از ترس از اسلام گرایی تا قدرت طلبی ترکیه و پرونده ایران

تحولات منطقه پوتین را به تل آویو کشاند

۰۵ تیر ۱۳۹۱ | ۲۰:۳۶ کد : ۱۹۰۳۲۵۵ اخبار اصلی
گفتاری از جهانگیر کرمی کارشناس مسائل منطقه برای دیپلماسی ایرانی با محوریت رابطه مسکو - تل آویو و دلایل سفر ولادیمیر پوتین به سرزمین های اشغالی
تحولات منطقه پوتین را به تل آویو کشاند
 

دیپلماسی ایرانی: در دوره اتحاد جماهیر شوروی، مسکو هم پیمان کشورهای مترقی و پیشرو جهان عرب بود. منظور از کشورهای پیشرو،کشورهای سوریه، عراق، یمن جنوبی، لیبی، الجزایر و سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود. طبیعتا مواضع شوروی در مقابل اسرائیل قرار داشت، اما از سال 1991 و در دوران روسیه جدید این شرایط تغییر کرد و سیاست خارجی یلتسین، نخستین رئیس جمهور منتخب روسیه، بیشتر با غرب و همگرایی با غرب را جستجو می‌کرد و مسائل منطقه‌ای خاورمیانه از جمله مساله اسرائیل و فلسطین مورد غفلت واقع شد. البته، از زمان میخائیل گورباچف،‌آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، اجازه مهاجرت به یهودیان روسیه داده شده بود و در مجموع ، این سیاست گورباچف و پس از آن یلتسین برای اسرائیل خیلی نگران کننده نبود. همین امر که دشمنان اسرائیل همانند سوریه و سازمان آزادی‌بخش فلسطین حامی قدرتمندی مثل شوروی را از دست داده بودند، برای آنها کفایت می‌کرد.

اما از سال 2000 به بعد،‌ ولادیمیر پوتین، دومین رئیس جمهور روسیه پس از فروپاشی شوروی، منطقه خاورمیانه و به ویژه مسائل جبهه عربی رژیم صهیونیستی را مورد توجه قرار داد و روابط با کشورها و حکومت‌های متحد دوست سابق در اولویت قرار گرفت. پوتین در سال 2005 به کشورهای مصر، اردن، منطقه خودگردان فلسطین و تلاویو سفر کرد که نشان دهنده توجه روسیه به منطقه بود.

روابط مسکو و تلاویو همچنان ادامه داشت تا زمانی که مساله گرجستان در سال 2008 مطرح شد. زمانی‌که مساله گرجستان اتفاق افتاد، روسیه دریافت که اسرائیل در نوسازی توان نظامی و مدرنیزه کردن فناوری‌های نظامی گرجستان و به ویژه تامین هواپیماهای بدون سرنشین برای گرجستان به تفلیس کمک کرد و این موضوع روسیه را بسیار نگران کرد. شاید بتوان گفت در آن بحران روسیه و رژیم صهیونیستی مقابل یکدیگر قرار گرفتند. پس ازبحران گرجستان بود که طرح ریست از سوی امریکا به روسیه ارائه شد و روابط امریکا و روسیه بهبود پیدا کرد و در دوران مدودف (نخست وزیر کنونی روسیه) این روابط مساعدتر شد. مجموع رفتارهای روسیه نیز برای اسرائیل دلگرم‌کننده بود. به عنوان مثال کاهش روابط نظامی با سوریه  و نقض خرید موشک‌های اس 300 از جمهوری اسلامی ایران از جمله مواردی بود که نشان داد اسرائیلی‌ها در دوره چهارساله مدودف رابطه نزدیک‌تری با روسیه داشتند. اما با روی کار آمدن پوتین رژیم صهیونیستی هم همانند غربی‌ها نگران شدند، نگرانی تلاویونشین‌ها از این بود که پوتین روابط با ایران را در اولویت قرار داده و دیگر زیربار محدودیت‌های روابط با ایران و سوریه که در دوره پیشین وجود داشت، نخواهد رفت.

بنابراین اسرائیلی‌ها اززمانی که مسلم شد پوتین به قدرت می‌رسد، تلاش کردند محمل‌ها و مسائلی را که می‌تواند روابط روسیه و رژیم صهیونیستی را ترمیم کند، پیداکرده و بر آن مانور دهند. یکی از این موارد مساله جنگ جهانی دوم و استالین بود. کشورهای غربی در سازمان امنیت و همکاری اروپا بیانیه‌ای را سه سال پیش صادر کردند مبنی بر اینکه استالین نیز همانند هیتلر یک جنایتکار جنگ جهانی دوم بوده، بدین معنا که جنایت‌های استالین هم ردیف جنایت‌های هیتلر است. مثالی هم در این مورد زده می‌شد درباره کشتار لهستانی‌ها در این جنگ بوده است. عموما پشتوانه این تصمیم‌گیری‌ها هم لهستانی‌ها و کشورهای اروپای شرقی و یا فنلاندی‌ها بودند. در این مرحله منفعت مشترکی میان مسکو و تلاویو بوجود آمد، مبنی بر اینکه:

1. روس‌ها استالین را قهرمان جنگ جهانی دوم می‌دانند و بر این باورند که استالین، هیلتر را شکست داد؛

2. این موضوع در حقیقت لطمه بزرگ ملی علیه روسیه تلقی می‌شود که خود را برنده جنگ جهانی دوم می‌داند و با طرح موضوع استالین نه تنها برنده نبوده،بلکه عنوان یک بازنده و جنایتکار جنگی معرفی می‌شود.

اسرائیلی‌ها نیز همیشه نگران این بودند که با افزایش مجرمان و قربانیان جنگ جهانی دوم پس از یهودی‌ها به ملت‌های اروپای شرقی و به ویژه لهستانی‌ها، تمرکز توجهات به اسرائیل کاهش پیدا می‌کند.  این مساله همزمان بود با  اتفاقاتی که درکشورهای مختلف اروپای شرقی از جمله در آلمان، فرانسه و حتی در جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر انکار هولوکاست، صورت می‌گرفت که این امر برای اسرائیلی‌ها بسیار نگران‌کننده بود. بنابراین نوعی همسویی میان روسیه و رژیم صهیونیستی در مخالفت با بیانیه سازمان همکاری اروپا ایجاد شد.

سفر پوتین به تلاویو

پیش از این قرار بود که دمیتری مدودیف  رئیس جمهور وقت روسیه سال گذشته به سرزمین های اشغالی سفر کند، اما  اعتصاب  صنفی کارکنان وزارت خارجه آن رژیم، مانع از انجام چنین دیداری شد. اسرائیلی‌ها در سالگرد جنگ جهانی دوم ( اردیبهشت ماه) بنای یادبودی را برای قربانیان جنگ جهانی ساختند. در این سالگرد، پوتین را برای سفر به تلاویو دعوت کردند تا از این طریق راه ارتباط را گشوده  و با روسیه منافع مشترکی تعریف کنند. از سوی دیگر در این فضای منافع مشترک نگرانی‌هایی که در مورد جمهوری اسلامی ایران دارند را نیز تحت پوشش قرار دهند و مانع نزدیک‌ شدن جدی ایران و روسیه شوند. آنچه که در این مرحله اتفاق افتاد این بود که پوتین این دعوت را نپذیرفت، چراکه اگر به این سفر می‌رفت در حقیقت اولین سفر خارجی پوتین محسوب می‌شد. پوتین دعوت‌های دیگری به شیکاگو و اشنگتن برای نشست جی 8 و نشست سران ناتو داشت که آن دعوت‌ها را هم نپذیرفت و دلیل وی برای رد  این دعوت‌ها این بود که قصد داشت اولین سفر خارجی خود را با کشورهای غیرغربی آغاز کند. بنابراین اولین سفر خود با نشست سازمان همکاری شانگهای در چین شروع کرد و دومین سفر وی نیز برای اجلاس گروه 20 به مکزیک بود. پس از این دو سومین سفر پوتین به تلاویو امروز انجام گرفت که علت تعویق این سفر نیز :

1. شعارهای پوتین

2. فشار لابی های مسلمان روسیه به پوتین بود که اگر اولین سفر خارجی پوتین به تلاویو باشد، می‌تواند روابط روسیه با کشورهای مسلمان و از جمله ایران را تحت الشعاع قرار دهد

بر همین اساس چنین مسائلی سبب شد که این سفر از اولین سفر به سومین سفر تبدیل شود و نکته مهم در منفعت مشترکی است که میان آنها وجود دارد و به باور من علاوه بر موضوع استالین در جنگ جهانی دوم، مسائل بروزتری هم مطرح است:

1.  یکی از این مسائل در طرف روسی عبارت است از اینکه روسیه هنوز هم نسبت به مساله گرجستان نگرانی‌هایی دارد و دوست دارد تا اسرائیلی‌ها دغدغه‌های روسیه در گرجستان را به رسمیت بشناسند

2. روسیه نسبت به مساله آذربایجان و روابط رژیم صهیونیستی و آذربایجان و انتقال تسلیحات و حتی پایگاه نظامی که در شایعه مطرح می‌شود، به شدت نگران است و قصد دارد تا به نوعی اسرائیلی‌ها را وادار کند تا در ارتباطات قفقازی خود از جمله گرجستان و آذربایجان منافع روسیه در منطقه را به رسمیت شناخته و آن راخدشه‌دار نکند

3. روابط اقتصادی روسیه و رژیم صهیونیستی : این روابط در حجم 3 میلیارد دلار است که از این 3 میلیارد 2.5 میلیارد دلار آن تنها صادرات روسیه به سرزمین های اشغالی  است. اگرچه در مجموع رقم بالایی نیست، اما در هر حال برای کشور روسیه این میزان بازاری است که همیشه در سیاست خارجی خود به این بازارها توجه دارد. از جمله در فرمان اجرایی رئیس جمهوری روسیه در ماه گذشته که اولین فرمان رئیس جمهور بود. (این فرمان‌ها در قانون اساسی روسیه جایگاه مهمی دارند، چراکه پس از قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس، قوانین اجرایی جایگاه بسیار مهمی دارند) این فرمان موسوم به اجرایی کردن سیاست خارجی بود و در بند اول آن ذکر شده است که سیاست خارجی روسیه باید در خدمت توسعه اقتصادی و نوسازی اقتصادی کشور باشد. طبیعتا روابط اقتصادی می‌تواند عامل موثری در روابط دو کشور باشد، ضمن آنکه روسیه عضو نشست چهارجانبه مسائل خاورمیانه است.

4. باید به نقش یهودیان در روسیه و نقش روس‌تباران یهودی در تل آویو  هم اشاره کرد که نزدیک یک میلیون نفر روس‌تبار در سرزمین های اشغالی  زندگی می‌کنند. این افراد به روسیه رفت و آمد دارند و روابط گسترده اجتماعی،‌فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان جمعیتی که یک ششم جمعیت اسرائیل است با فدراسیون روسیه برقرار است که این مساله نیز نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد. این جمعیت و افراد یهودی که در روسیه و در برخی موارد در جایگاه اقتصادی بالایی هم در این کشور فعالیت می‌کنند،بر سیاست خارجی روسیه تاثیرگذارند.

5. نگرانی مشترک روسیه و رژیم صهیونیستی این است که روسیه به شدت نگران تحولاتی است که در دو سال اخیر در منطقه اتفاق افتاده و این تحولات موجب شده نه تنها حکومت‌های طرفدار روسیه آسیب دیده و تضعیف شوند و یا حتی ازبین بروند،‌بلکه این مساله موجب به قدرت رسیدن اسلام‌گرایانی در منطقه شده که آنها از طریق ترکیه با امریکایی‌ها همکاری می‌کنند و امریکایی‌ها نیز مایلند تا در این طیف در کشورهای منطقه به قدرت برسند. در نتیجه روس‌ها نسبت به این ایده امریکایی‌ها نگران هستند و بر این باورند که اگر این طرح ادامه پیدا کند دربلند مدت بر جریان‌های اسلام‌گرا در روسیه و پیرامون این کشور تاثیرخواهد داشت.

6. اتفاقاتی که اخیرا در منطقه افتاده است، از نظر ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک فضای جنوبی روسیه را به شدت متاثر می‌سازد و قدرتمندی ترکیه، روابط این کشور با عربستان و امریکا، فشارها بر سوریه و احتمال سقوط سوریه بر اثر این فشارها نگرانی مهمی را در طرف روسی ایجاد می‌کند که این نگرانی می‌تواند در حوزه دریای سیاه،‌فققاز جنوبی و خزر مشکلاتی را برای روسیه به وجود آورد.

7. بنابراین می‌توان گفت علاوه بر زمینه‌ها و بسترهایی که بر سفر پوتین به اسرائیل تاثیرگذاربوده، مساله سوریه در حال حاضر یکی از مسائل مهم است و به دنبال آن مساله هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نیز از موضوعات قابل بحث در این سفر بوده است. /14  

 


نظر شما :