یازدهمین بخش از مصاحبه کاندولیزا رایس با سی بی اس

مردم عراق از ما مثل قهرمان استقبال کردند

۲۷ بهمن ۱۳۹۲ | ۰۳:۲۵ کد : ۱۹۲۸۶۰۷ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
من به صراحت بگویم من خیلی خوشحالم که اکنون صدام حسین در قدرت نیست. رُک به شما بگویم، ما خیلی تلاش کردیم که او را بدون جنگ کنار بگذاریم.
مردم عراق از ما مثل قهرمان استقبال کردند

دیپلماسی ایرانی: کاندولیزا رایس از چهره های شناخته شده امریکا است که در دوران ریاست جمهوری جورج بوش، رئیس جمهوری سابق امریکا به دلیل نقش هایی که در جنگ های او ایفا کرد و تلاشی که برای ترویج دموکراسی به شیوه جمهوریخواهی در خاورمیانه انجام داد، نام او در تاریخ ماندگار شده است. وی نخستین زن سیاه پوست، دومین سیاه پوست پس از کولین پاول و دومین زن پس از مادلین آلبرایت است که وزیر امور خارجه امریکا شد.

در دورهٔ نخست ریاست جمهوری بوش، رایس مقام مشاور امنیت ملی را بر عهده داشت اما پیش از پیوستن به دولت او، استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد بود. در دوره ریاست جمهوری بوش پدر نیز سمت مشاور روابط با شوروی و اروپای شرقی در زمان انحلال اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد آلمان را بر عهده داشت.

رایس متولد 4 نوامبر 1954 در بیرمنگام آلاباما در ایالات متحده است. مدرک کارشناسی خود را در سن 19 سالگی در رشته علوم سیاسی و در سال 1974 از دانشگاه دنور و زیر نظر ژوزف کوربال، پدر مادلین آلبرایت، دریافت کرده است. مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز در سال 1975 از دانشگاه نوتردام و دکترای خود را در سال 1981، در سن 26 سالگی از دانشکده مطالعات بین الملل دانشگاه دنور دریافت کرده است. وی مسلط به زبان های انگلیسی و فرانسه است و نواختن پیانو و بازی گلف را نیز به خوبی می داند. همان طور که شواهد نشان می دهد از چهره باهوش دستگاه سیاست خارجی جورج بوش محسوب می شد، اگر چه به دلیل افکار تند جمهوریخواهی اش در معرض انتقادهای بسیار قرار دارد.

دیپلماسی ایرانی در سلسله مصاحبه هایی که از شخصیت های برجسته دنیا منتشر می کند، این بار به سراغ وی رفته که مصاحبه مفصلی را با شبکه سی بی اس نیوز (CBS News) در سلسله برنامه های این شبکه موسوم به "تاریخ سازان" انجام داده است. اکنون یازدهمین بخش آن را می خوانید:

چرا رئیس جمهور بوش به بازرسان سازمان ملل اجازه نداد به کارشان ادامه دهند تا زمانی که شاید بتوانند سلاح های کشتار جمعی را طی این مدت در عراق بیابند؟

چرا، ما به بازرسان سازمان ملل فرصت دادیم که به کارشان ادامه دهند. تو می توانی به گزارش هانس بلیکس به سازمان ملل در ژانویه 2003 نظری بیندازی و ببینی که فرصت داده شد، او در آن گزارش به صراحت می گوید که عراقی ها با بازرسان آژانس همکاری نمی کنند. بله، من می توانم حدس بزنم منظور تو چیست، تو می توانی برای زمانی طولانی و طولانی تر انتظار بکشی شاید دولت عراق بخواهد همکاری کند، تازه در آن موقع هم تو مطمئن نیستی که می توانی سلاح های کشتار جمعی در عراق بیابی یا نه.

ما حتی نیروهای مسلح خود را در منطقه به حالت آماده باش کامل در آوردیم تا همان طور که می دانی به صدام حسین فشار بیاوریم که همکاری کامل کند. در این مدت زمانی ما باز هم به صدام فرصت دادیم در حالی که نمی دانستیم در چه وضعیتی خواهیم بود ممکن بود به سمتی برویم که روند بازی را از دست بدهیم. در حقیقت ما دقیقا زمانی دست به کار شدیم که دیدیم قرار نیست از سوی صدام حسین شاهد هیچ گونه همکاری ای باشیم و او نمی خواهد هیچ گونه پاسخی بر سر برنامه سلاح های کشتار جمعی اش بدهد.

من به صراحت بگویم من خیلی خوشحالم که اکنون صدام حسین در قدرت نیست. رُک به شما بگویم، ما خیلی تلاش کردیم که او را بدون جنگ کنار بگذاریم. ما تلاش کردیم که او را از طریق دوستان عربش که میلیون ها دلار خرج رهبری او کرده بودند، از قدرت خارج کنیم. ما به آنها گفتیم از حالا به بعد بیایید روی کسی غیر از صدام پول خرج کنید. صحیح؟ (با خنده) اما آنها نکردند، در مقابل آنها کلی پول صرف پنهان شدن او کردند اما ما در نهایت توانستیم او را پیدا کنیم.

آیا قبل از این کار افکار عمومی را آماده کرده بودید؟

بله. شما می توانید برای دریافت پاسخ این پرسشتان به کتاب رئیس جمهور بوش مراجعه کنید. من به یاد نمی آورم که دقیقا چه کار کردیم. اما ما همه کار کردیم. ما می گفتیم اگر او کنار برود، همه خوشحال می شوند.

ثانیا، سوالی مطرح بود مبنی بر این که؛ وقتی شما کتاب وود وارد درباره دشت دورا را می خوانی این پرسش برایت به وجود می آید که چرا صدام حسین برایش این فکر پیش آمده بود که اگر به دشتی که دورا نامیده می شود، فرار کند و آن جا بمباران هوایی شود جنگ نمی تواند ادامه یابد. در آن جا حادثه ای رخ می دهد که هیچ کس نمی تواند جنگ را مدیریت کند. اما من می گویم، همان طور که همان موقع همه می گفتند، وقتی کار تمام شد، یعنی تمام شد. و ما کاری که باید می کردیم را کردیم.

آیا باور دارید که انتقادهایی که بر سر چگونگی انجام جنگ عراق می شد، مشاوران بوش را بر آن داشت تا در تاکتیک جنگ خود در عراق تجدید نظر کنند؟

من فکر نمی کنم، یعنی مطمئنم، که تاکتیک جنگ عراق، بعد از آغاز جنگ به مشکلات سختی بر خورده باشد. ما یک بازسازی ساختاری جدید را آغاز کردیم، من فکر می کنم بخشی از مشکل این بود که ما نمی توانستیم حدس بزنیم که نتیجه فوری عملکرد ما چه خواهد بود. یک سری کارها باب میلمان پیش می رفت که اگر این این گونه نمی شد اوضاع جنگ بسیار بدتر می شد. من فکر می کنم که موج تغییر در سه ماهه چهارم سال 2007 آغاز شد، زمانی که روشن شد عراق می تواند به سمت یک کشور باثبات سوق بیابد. در آن موقع استراتژی ما برای ملت عراق ملموس تر شد. در این جا بود که به گمان من مردم فهمیدند که مسئولیت ما در عراق رو به پایان است. سوال این بود که آیا عراق مثلا در سال 2010 با نبود صدام حسین جای بهتری بود، من می گویم بله بهتر بود. ما دیدیم که بهتر بود. و من فکر می کنم که بعد از جنگ مردم دیدند که نبود صدام حسین چه تاثیری بر استراتژی خاورمیانه و توافقات آن می گذارد.  

چرا فکر می کنی که سازمان های امنیتی پیش بینی کردند که با ورود نیروهای امریکایی به عراق مردم این کشور از آنها به عنوان نیروهای آزادیبخش استقبال می کنند؟

تو می دانی چرا؟ دقیقا سازمان امنیت امریکا گفت که از نیروهای ما در آن جا با آغوش باز استقبال می شود و ..

اما این دقیقا فقط چیزی بود که افرادی مثل دیک چنی، معاون رئیس جمهوری می گفتند؟

بعضی از مردم این گونه فکر می کردند، کما این که دیدیم، وقتی ما وارد عراق شدیم از ما همانند نیروهای آزادیبخش استقبال کردند. به عقب برگرد و عکس ها را ببین که مردم چگونه مجسمه های صدام حسین را به پایین می آورند.

شاید آن گونه..

تو فقط ببین لحظه ای که سربازان امریکایی وارد عراق شدند مردم چگونه آنها را تشویق می کردند و برایشان دست می زدند. ببین هیچ کس باور نمی کرد که از امریکایی ها به هنگام ورود به عراق مثل قهرمان استقبال شود. همه این استقبال را کردند، ما بر این باوریم که صدام حسین تهدید بود و می بایست به این تهدید پایان می دادیم.

من فکر می کنم این سوال که چرا ما منتظر کشف سلاح های کشتار جمعی توسط سازمان های امنیتی و بازرسان نشدیم سوال خوبی نباشد، چرا می بایست منتظر می شدیم در حالی که می دیدیم تصمیم های بسیاری وجود دارند که می خواهند گزارش های امنیتی را تغییر دهند و مشکلات تازه بسیاری ایجاد کنند. به عنوان یک تحلیلگر در برابر این حجم از اطلاعات متناقض چگونه می خواستید تصمیم بگیرد، چگونه این اطلاعات می توانستند به ارتباطات رئیس جمهور کنند، اطلاعات سازمان امنیت ملی به ما می گفت که باید برای حل این مشکل فورا وارد عمل شوید.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: کاندولیزا رایس


( ۱ )

نظر شما :