم 23 خرداد 1404 اسرائیل به ایران و سپس حمله مستقیم 1 تیر 1404 آمریکا به تاسیسات اتمی ایران کاملا مشهود است. خدا کند که فرماندهان ارشد نظامی ایران و مقامات عالی‌رتبه سیاسی گرفتار «جنگ شناختی دشمن» نشوند و به‌جای «پیروز مطلق» دانستن خود، فورا اقدام به اصلاح دکترین دفاعی ایران کنند تا فجایع بعدی را شاهد نباشیم. آنچه مطمئن هستیم اینست که اگر این در همچنان بر همان پاشنه (دکترین) قبلی بچرخد، باید منتظر حملاتی ده‌ها بار سنگین‌تر و تلخ‌تر باشیم و این رویه، نقطه توقفی نخواهد داشت. 

محمد مونسان

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران موشک های بالستیک موشک های ایران محمد مونسان موشک قاره پیما ایران و اسرائیل حمله اسرائیل به ایران ایران و امریکا حمله امریکا به ایران


( ۱۸ )

نظر شما :

محمد ۱۷ تیر ۱۴۰۴ | ۱۵:۳۴
به عنوان یک شهروند عادی می گویم که اولا حرف شما مثل این است که وقتی تیم ملی فوتبال میداند ممکن است در جاام جهانی با تیم هایی مثل برزیل و آرژانتین روبرو شود چرا برای مقابله با آنها آماده نیست ، جواب این است که اراده باید با توانایی همراه شود که منجر به نتیجه گردد. نکته دوم اینکه صلبیت و جمود در تصمیم گیری را نه تنها در حوزه نظامی بلکه در همه زمینه های فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی شاهد بودیم و نتیجه این شد که طی یک دهه گذشته انواع بحران های سیاسی و اجتماعی را از سر گذراندیم.
ایرانی ۱۷ تیر ۱۴۰۴ | ۱۷:۲۲
تحلیل بسیار درست و بجایی بود. درود بر نویسنده محترم. به گمان بنده یک مانع ساختاری و فکری عظیم در برابر ایجاد بازدارندگی حقیقی برای ایران وجود دارد. این جریان فکری، - خواه بر اساس درک اشتباه صورت مسئله، خواه با تعمد، - واقعیت را برای مسئولان ارشد نظامی و سیاسی کشور چنین جلوه داده که تنها راه پیشرفت کشور معامله با دشمن غربی است. معامله‌ای که کالای قابل فروش ایران شوربختانه بجز توان دفاعی، توان موشکی و توان هسته ای چیز دیگری نبوده. شگفت‌انگیز است که هنوز هم برخی در ایران تا حرف از سلاح هسته ای موشک قاره پیما می شود بلافاصله شعارهای بی معنی می دهند که تنها بازدارندگی واقعی فقط انسجام داخلی است! انگار که داشتن سلاح هسته‌ای یا موشک قاره پیما با انسجام داخلی منافاتی داشته یا اساسا ربطی به موضوع دارد! تا مسئولان سیاسی و بطور مشخص وابستگان به یک جریان فکری خاص همواره همه ی هستی ما، از جمله امور دفاعی را، به جلب رضایت غرب و بهبود رابطه با دشمن گره بزنند، متاسفانه در بر همین پاشنه خواهد چرخید و اوضاع از این هست هم بدتر خواهد شد.
علی ۱۷ تیر ۱۴۰۴ | ۱۷:۴۲
خوبه ولی روسیه هم فکر کنم داشته باشه