میت رامنی در گفتگو با تایم:

می‏دانم چگونه رونق را به اقتصاد بازگردانم !

۳۰ مهر ۱۳۹۱ | ۱۷:۲۶ کد : ۱۹۰۸۲۲۰ سرخط اخبار

اقتصاد ایرانی: مصاحبه میت رامنی با ریک استنگل و مایکل کراولی از مجله تایم:

- نامزدی شما بر این پایه قرار داده شده که "من یک فعال اقتصادی هستم و می‏دانم که چگونه اقتصاد را سامان ببخشم." من می‏خواهم با شما درباره نگرشی که شما دارید صحبت کنم، به عنوان کسی که یک فعال اقتصادی شبیه به پدرش، مدیر یک شرکت تولیدی، نبوده بلکه کسی که مدیر یک شرکت سرمایه گذاری و مشاوره بوده است.

خب، مشاوره این فرصت را برای من مهیا ساخت که کسب و کارهای مختلفی را در مناطق مختلف جهان مشاهده کنم، ببینم که شرکت های نساجی چگونه از رقابت خارجی تاثیر می‏پذیرفتند، چگونه تکنولوژی در حال تغییر بود. من این شانس را داشتم که با صنایع مختلفی کار کنم و ببینم که امور جهانی چگونه بر آن ها تاثیر می‏گذاشتند و آن ها چگونه تصمیم گیری می‏کردند. در بخش خصوصی، همواره نوآوری وجود دارد. همواره تغییر وجود دارد. پس لازم است که به طور دایم خود را به روز و نو کنید و دوباره در مورد شرکت بیاندیشید. هنگامی‏که به دولت می‏نگرم، مشاهده می‏کنم در برخی از جنبه ها مردم در دولت به این خاطر که پی نمی‏برند در رقابت با دولت های دیگر کشورها به سر می‏برند، تمایل دارند فکر کنند که نیازی به ایجاد تغییر در راهی که تاکنون طی شده نیست. دولت بدون هیچ حد و مرزی رشد می‏کند، چرا که از این امکان برخوردار است و بالاخره در نقطه ای کل کشور را به زمین خواهد زد.

- شما چه کاری برای اصلاحات در بخش مالی انجام خواهید داد؟ می‏خواهید قانونی شبیه به قانون گلس-استیگال1 را بازگردانید؟

من فکر می‏کنم که داد-فرانک 2 باعث متمرکز شدن دارایی های بانکی در دستان گروه کوچکی از بانک ها شده. با تعیین برخی بانک ها به عنوان بانک هایی بزرگ تر از آنکه سقوط کنند – بانک های از نظر استراتژیک پراهمیت- برای دیگر بانک ها سخت تر شده که مشتری ها را جذب کنند و کسب و کار خود را توسعه دهند. آنچه ما احتیاج داریم این است که شرایط را برای پیشرفت و موفقیت بانک های محلی و منطقه ای آسان تر سازیم چرا که آن ها در نهایت جاهایی هستند که کسب و کارهای کوچک و متوسط نیازهای مالی خود را از آن ها تامین می‏کنند. پس کل ایده تعیین بانک هایی انگشت شمار به عنوان بانک هایی تحت حمایت دولت که بزرگ تر از آن هستند که بتوان اجازه داد سقوط کنند، اشتباه است. برخی دیگر پیشنهاد می‏دهند که به قانون گلس-استیگال بازگردیم و بانکداری تجاری را از بانکداری سرمایه گذاری جدا کنیم. اما جالب است بدانید که این مساله عامل بحران اخیر نبود. تلاش برای حل مشکلی که وجود نداشته است، شاید چندان ثمربخش نباشد.

- منتقدان می‏گویند که طرح شما برای بودجه چندان اثر بخش نیست. این منتقدان به چه چیزی بی توجهی می‏کنند؟ چرا محاسبات آن ها از بی فایده بودن طرح شما حکایت دارد اما محاسبات شما خیر؟

پایه های اصلی و پیش فرض های برنامه من این ها هستند.: نخست اینکه ما مالیات ها یا سهم مالیاتی که توسط پردرآمدترین افراد پرداخت می‏شود را کاهش نخواهیم داد. پردرآمدترین افراد همان میزان مالیاتی را پرداخت خواهند کرد که امروز می‏پردازند. دوم اینکه ما مالیات خانواده های طبقه متوسط را افزایش نخواهیم داد. من معتقدم که نرخ نهایی3 کمتر باعث افزایش رشد اقتصادی می‏شود، افراد بیشتری را صاحب شغل می‏کند، با افزایش سود شرکتی، کسب و کار های بیشتری را ایجاد می‏کند و همه این ها باعث ایجاد درآمد اضافه می‏شود.

  - کمپین شما رو یک شنبه به گزارشگران اجازه داد که وارد مراسم کلیسا شوند. و من فکر می‏کنم این نشانه ای است از اینکه شما احتمالا می‏خواهید کمی‏از محدودیت ها بکاهید؟

رسانه ها همواره می‏توانند در مراسم کلیسای ما حضور داشته باشند. من هیچ کس را به داخل دعوت نکردم. مردم به طور قطع آزاد هستند که در مورد باورهای دینی من، اعمال مربوط به مذهب من و نقشی که من در کلیسایم بر عهده داشته ام، بیشتر بدانند. شما می‏دانید، من احساس راحتی می‏کنم که مردم نگاهی دقیق به شیوه ای که زندگی کرده ام بیاندازند و واضح است که مذهب نیز بخش بزرگی از زندگی من را تشکیل می‏دهد. برای چندین سال، من به شدت درگیر تبدیل شدن به پیشوای جماعتی که در کلیسا حاضر می‏شدند، بودم و تعامل گسترده ای نیز با افراد و خانواده های زیادی داشتم که به طور بالقوه از مشاوره های من بهره می‏بردند. پس آن مشخصا بخشی از زندگی من است.

- آیا آمریکایی ها هیچ سوء برداشتی نسبت به مذهب و کلیسای شما دارند که این احساس را به شما بدهد که ای کاش مردم تنها X را می‏دانستند و یا ای کاش به Y فکر نمی‏کردند؟

به طور حتم سوء برداشت های بسیاری در مورد هر مذهبی وجود دارد. اما من احساس می‏کنم که این مسوولیت خود آن مذهب است که این سوء برداشت ها را برطرف کند. تلاش من برای ورود به دفتر ریاست جمهوری به نیازهای مردم اختصاص دارد و نه نیازهای کلیسای من برای روشن ساختن سوء برداشت ها.

- شما گفتید که رئیس جمهور اوباما در حال هدایت، من اطمینان دارم که این عبارت به کار رفت، کمپین نفرت است. آیا فکر می‏کنید که رئیس جمهور اوباما شخصا از شما متنفر است؟ و در مورد او چه احساسی دارید؟

من فکر می‏کنم که کمپین رئیس جمهور در مسیر تفرقه و حمله قرار گرفته که بسیار متفاوت از کمپین امید و تغییری است که او در اولین تلاشش برای ورود به کاخ سفید به کار گرفت. هنگامی‏که من به نامزد احتمالی حزب (جمهوری خواه) تبدیل شدم، رئیس جمهور با من تماس گرفت و به من تبریک گفت و گفت که فکر می‏کند ملت (آمریکا) از بحث های صادقانه و شفافی که در ادامه پیش خواهد آمد، بهره خواهد برد. ولی من هنوز چنین رویکردی را در کمپین او ندیده ام. در عوض، حمله و اتهامی ‏پس از حمله و اتهامی ‏دیگر که همه آن ها یا بیشتر آن ها تحریف شده و نادرست هستند. و من فکر می‏کنم این دون شان دفتر رئیس جمهوری است که درگیر چنین شیوه ای از کمپین شود که او تاکنون دنبال کرده است. کمپین من بر روی سیاست های او و ناکامی ‏آن ها از نظر من تمرکز کرده است. اما من کمپین را برای حمله به او به عنوان یک شخص، هدر نخواهم داد. من تلاش نکرده ام که آمریکایی ها را بر اساس طبقه اجتماعی، محل زندگی و شغل جدا کنم. من احساس می‏کنم که ما به عنوان یک ملت، متحد هستیم و این منبع قدرتمندی ما است. و تفرقه و حملات شخصی، به نظر من، مایه تاسف است و فکر نمی‏کنم که به موفقیت بیانجامد.

- و شما شخص او را برای حملات شخصی به شما، مسوول می‏دانید؟

خب، من مسوول آنچه هستم که کمپین من انجام می‏دهد. او هم مسوول رخدادهای کمپینش است. و اگر اعضای کمپین من حرف هایی بزنند که من آن ها را زننده و تهاجمی‏بدانم، آن ها را اصلاح و حذف می‏کنم و اطمینان حاصل می‏کنم که مردم خواهند فهمید که من با آن حرف ها موافق نیستم.

- تا پایان امسال، طبق طرحی که رئیس جمهور اوباما تنظیم کرده، نخستین گروه از نیروهای نظامی ‏شروع به برگشتن از افغانستان خواهند کرد. این خیلی زود نیست؟

من موافق تصمیم او برای افزایش نیرو در افغانستان بودم. من همچنین موافق برنامه زمانبندی خروج نیروها تا پایان سال 2014 هستم. اما برخی اختلاف ها نیز وجود دارند. من (اگر جای او بودم) تاریخ پایان سال 2014 برای خروج نیروها را به طور عمومی‏اعلام نمی‏کردم. این موضوعی بود که باید بین نیروهای نظامی‏ ما، نیروهای نظامی‏ افغان و رهبران سیاسی نگه داشته می‏شد. من فکر نمی‏کنم که طالبان و دیگر نیروها باید از جزییات برنامه زمانبندی خروج ما مطلع باشند.

- شما گفتید که آرزوی شما شکست طالبان است. فکر می‏کنم که این در یک مناظره مطرح شد. آیا فکر می‏کنید که این هدف هنوز قابل دستیابی است؟

من انتظار ندارم که طالبان به عنوان یک سازمان و یک گروه از مردم، محو شوند. اما می‏خواهم مشاهده کنم که نیروهای نظامی‏ افغان از ظرفیت، قدرت و دانش کافی برای دفاع از حق حاکمیت ملت افغان برخوردارند و آن را از تاخت و تاز طالبان مصون نگه می‏دارند.


نظر شما :