پیامدهای تداوم آتش افروزی در منطقه

اگر ایران همچنان اولویت امریکا بماند

۰۴ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۴۰۶۳ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: رامین فخاری
رامین فخاری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: تنها مسیر ممانعت از آتش افرزوی در خاورمیانه و ممانعت از درگیر شدن ملل اسلامی خاورمیانه در ازای خریدن زمان برای ملل کمونیست و ارتودوکس چین و روسیه این مساله است که ایران از دستور کار آمریکا خارج شود.
اگر ایران همچنان اولویت امریکا بماند

دیپلماسی ایرانی: باید در درجه نخست اشاره کنیم که گرند استراتژی اصلی ایالات متحده آمریکا برای قرن آینده که چه بسا توسط بیش از ده رئیس جمهوری، شکار یا مهار اژدهای چینی خواهد بود که این گرند استراتژی در قرن گذشته برای شکار خرس قطبی در روسیه به کار رفت و عملاً موفق بود. 

تعابیر دهن‌پرکنی که عملاً در رابطه با ایران در برخی از رسانه‌ها مانند زدن سرمار در تهران به کار می‌رود، اولویت سوم ایالات متحده آمریکا بعد از مهار چین به عنوان "اژدهای چینی" و روسیه به عنوان "بچه خرس قطبی" است که به دنبال احیای قدرت پدرش "اتحاد جماهیر شوروی یا خرس قطبی" با جنگ اوکراین و پیش روی در اروپاست. قرار گرفتن تهران به عنوان اولویت اول ایالات متحده علاوه بر تداوم نابودی و ویرانی در ایران تنها به اژدهای چینی و بچه خرس قطبی زمان اضافی برای پیشبرد اهداف خودشان را خواهد داد.

در صورتی که تهران همچنان به‌صورت اولویت اول سیاست خارجی آمریکا در جهان بماند چه پیامدهایی خواهد داشت؛

۱- با تداوم آتش‌افروزی در منطقه و حملات مجدد آمریکا و اسرائیل به ایران و گسترش دامنه آتش‌افروزی در منطقه و بسته شدن احتمالی تنگه هرمز، قیمت نفت به‌طور بی‌سابقه‌ای افزایش خواهد یافت اما پرسشی که در این‌جا پیش می‌آید این است که آیا ایالات متحده از افزایش بی‌سابقه قیمت نفت آسیب خواهد دید؟ پاسخ منفی است زیرا ایلات متحده سطح تولید نفت شیل خود را تقریباً به آستانه مصرف رسانده است. اما با قطع شدن جریان نفت، دو رخداد اتفاق خواهد افتاد، اقتصاد چین که به نفت خاورمیانه وابسته است با افزایش قیمت نفت متزلزل خواهد شد و عملاً به افزایش قیمت کالاهای چینی و از دست رفتن مزیت قیمتی کالاهای چینی منجر خواهد شد. در این سناریو آمریکا با هدف قرار دادن اولویت سوم خود بخشی از پازل اولویت اول خود یعنی شکار اژدهای چینی را نیز برای مراحل بعد تکمیل کرده است. به عبارت دیگر آمریکا عملاً آسیب چندانی از آتش افروزی در منطقه نمی‌بیند و در درجه اول ایران در درجه دوم کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و در درجه سوم چین متضرر خواهد شد.

۲- از سوی دیگر اقتصاد عربستان و امارات و قطر که تا اندازه‌ی زیادی به چین وابسته شده است نیز آسیب خواهد دید و خود این مساله نیز چه بسا از دید سیاستگذاران آمریکایی یک مساله مثبت باشد زیرا حضور چین در خاورمیانه کمرنگ‌تر خواهد شد.

۳- از سوی دیگر با افزایش قیمت نفت به‌طور ناخواسته به خرس روسی نیز خون‌رسانی خواهد شد که این نیز بر خلاف سیاست‌گذاری‌های آمریکاست اما با این وجود ممکن است هدف قرار دادن اولویت اول و سوم آمریکا مزیت‌های بیشتری نسبت به مهار اولویت دوم آمریکا یعنی روسیه داشته باشد. با این وجود باید اشاره کرد که شریک آمریکا در آسیای جنوب شرقی یعنی هند نیز به دلیل واردات منابع انرژی از روسیه کمتر در معرض خطر خواهد بود.

۴- هرچند با به آتش کشیده شدن منطقه اقتصاد چین در خطر خواهد افتاد اما ممکن است برای چند دهه چین فرصت کافی برای ممانعت از آغاز رقابت‌های ژئوپولتیک با آمریکا را به دست‌آورد اما برنده اصلی هم از دیدگاه اقتصادی به دلیل افزایش قیمت نفت و هم از نظر سیاسی به دلیل معطوف شدن اراده آمریکا به خاورمیانه، روسیه خواهد بود.

۵- آتش افروزی در منطقه به‌طور ناگزیر پای عربستان و قطر و کویت و امارات را هم به جنگ باز خواهد کرد و این مساله می‌تواند شکاف‌های بین ایران و اعراب را تشدید کند و حتی زمینه‌ساز جنگ‌های نیابتی و قومی در دهه‌های آینده باشد.

۶- تداوم آتش افروزی در خاورمیانه به مجتمع نظامی صنعتی آمریکا کمک شایانی در زمینه فروش اسلحه به اعراب حاشیه خلیج فارس خواهد کرد.

امروز چاره چیست؟

اگر از دیدگاه مذهبی نیز به قضیه بنگریم تنها مسیر ممانعت از آتش افرزوی در خاورمیانه و ممانعت از درگیر شدن ملل اسلامی خاورمیانه در ازای خریدن زمان برای ملل کمونیست و ارتودوکس چین و روسیه این مساله است که ایران از دستور کار آمریکا خارج شود که این مساله در صورت صلح در نوار غزه یک برد برای همه ملل مسلمان از جمله ایران، عربستان و... است. با خارج شدن ایران از دستور کار آمریکا (شما بخوانید خارج شدن خاورمیانه از دستورکار آمریکا)، چه بسا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، نیز به صلح و توقف پیشروی در اروپا ناگزیر شود و بازی شطرنج اصلی بین چین و آمریکا حداقل برای دو دهه زودتر آغاز شود که همانند دوران جنگ سرد، ایران می‌تواند امتیازات اقتصادی و سیاسی از هر دو طرف درگیر یعنی این بار آمریکا و چین بگیرد. تعابیری مانند لیبی کردن ایران در صورت رشد و توسعه تجارت بین ایران و آمریکا و حصول سود دو جانبه عملاً مفهومی پیدا نمی‌کند و تنها از سوی اشخاصی که به گونه‌ای از تحریم‌ها سود می‌برند رسانه‌ای می‌شود. 

بهتر است در زمینه سیاست خارجی سیاست متوازن‌کننده‌تری در پیش گرفته شود. اگر آمریکای مسیحی دشمن ایران است روسیه ارتودکس و چین کمونیست هم نمی‌توانند دوست ایران باشند؛ اما نقطه مقابل این مساله نیز وجود دارد اگر ایران توانسته با چین کمونیست و روسیه ارتودوکس روابطی داشته باشد و باید این روابط پایدار باشند، با آمریکای مسیحی نیز در صورت ممانعات آمریکا از آتش افروزی‌های پراکسی منطقه‌ای‌اش "اسرائیل" نیز می‌تواند روابط اقتصادی و سیاسی داشته باشد و از درگیری‌ها اجتناب کند و منطقه مسلمان نشین خاورمیانه نیز به دور از هیاهوی قدرت های بزرگ به‌جای جنگ به توسعه اقتصادی و رفاه دست پیدا کنند.

رامین فخاری

نویسنده خبر

کارشناسی علوم سیاسی و کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه علامه طباطبایی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا ایران و اسرائیل ایران و امریکا و اسرائیل حمله امریکا به ایران حمله اسرائیل به ایران جنگ ۱۲ روزه آمریکا ایران چین روسیه خاورمیانه نفت قیمت نفت افزایش قیمت نفت رامین فخاری


( ۱ )

نظر شما :