از جهاد تا انعطاف

سیاست‌ورزی جولانی در بستر تحولات اندیشه‌های سیاسی

۰۴ آذر ۱۴۰۴ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۶۳۸۴ اخبار اصلی خاورمیانه
فرزاد محمدی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: رفتار جدید جولانی را می‌توان بخشی از روندی دانست که طی سال‌های اخیر در میان برخی گروه‌های سلفی دیده شده است؛ روندی که آن‌ها را مجبور کرده از ادبیات قدیم فاصله بگیرند و با شرایط واقعی جوامع محلی کنار بیایند.
سیاست‌ورزی جولانی در بستر تحولات اندیشه‌های سیاسی

نویسنده: دکتر فرزاد محمدی، کارشناس ارشد مطالعات راهبردی

دیپلماسی ایرانی: سیر تحولات افکار و اندیشه‌های جولانی به‌عنوان رهبر دولت خودخوانده در سوریه را می‌شود به‌عنوان یکی از بارزترین و شاخص‌ترین نمونه‌های تحول‌یافته در دهه‌های اخیر در سطح گروه‌ها و جریان‌های مسلح معارض در سطح خاورمیانه ارزیابی کرد. رویکرد او در همان آغاز منازعات، برگرفته از تفکرات سلفی‌گری و آموزه‌های سنتی و کلاسیک جهادگرایانه بود. ولی در ادامه و با توجه به گذر زمان و در پی مواجهه با شرایط و الزامات محیطی و میدانی سوریه مسیر حرکت خود را به‌سوی نوعی عمل‌گرایی سیاسی امنیتی تغییر داد.

این تغییر و تحول را می‌توان در چرایی و چگونگی گذار او از جایگاه یک مبارز و جنگجوی صرف نظامی در سال‌های نخستین بحران سوریه به یک چهره سیاسی و اجتماعی مشاهده کرد. چهره‌ای که به‌دنبال ایجاد ساختارهای نوین مدیریتی و مناسبات رسمی و غیررسمی با نهادهای داخلی بین‌المللی و همچنین بازتعریف مفاهیم، سیاسی، اجتماعی امنیتی و... داخلی بوده است.

تحول فکری جولانی بیشتر ناشی از ضرورت‌های میدان سوریه بود. او به‌تدریج فهمید ادامه جنگِ فرسایشی بقای گروهش را تهدید می‌کند، بنابراین از نگاه صرفاً جهادی فاصله گرفت و کوشید میان آرمان ایدئولوژیک و نیازهای عملی مدیریت مناطق تحت کنترلش تعادل ایجاد کند. در گذشته مفهوم جهاد ازنظر آن‌ها به آرمان‌گرایی جهانی ختم می‌شد ولی اکنون در راستای بقاء و تثبیت موقعیت خود در فضای داخلی تعریف می‌شود. با بررسی و تحلیل سیر این دگرگونی مشخص می‌شود که جولانی، ضمن حفظ و پایبندی عقاید گذشته خود توانسته شناخت مناسبی از شبکه‌های قدرت و تعامل‌های سیاسی و اجتماعی را به دست آورد. این شناخت سبب شده که در اندیشه و افکار خود و درنتیجه در رویکرد عمومی‌اش تغییرات محسوسی پدیدار شود.

رفتار جدید جولانی را می‌توان بخشی از روندی دانست که طی سال‌های اخیر در میان برخی گروه‌های سلفی دیده شده است؛ روندی که آن‌ها را مجبور کرده از ادبیات قدیم فاصله بگیرند و با شرایط واقعی جوامع محلی کنار بیایند. به‌طورقطع، اندیشه‌های جولانی تحت تأثیر مستقیم سنت سلفی‌گری و مباحث جهادی قرار داشته است. سنتی که در اواخر دهه‌های سده بیستم، در تداخل و تأثیر متقابل میان بحران‌های افغانستان و عراق شکل گرفت و بعدها در بستر سوریه، صورتی بومی و متناسب با اقتضائات محلی پیدا کرد. او در ابتدا، تابع منطق جهادی بود که به‌دنبال جهانی‌شدن می‌گشت؛ منطقی که وفاداری به امت اسلامی را در مرتبه‌ای برتر از هر نوع وابستگی سرزمینی نشان می‌داد و هدف و غایت خود را در احیای خلافت اسلامی آن هم به‌صورت یکپارچه جست‌وجو می‌کرد.

وقتی شرایط سیاسی سوریه تغییر کرد، جولانی مجبور شد برداشت تازه‌ای از گذشته ایدئولوژیک خود ارائه دهد. او فهمید که دیگر نمی‌تواند همان نسخه اولیه جهادگرایی را ادامه دهد و باید آن را با واقعیت جامعه سوریه سازگار کند. درک و تحلیل دگرگونی جولانی، فقط با توجه به ویژگی‌ها یا تصمیم‌های شخصی او ممکن نیست. مجموعه‌ای از تحولات میدانی و اجتماعی در سوریه دست‌به‌دست هم دادند تا مسیرش تغییر کند. از یک‌سو، شکست داعش و فشارهای نظامی دولت و متحدانش، او را ناگزیر کرد که برای ادامه حضور و پیروزی در منازعات راهی تازه بیابد. از سوی دیگر، جامعه‌ای که از سال‌ها جنگ فرسوده و بی‌ثبات شده بود، بیش از هر چیز به امنیت و خدمات پایه نیاز داشت؛ نیازی که او را به سمت اتخاذ رویکردی منعطف‌تر و عمل‌گرایانه‌تر سوق داد.

در میان برخی جریان‌های سلفی هم گرایش‌هایی برای کاهش سطح درگیری‌ها شکل گرفته بود. این فضا، همراه با فشارهای میدانی، جولانی را به این نتیجه رساند که ادامه مسیر قبلی ممکن نیست. علاوه براین‌ها، مجموعه‌ای از فشارها و فرصت‌ها هم از سوی کشورهای مؤثر منطقه و فرامنطقه، مسیر تازه‌ی او را شکل و جهت دادند. ترکیه با حضور نظامی و نفوذ سیاسی، جولانی را به‌نوعی در مسیر تشکیل و بازسازی سازه‌های ملی و شبه‌حکومتی قرار داد و هم‌زمان مانع از بازگشت او به رفتارهای تندروانه شد. همچنین احساس خطر از سوی سیاست‌های روسیه و ایران که تمرکزشان بر تثبیت حکومت اسد بود، او را واداشت تا گفتارش را میانه‌رو کند و برای حفظ نفوذ خود، راهی برای ماندن مستقل در این فضای پیچیده پیدا کند.

در سال‌های اخیر، شبکه‌های اقتصادی کوچک ملی از جنگ‌های مداوم فرسوده شدند. آن‌ها ترجیح دادند به جای ادامه نبرد، با جولانی وارد همکاری محدود شوند. این بده‌بستان به او امکان داد که منابع مالی و پشتیبانی محلی را حفظ کند. هم‌زمان، برخی قدرت‌های جهانی پیام‌های غیررسمی فرستادند. مضمون این پیام‌ها روشن بود؛ امکان پذیرش نسبی او در صحنه سیاسی سوریه وجود دارد. برای جولانی این نشانه مهمی بود که می‌توان از انزوا فاصله گرفت. نتیجه مجموعه این تعاملات، تغییر در شیوه تصمیم‌گیری او بود. از تعصب ایدئولوژیک فاصله گرفت و به موازنه منافع با بازیگران مؤثر روی آورد. سیاست‌گذاری جدیدش بر حساب‌گری و حفظ جایگاه میان این قدرت‌ها بنا شد.

سیاست‌های مبارزاتی گذشته او، هرچند در سال‌های نخست توانست با بهره‌گیری از موج احساسات مذهبی و خلأ قدرت، پایگاه چشمگیری در شمال سوریه پدید آورد، اما ذات تقابلی و آرمان‌گرایانه‌اش، به‌تدریج توان ماندن و پذیرش اجتماعی را از میان برد. رویکرد تازه او اگرچه از نگاه ایدئولوژیک از عقب‌نشینی تعبیر می‌شود اما در عمل توانسته است او و پیروانش را از فروپاشی نجات داده و به‌گونه‌ای آن‌ها را در قالب شبه حکومتی مجدد مطرح سازد.

با وجود این تغییرات، بخشی از جامعه سوریه هنوز به او اعتماد ندارد. بسیاری معتقدند این تغییرات بیشتر تاکتیکی است تا واقعی. اگر نتواند این بی‌اعتمادی را برطرف کند، موقعیت فعلی‌اش در برابر تحولات آینده آسیب‌پذیر خواهد بود. تجربه سال‌های اخیر در سوریه نشان داده‌ که رهبران جهادی حتی سرسخت‌ترینشان تحت فشار تغییر می‌کنند. محمد جولانی پس از شکست داعش و فشار ارتش سوریه مسیر خود را عوض کرد. او از نبرد مستقیم به مذاکره و معامله روی آورد. این تغییر در رفتار او از پذیرش شوراهای محلی تا همکاری محدود با بازیگران منطقه‌ای دیده می‌شود. چنین تحولاتی نیاز به هدایت دقیق دارند، نه صرف اتکا به زور نظامی. برای حفظ این مسیر باید برنامه مشخص وجود داشته باشد. ابزارهای نظارتی ضروری است؛ مثل کنترل منابع مالی، محدودسازی سلاح‌های سنگین و پایش ارتباطات خارجی. هر خلأ در این نظارت می‌تواند بازگشت به الگوی خشونت را ممکن کند.

در تجربه شمال سوریه، ضعف نهادهای سیاسی و مدنی یکی از دلایل اصلی استمرار خشونت بوده است. در مناطقی که شوراهای محلی، ساختارهای صنفی و کانال‌های گفت‌وگوی اجتماعی تقویت شده‌اند، امکان مهار گروه‌های مسلح و هدایت آنان به رقابت غیرنظامی بیشتر فراهم شده است. مسیر جولانی در سال‌های اخیر دقیقاً در چنین بسترهایی تغییر کرد. او که زمانی تمام سرمایه سیاسی خود را بر جنگ و برتری نظامی می‌گذاشت، وقتی با فرسایش نیرو، فشار خارجی و نیاز جامعه به خدمات عمومی روبه‌رو شد، به تدریج به تعامل با این سازوکارها روی آورد. نمونه مشخص آن، تلاش برای مدیریت شهرداری‌ها و شوراها در ادلب و استفاده از ظرفیت بازرگانان و شبکه‌های اقتصادی محلی برای تثبیت نفوذ بود. تجربه او نشان داد که فرسایش فکری و رفتاری جریان‌های افراطی، نه با حذف فیزیکی، بلکه با کشاندن آن‌ها به عرصه تصمیم‌گیری و پاسخ‌گویی عمومی اتفاق می‌افتد؛ فرآیندی که زمان‌بر است اما زمینه تغییر پایدار را فراهم می‌کند.

کلید واژه ها: سوریه فرزاد محمدی ابومحمد الجولانی احمد الشرع سلفی سلفی گری جولانی سیاسی سیاسی اجتماعی رهبر سوریه


( ۱ )

نظر شما :